مادر (ویژۀ روز مادر)
٢٤ ثور (اردیبهشت) ١٣٩١
ای مادر ای امید تن ناتوان من
ای رحمت عمیم به روح و روان من
پروردیم به ناز ولی با هزار رنج
تا نو بهار عمر بود هر خزان من
از شیرۀ وجود به من شیر داده ای
زان راحت وجود گراید به جان من
از آن زمان که رفت پدر راه دیگری
افتاد آتشی به دل بی زبان من
من خرد سال کودکی وا ماندم از پدر
با عالمی تلاش گرفتی عنان من
در کوره راه زندگی و حادثات آن
آن زندگی که شر فزاییست بی امان
جای پدر گرفته ای مام عزیز من
زانسان که نیک زان نتوان یافت در جهان
ای مام و ای پدر تویی راز وجو د من
نازم به قدرتت که هویداست بی گمان
بردی تورنج ولیک به لبخند گرم خویش
آتش زدی به ریشۀ هر سود و هر زیان
اینک به مقدم تو نهم سر به اختیار
هر چند است مرتبتت بیشتر از آن
گویند جشن توست به هر گوشه و کنار
با حظلۀ مطنطن و بیرون ز انتظار
هر جا سخن ز مادر و اوصاف مادر است
هردم خبر از این که فزون است از هزار
آهنگ مهر توست غریونده در فضا
آوای عشق توست فتاده به هر دیار
اما تو نیک دانی و من نیک ای عزیز
کآسان نکرده مشکلت این جشن با وقار
دانم فسرده روح و تنت مام من همیش
درد شرایطی که تو داری در آن قرار
باشد که واژگون شود این وضع نا بجا
آید زمانۀ که دگر بای و بی نوا
از هم به رنج اندر و از یکدگر پریش
مشغول ترهات از تو یا زما
با عدل و داد و راحت و آرامش روان
هر تن به سهم خویش مهیای کار ها
در راه اعتلای وطن مرد و زن همی
کوشند از تۀ دل و با شند همنوا
آندم زمهر مادر شیرین خویشتن
فرزند بهره گیرد و مادر از آن رضا
فیض آباد - ١٣٥٥
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته