"چارزانوی ادب" و "انفجار"

٢٤ دلو (بهمن) ١٣٩٠

چار زانوی ادب

 

يار اگــر ياری کـند، دلـدار دلداری کـند

بخـت  نافـرجـام ما، با ما  وفـاداری کـند

آتشی در سيـنه دارم،  آتشـی در بـزم يار

نيست اينجا همدمی  با ما مددگاری کـند

اشک و آه بيکسان را ريخت در بزم رقيب

تا که قصر عيش خود را  باز معماری کـند

عصر چنگيزست و هتلر، عصر فرعون زمان

حـاکـم  دَور  زمـانه  مـردم  آزاری  کـند

ملکِ ما ملکِ جنون و پودر و تزوير گشت

کيست اينجا تا تـواند  خويشـتنداری کند

"اقتـصاد مارکيـت"* اندر  وطن بيداد کرد

هرکسی دخت جـوان خويش بازاری کـند

از حـلال هـرگز نشد پيدا به دوبی قصرها

حق او باشـد که در هر کار مـُرداری کـند

پاسبان ملک ما از قهر "دی دی آر" * گشت

مـردِ ميـدان را  نگر در شهر بيگاری کـند

هرچه عياش است از شرق و ز غرب اين جهان

زيـرِ نام دوستـی  بر ما ستـمکاری کـند

وای بر هـر ملت  بيـکاره  و بی خـاصّيت

  کاينچنين  بيکاره ها   بالاش  باداری کـند

وای ای مردم که نسل بت شکن ها نزدِ  بت

چـارزانوی ادب بنـشسـته  و  زاری کـند

از فساد اکنون جهان را در بغل داريم  ما

کس تواند اينچنين با  ما جهانداری کند؟

نسل آب و گِل ببين و اين تکبر اين غرور

از پی  آزارِ  مـردم  اکـت*  جبـاری کـند

رشوه اينجا پاک باشد، روزه کار غــافلان

نقـش معکـوس وفـا، کار  وفـاداری کـند

هر که را ديدم حديثش حُبِ ميهن بود و بس

ليـک با ايـن مـادر بيـچاره  غـداری کند

نظـم ما را کی تـوان گفتـن غم  ها بـوّد

اخـگرا نظـم تو هم با ماجفـاکاری کـند

 

 

انفجار

 

زندگی را:

آتش

    گلوله

خون

   و انتحار ...

تعريف کردند

 

و مرگ را

با سيم های نفرت

بر کمر بچه های ما بستند

و بی آنکه بدانيم

در ميان بيچاره ترين مردم

انفجارمان دادند

 



*  "اقتصاد مارکيت" که بيشتر به "اقتصاد بازار آزاد" مشهور است، نوعی از اقتصاد جهانی است که در افغانستان نتيجة بسيار بدی را به جا گذاشته است. به گونه ايکه تعدادی کمی  با استفاده از آن بسيار پولدار شدند و اکثريت مطلق دار و ندار خود را از دست دادند.

*  دی دی آری (DDR) مخفف کلمات انگليسی Disarmament, Demobilization, Reintegration که در فارسی می شود: خلع سلاح، رفع بسيج عمومی، شامل سازی دوباره در جامعه. البته اين يک پروسه ای بود که توسط آن تمام مجاهدين و نظاميان سابقه خلع سلاح شدند و اردوی تعليم ديدة افغانستان بدين طريق از بين برده شد.

*  اکت (Act) کلمة انگليسی بوده و به معنای "کردار، عمل، کار، حکم ... به کار ميرود.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

حبیب سکوت 05.10.2012 - 07:45

  دوست عزیز امید سرحال باشی تا هنوز و تا همیشه یادگار نوجوانیهایکدیگر استیم
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



مطهرشاه اخگر