کژ اندیشی وتعصب عقده مندانه مسعود فارانی برفرهنگ وزبان پارسی دری

٢٠ دلو (بهمن) ١٣٩٠

ایکاش که آقای مسعود فارانی چنین تعصب گندیده اش را با همان زبانی بیان میکرد که سراپا در دفاع از آن قلمزده و تا جان در ذهنش بوده زبان مقابل را با واژه های که از گوهر همین زبان گرفته است، مورد توهین ونا سزا قرار نمیداد!
زبان پارسی دری ، زبان با ریشه واساس چند هزار ساله است وگوینده گانش را آنهای دربر میگیرند که با این زبان از دهها پشت ، سخن میزنند ودانش می آموزند واز داشته های این زبان تاریخی استفاده نیک میبرند، صدها دانشمند با این زبان شعر سروده وچیزهای با ارزش نوشته اند که خواننده را رشد ذهنی وفرهنگی میبخشد واین زبان خود شما هم میدانید اگر تجاهل عارفانه نکنید وبخاطر خوش خدمتی با سخنان واهی خود را مصروف نسازید ، در هیچ زمان بر هیچکس وقوم خاص تحمیل نشده است وبه زورکورسهای جبری بخاطر یادگیری این زبان با چماق حاکمان خرد باخته ، دایر نگردیده است ومزد ومعاش هیچکس در قلمرو این زبان بخاطریکه این زبان را نمیدانسته کاهش داده نشده است ؛ وزبان هیچ شهروند این سرزمین ویا سرزمینهای دیگر، بخاطر ندانستن این زبان زیر شیردهن بخاری در حال جوش قرار داده نشده است ، آقای فارانی گرامی ! شما یا تاریخ این زبان را نمیدانید ویا دشمنی خویش را با واژه های یاوه گونه دارید مورد تماشای فاشیستهای زبان ستیز  قرار میدهید!
کدام گوینده این زبان گفته است که واژه پوهنتون حذف ودانشگاه بجایش نصب گردد؟ اگر لوح فلان دانشگاه با هردو زبان تحریر میشود ، چه مصیبت را بار خواهد آورد؟ وحدت ملی جاده یکطرفه است به نظر شما ؟ این اصطلاحات ملی را کیها ودر کدام نظر خواهی مردمی تعیین کردند؟ امروز که جفاهای تبهکاران نفاق افگن با شرایط زمانی وامکانات رسانه یی دارد بر جسته میشود ومردم در مقابلش می ایستند، معنای این را ندارد که درگذشته این مردم همه چیز را پذیرفته بودند وامروز به قول شما به تحریک ایران چنین حرکتها صورت میگیرد، افسوس به حال شما که هنوز مکان وگهواره زبان پارسی دری را نشناخته اید واز شناخت رژیم کنونی ایران هم بی خبرید!
 

آیا کارنامه های فرهنگی آقای خرم را می پسندید؟ چرا زبانهارا مخلوط باید کرد؟ بازهم با شیوه تحمیل میخواهید زبانها را بر مردم به زور وجبر یاد دهید؟ به نظرمن هیچکس وهیچ نهادی حق ندارد که زبانی را بردیگران تحمیل نماید ، صرف نظر اینکه کدام زبان باشد. اگر زبانها کارا باشند وضرورت حس شود ، بدون تحمیل مردم آنهارا فرا میگیرند ، بنابرین تحمیل زبان بر مردم جنایت فرهنگی است . شما را کیها مجبور کردند که زبان پارسی دری را بیاموزید ونویسنده گی هم بکنید وشعر هم بسراید وخردتان را هم با داشته های این زبان رشد دهید؟ میتوانستید که با زبان شیرین پشتو شعر بسراید ونویسنده گی نماید و درد دلتان را برای دوستانتان ابراز بدارید ؛ چرا چنین نمیکنید؟ مگر میشود که از یک زبان دفاع نمایید وزهرتان را بر زبانی بریزید که شما را شخصیت ساخته است والفاظ به دهن  شما کرده است وپاس ونمک داری شما تا همین حد بوده که پرانگی شدید ودیگر در شناخت مادر خویش کم لطفی مینمایید!
 

کجای این سوژه ها مضحک است؟ دانش به نظر شما مضحک است؟ کسی که با زبان خویش سخن میگوید وواژه های زیبای زبانش را در نوشته وگفتار مورد استفاده نیک قرار میدهد ، کار بدی کرده است؟ برای پشتونها بیان پوهنتون زیبا ترین سخن است وبرای کسانیکه با زبان پارسی دری خود را هم ریشه وزبان مادریشان است ، واژه دانشگاه نیز بهترین بیان وزیباترین کلام خواهد بود ، شما رنج بیهوده میبرید واین را هیچکس تحریک نکرده است ومردم این سرزمین با این زبان والیده اند وبالندگی حاصل نموده اند وآنقدر خرد دارند که زبانشان را بشناسند واز واژه های زبان مادریشان که در اشعار صدها شاعر ونویسنده هزار سال پیش به مراتب بکار رفته اند ، سود ببرند ولوح دفاترشان با این واژه ها مزیین باشد وخود را در آیینه فرهنگ هزاران ساله  ببینند، این حق را با کدام دلیل شما میخواهید از این مردم سلب نمایید؟
شما به حوزه تمدن وفرهنگ باور دارید؟ خود وبیگانه کیها میباشند به نظر شما؟ آیا زبان انگلیسی در امریکا وانگلستان وآسترلیا وبعضی کشورهای کوچک دیگر این گیتی ، باهم بیگانه هستند؟ شکسپیر نماد ادبیات این زبان قابل افتخار همه کسانیکه خود را انگلیسی زبان میدانند ، نیست؟ آیا شما میتوانید مرزی بین حافظ شیرازی ، ناصرخسرو بلخی ، رودکی سمرقندی ، مولوی بلخی وسعدی وبیدل وحتی اقبال لاهوری، بکشید ویکی را از دیگری بیگانه حساب نمایید؟ عقده داری انسان را کور میسازد وحقایق را با تعصب نمیتوان دید؛ شما با تآسف که گرفتار چنین شگرد خام شده اید.
 

شما گفته اید که آثار آمده از ایران ، با تآسف باید گفت که حاکمان قبیله سالار از بدوی رویکار آمدنشان تا امروز با این زبان دشمنی دارند وداشته اند وهیچگاه نگذاشته اند که آثار با ارزش با این زبان در این سرزمین به میان آید واین ایران بوده است که حتی دانشمندان جهانی مارا برای ما شناختانده است وملیونها کتاب در باره ادبیات این زبان وشاعران ودانشمندان این زبان چاپ وبدسترس این قلمرو قرار داده است ، البته منظورم بیشتر ایران پیش از رژیم امروزی است . چرا درد بی فرهنگی حاکمان قبیلوی را که جز عادت زنبارگی وکورکردن همدیگر دست آوردی ندارند ، به زبان نمی آوری؟ دوصد وشصت سال این سرزمین را کیها  اداره کردند؟ چه دست آوردی ما داریم که قابل افتخار باشد؟ ماله کشیهای بیهوده ای شما را همه میدانند که مایه ای در آنها وجود ندارد ، بهتر بود که قضاوت راستین وهمه جانبه میکردید!

بزرگترین مشکل امروزی ما بی هویتی ماست که بیشرمانه شما نام بی معنای افغان را بر همه باشندگان این سرزمین تآیید کرده اید واین را وجهه مشترک شهروندی ووحدت ملی دانسته اید . با دروغ میشود وحدت به میان بیاید وبا از بین بردن هویت دیگران میتوانید به هدف دلخواه خویش برسید؟ این نام در کدام همه پرسی گذاشته شد؟ آیا به شمول خود شما معنی این نام را میدانید؟ امید وارم که معنی وجنبه های افتخار آفرینی این نام را برای ما روشن گردانید ! تا اگر اشتباه کرده باشیم به اشتباه خویش پی ببریم .

اگر ایران به قول شما خصومت علیه پشتونها میداشت ، هرگز در نامگذاری خراسان به اوغانستان موافقه نمیکرد ، و داشته های تاریخی این سرزمین را با نام جدید وبی معنی ، یکسره بر باد نمی نمود؛ هویت تاریخی اقوام را تحت هویت جعلی قرار نمیداد ؛ حتی پشتونها هم باید با این هویت جعلی ودارای معنی نا شایست ، وداع نمایند ؛ چراکه پشتونوالیشان با هویت اوغانی بودنشان زیر سوال میرود !

عجب قضاوتی ! واژه های را از بین این زبان برداشتن ویا جاگزین کردن ، این به نظر شما عاقلانه خواهد بود؟ هرز بان واژه های خود را دارد وبا واژه های خود که برای بدن همان زبان ساخته شده اند بایست به تکاملش ادامه دهد ، اگر این کار خوب میبود ، دنیا یک زبان میساخت که همه زبانها در آن پینه میشد ، این براستی مضحک است که شما لطف نموده اید واگر کدام زبان از واژه های دیگر زبان استفاده میدارد ، حق آن زبان است ، شاید کمبودی داشته باشد ویا واژه ها در طول تاریخ بر وی تحمیل شده باشند وحق قد راست کردن برای آن زبان داده نشده باشد ، زبان تازی با زبان پارسی در طی هزار وچند سال با چنین ویژه گی در نبرد بوده اند. وهر زبان حق دارد که خود را از وجود انگلان پاک سازد ورشد یابد وواژه سازی کند وفرهنگستان خویش را داشته باشد . ونه خود انگل بر دیگران باشد !

محمد گل خان مهمند، کوشش کرد که در قدم نخست ، آثار خطی قدیمه وکتابهای با ارزش زبان پارسی دری را از این سرزمین به نیستی بکشاند وملیونها جلد کتاب را از صفحات شمال کشور با پول گزاف خریداری کرد ومانند فاروق وردک یا طعمه آتش ساخت ویا غرق دریاهای خروشان این سرزمین نمود وقدم بعدیش این بود که اعلان یک زبانه یی نماید وبه همین مراتب بود که این سرزمین مدت هفت ویا هشت سال یک زبانه شد وفقط زبان پشتو زبان رسمی ودولتی وملی اعلان گردید وکورسهای جبری بخاطر یادگیری این زبان آغاز یافت ومکاتب مناطق غیر پشتون همه به زبان پشتو تبدیل کرده شد ومامورین هم با جبر واکراه وادار به یادگیری این زبان شدند ولی نتیجه نداد واین هفت سال کشور را به سی سال عقب راند وهمه ادارات فلج شدند وظاهر خان به این تند روان فاشیست رجوع کرد  وخواستار نجات شد ونجاتش آن بود که دوباره زبان پارسی دری را پروانه دهند که در ادارات مورد استفاده قرار گیرد ، شما چرا از این تبهکاریهای که نتیجه اش عقب ماندگی امروزی ماست ، یاد نمیکنید؟ سیستم قبیلوی مانع رشد همه جانبه جامعه وانسانهای آن شده ومیشود واین جنگ امروزیرا شما چگونه ارزیابی میدارید؟ آیا جنگ فرهنگی نیست؟ جنگ تمدن گرایی با خشونت قبیله وی نمیباشد؟ چرا چشم پوشی  روا دیده میشود؟ این شیوه انتحاری که دامنگیر این سرزمین شده است ، ریشه در کدام انسانها دارد ومقصودشان چه میباشد؟ چرا وطنداران پشتون تبار این شیوه بدوی ووحشی گرایی را تقبیح نمیدارند وچرا شما بیشتر بالای کسانی حمله ور شده اید که حد اقل روشنفکران در قلمروشان نفس میکشیدند وبخاطر آزادی وآزادگی مبارزه کردند وجان شیرینشان را دراین راه از دست دادند ، از این بهتر وبیشتر سندی هم وجود خواهد داشت ؟ شما علاوه از تعصب زبانی وفرهنگی مبتلای تعصب سیاسی هستید واصلن شاید از وابستگانی باشید که در نقش حضرتها وملاهای لنگ بازیگر صحنه باشید واز اینکه نه با فرهنگ وزبان پشتوربط دارید ونه با زبان پارسی وفرهنگ آزاده آن ، مانند سلیمان لایق سر ازهر دریچه بلند میدارید ودایه بهتر از مادر خود را میشناسانید.

دوستانیکه این نبشته را میخوانید ، لازم است که مقاله اقای فارانی را مرور نمایید وبعد میتوانید به نتیجه برسید ومن بخاطر درازاکشیدن مطلب نخواستم که نوشته اقای مسعود فارانی را هم پراگنده اینجا وآنجا درج بدارم وبا خواندن مطالب وی نقدم را تحریر کردم !

به نظر من مضحکه آنست که اجازه تحریر واژه های یک زبان ویا بیان آنها در زادگاه آن زبان داده نشود واین نه تنها مضحکه است ، بلکه جنایت است وآنهای که چنین نابخردی را مرتکب شده اند ، جنایتکار فرهنگی هستند ! ودر باره این سرزمین بیمار باید گفت که هر قدر حق تلفی ها اد امه یابد وتحمیل کاریهای فاشیستی چاق شود ، به همان اندازه بیماریهای این سرزمین بیشتر میشود وعلاجش را خود شما هم میدانید که چه خواهد بود؟ هر قدر حق به حقدار برسد ومردم خود را در ایینه حق شهروندی ببینند وآزادی بیان وحق بیان زبان مادریشان را بدون جبر داشته باشند ، زودتر جامعه ومردم به کمال سعادت خواهند رسید ! آقای فارانی ! تابکی این مردم صبر کنند که ، حاکمان قبیله اندیش ، انسان اندیش شوند واز قدرت مردمی نترسند واز رشد زبانهای دیگران واهیمه نداشته باشند ومانند ماری که از ترس باید بگزد ، دست به قتل وکشتار دیگر انسانها نزنند ودیگر اندیشان وشخصیتهای دیگر اقوام را با نیرنگهای ظالمانه ترور نکنند ودست از انتحار ومرگ طلبی ومرگ آوری بکشند واین سرزمین راهش را دریابد؟
شما درخانواده با برادرتان در جدل قرار میگیرید وهر روز تیره گی بیشتر میشود ودشمنی خلق میگردد، راه علاجش چیست که تا یکی دیگری را خدا نا خواسته از بین نبرده باشد ، به زندگی راحت بر گردید؟ وحدتی که ارامش وآزادگی را با خود نداشته باشد ، چه بدرد خواهد خورد؟ دوصد وشصت سال افغانستان واحد چه  نیکبختی وسعادت برای مردم این سرزمین داده است؟ جز عقب ماندگی خجالت باری وسرافگندگی قاچاق مواد کشنده وبالاخره ترور و انتحارگرایی که این را کم داشتیم ! چگونه وحدت باید صورت گیرد به نظر شما؟ ایا ویرانگری را شما غیرت مینامید؟ میگویند از دیوار کج دور باید رفت !

چرا این بیگانگان و آنهای که وابسته به این بیگانگان هستند را مشخص وبا مثال روشن نساخته اید واگر سندی داشته باشید بهتر است که مستند سازی نمایید واعمال بیگانگان را مشخص گردانید ! اگر منظورت  وابستگان آی ایس ای   باشد در کابینه اقای کرزی فراوان دیده میشوند وبعضی هایشان در خاک پاکستان بدستور همین ای ایس آی هر روز دست به ویرانی کشورشان میزنند ومکتب میسوزانند وتیزاب به روی دوشیزگان میپاشند ومرگ طلبی ومرگ باری مینمایند وسر میبرند وبنیه های فرهنگی را ویران وبه نیستی میکشانند وبا غیرتی که دارند شمشیر وتفنگ را هرگز از دست دور نمیسازند. نمونه و مثال اقای حکمتیار! از پانزده سال است که بهانه جنگ وی خاتمه نمی یابد وباید بجنگد وخون بریزد تا خداوند خشنود گردد ! اگر بخاطر حق پشتونها می جنگید حالا همه قدرت بدست اقای کرزی وتیم کاریش اعضای برجسته حزب اسلامی واوغان ملتیها قرار دارد پس چه حقی را منتظر اند؟ خلاصه مطلب اینست که تا ویرانی کل داشته های تاریخی وفرهنگی این سرزمین باید جنگ ادامه یابد وهمه نشانیهای فرهنگی این مرزوبوم با تیغ این ویرانگران تراشیده شود وبعد ترسیمگر همه شکلها این اقایان و شما باشید واقای روستار ترکی هم حقوقدان ومشاور این ترسیمات ، آنگاه است که دل شما یخ وبه هدفتان متوصل خواهید شد؛ همه میدانند که شما چه میخواهید وبا سخنان  یاوه گونه وفریب دهنده ی چند نفر پشتون ساده را گول بزنید ودر برابر غیر پشتونها قرارشان دهید ودر صدد بیهویت سازی همه برایید وبا دروغهای تاریخی سفسطه بافی نمایید .

منظور شما از نقش فرهنگی پاکستان وایران در این سرزمین چه است که پاکستان با فرهنگ پشتونها علاقه ندارد واینها محکوم هستند وایران مداخله ی فرهنگی دارد؟ این را یک آدم عقل افتاده هم میداند که پاکستان از ریشه با فرهنگ وزبان خودش وابسته است وایران برعکس کشوری بوده است که با مردم این سرزمین هم ریشه وهم تاریخ وهم زبان وهم فرهنگ است . چطور خود را در کوچه حسن چپ میزنید وشیوه جهالت زدگی را بخود  میگیرید واز تاریخ ومرزهای فرهنگی زبان پارسی دری آگاهی ندارید؟ یا گفتن راستی شما را وجدان زده میسازد؟ پاکستان تا جای که توان داشته ودارد از برادران پشتون این سرزمین همیشه حمایت کرده وپرویز مشرف خود مگر نگفت که ما در برابر دفاع از پشتونهای افغانستان مکلفیت داریم وفوج پاکستان در زمان طالبان سرتاسر این سرزمین را پر نکرده بود؟ آیا ایران از چوکات دیدگاه مذهبیش دراین سرمین پا فراتر گذاشته است؟ اینکه از لحاظ زبانی وفرهنگی پیوند نا گسستنی با این سرزمین وسرزمین آسیای میانه دارد، هیچکس منکر شده نمیتواند وبه قول یک شاعر تاجیکستانی ، سرحد تاجیک زبان تاجیک است ، این فرهنگ را بس است که در قفس افکار فاشیستهای شناخته شده چندین دهه زندانی کردید وپیوندش را با جغرافیای تاریخیش گسستاندید ، امروز دیگر مجال این بد سگالی را برای شما ودیگرانیکه میخواهند پیوند فرهنگی مارا ببرند ، داده نمیشود وزمان هم یاری نخواهد کرد که شما دراین راه غیر انسانی وپس زدن واژه های زبان تاریخی وبین القومی این سرزمین سنگ اندازی نمایید. راحت بخوابید ودر خواب شاید ببینید که زمان مهمند ونادر دوباره زنده شده است ولی شمشیر فرهنگ ستیزیتان کند شده است وبرایی ندارد خوشبختانه !

دیگر دروغ شاخدار شما وتهمت فرهنگی که از نهاد بد بینی تان با این زبان ابراز کرده اید اینست که در ایران زبان فارسی بر دیگران تحمیل شده است؛ مرد صبی این زبان بر امپراتوری غزنویان هم تحمیل شده بود؟ بر صفویان تحمیل شده بود وبر خوارزمیان هم تحمیل شده بود؟ بر احمد خان ابدالی هم تحمیل شده بود وبر پسرش و زمان خان و شاه شجاع تا ظاهر خان هم تحمیل شده بود؟ ایا میشود زبان را بر حاکمان جباری که همه اختیار در دستشان است تحمیل کرد؟ تحمیل کننده کی است؟ رهبر مذهبی ایران امروزی مگر ترک وآذری نیست؟ این زبان را کدام مرجع بر وی تحمیل کرده است؟ زبان انگلیسی هم برای جهانیا تحمیل شده است وپول می پردازند تا بدانند، یعنی تحمیل را با پول می خرند! اینجاست که چهره اصلی وراستین شما اقای فارانی روشن واشکار گردید.


فرق تحمیل وکارا بودن زبان را میدانید؟ تحمیل آنست که جبر واکراه بخاطر یاد گرفتن بکار گرفته شود وجزا هم تعیین گردد! برای شما خواندن مثنوی معنوی هم تحمیل شده است وشعر حافظ وبیدل نیز تحمیل است که بخوانید واگر چنین نکنید مورد تهدید قرار خواهید گرفت. گاه شماری را بیاد دارید که زبان پارسی دری به زور وجبر بالای کدام قلمروی تحمیل شده باشد؟ اگر درهند بوده این زبان را کسانی برده اند که خود پیوندی با این زبان نداشته اند واگر در ترکیه وعراق این زبان رفته است ، بدست کسانی بوده است که از لحاظ نژادی وزبانی ارتباطی با این زبان نداشته اند واینها چرا زبان بیگانه را بالای شهروندانشان تحمیل کردند؟ ویا خواستند که اداره بهتر وکارایی نغزتر این زبان شیرین وبا ریشه وتاریخی را بخاطر رشد وترقی دربارشان با خود داشته باشند؟ وبا این زبان موفق هم بودند. اگر مانند امروز افغانستان میبودند وزبان ستیزی میکردند واز غیرت ویرانگری کار میگرفتند ، امروز نامشان در دل تاریخ با وصف امروزی درج نمی بود وجهانگیر وشاه جهان واورنگزیب وزیبنساها افتخار فرهنگی وحکومتداری افتخار بار کسب نمیکردند. اصل نوشته شمارا که من خواندم نهایت سطحی نگری ومضحکه بافی در آن دیده میشود وعوامفریبی هم سرحدی دارد که شما با تآسف با ماله کشیهای متناقض ودر عین حال یک طرفه این سرحد را گذشته اید .

به نظر من هر کسی که هم زبان است ، حق دارد که با همزبانش در مورد رشد وتکامل زبانش بکوشد وارتباط داشته باشد واز دانشمندان که زبانشان را میداند استفاده نیک ببرد ، پشتونها این حق را دارند که از دانشمندان آنطرف دیورند استفاده نمایند وپیوند هم زبانی بر قرار کنندودر وجوهات مشترک خویش باهم باشند ومرز فرهنگ را درشرایط امروزی هیچ سیم خارداری نمیتواند ببندد وآنهای که خود را سیم خار دار میسازند تا سد این راه شوند ، از نهایت تعصب وعقده بر خوردارند. مگر آرامگاه صوفی رحمان ، شاعر پشتونها را دولت امروز کرزی اعمار وباز سازی نکرد؟ کدام پاکستانی اعتراض کرد که کرزی مداخله فرهنگی میکند؛ اگر آرامگاه ناصرخسرو را ایرانیها ویا تاجیکستانیها بتوانند باز سازی نمایند واین همت را بکنند ، کار بدی است ؟ ناصر خسرو دانشمند وحکیم است که متعلق به این فرهنگ واین زبان وبالاخره بشریت خردمند است ویا سرزمین ما همت کند که در آرامگاه حضرت حافظ یک نوآوری کند ویادگار هم زبانی بجا گذارد کار بدی کرده است؟ مگر در خانه های تمام مردم این سرزمین شعر خواجه حافظ شیرازی دیده نمیشود. نمیتوانید و هرگز نخواهید توانست زبان بندی کنید وفرهنگ زدایی.  عجب مقایسه ای وعجب قضاوتی! چه حاجت خاک را بر عالم پاک !

این مدارای اجتماعی در مورد زبان چه معنی دارد؟ ایا با زبانی که گرفتن واژه هایش جرم است ، مدارای صورت گرفته است ویا اینکه هدفتان چیزی دیگر است؟ به قول یکی از وطنداران پشتون که میگفت ما زبان شمارا میدانیم وشما چرا زبان مارا نمیدانید؟ هدف شما هم همین است فکر میکنم واز دید علمی چرا به این مسله نگاه نمیدارید ، چرا چنین است ؟ اینجاست که تحمیل دهنش را باز میکند ویاران تحمیلگر با این دلیل هم آهنگ میشوند. من هم میگویم که هر قدر زبانها مورد پذیرش وفهم قرار گیرند بهتر است ولی اینکه نمیشود چه چاره باید کرد؟ آب جوشیده بر زبانها باید ریخت؟ کورسها باید دایر کرد ومردم را وادار نمود که چرا این زبان را میدانید واین زبان را نمیدانید؟ چرا وطنداران با ذکاوت پشتون ما با زبانهای دیگر این سرزمین بلدیت ندارند؟

در قسمت وحدت ملی باید نگاشت که ، نخست باید وجوه این پیوند را دریابیم که چگونه وحدت ملی باید صورت گیرد؟ ایا در طول تاریخ کدام وقت ما دارای وحدت ملی بوده ایم؟ اصطلاحات ملی یعنی چه؟ سرود ملی چه مفهوم دارد؟ لباس ملی کدام است ورقص ملی را نیز تعریف نمایید؟ با چنین ماده های که در قانون اساسی درج شده اند ، انتظار وحدت ملی میسر است؟ ملتی که هویتش نا معلوم باشد به وحدت ملی خواهد رسید؟ چگونه مردم را بسوی وحدت ملی رهنمایی میدارید؟ در زیر کدام چتر ومحور؟ بیگانه ها کدام داشته های وحدت آور مارا گسیخته اند؟ یاوه سرایی وبی دلیلی هم تا این حد خنده دار خواهد بود.

تا زمانیکه تساوی حقوق اقوام صورت نگیرد وسیستم پوسیده قبیله وی تغییر نکند وعدالت اجتماعی وحق برابری ویا شهروندی تحقق نپذیرد ، هیچ کاری صورت نخواهد گرفت وراه هیچ نا بسامانی توان بستن نخواهد بود. اساس زندگی اجتماعی باید که تغییر کند وانسان این سرزمین از بند قومیت واکثریت واقلیت بیرون شود وحق شهروندی وحقوق ووجایب انسانی خویش را داشته باشد ودر گزینش سرنوشت وآنهای که با سرنوشتش سروکار دارند آزاد باشد ودیگر والی بر این مردم تحمیل نشود ودیگر پولیس ویا فرمان دهش از جای نیاید که با خصوصیاتش بیگانه است وتوان خدمت را ندارد وفقط بخاطر سرکوب آمده است ، باید خود شخص بر گزیند وحق تعیین سرنوشت خویش را داشته باشد ودر گزینش زبان هم آزاد باشد وبا هرزبانیکه علاقه دارد ومیتواند اسانتر تکلم نماید با همان زبان بگوید وبنویسد وسایر زبانهارا در حد داوطلبانه وبدون تحمیل در مکاتب فراگیرند وآهسته آهسته حس کنند که من از این خاک هستم وحق دارم ودرعین حال مکلفیت نیز دارم که خدمت نمایم ، نه هر کس وناکس بیاید ونام ونشان تاریخی ما را به دلخواه خویش دستبرد زند ومرتکب جنایت نا بخشودنی شود ! این وحدت خواهی میان تهی مارا بجای نمیرساند واصل عوامفریبی از همین شعارهای نیرنگ دار سرچشمه میگیرد

خوب اقای فارانی اگر آن دوست شما در باره کار کردهای ایرانیها سخن گفته است وشما آنهارا رد میکنید، لطف نموده چند دست آورد فرهنگی ونمونه ای را برای ما نشان دهید که به گفته شما در صد سال اخیر نظیر نداشته است ؟ بازهم خود شما یاوه سرای ومشت در هوا کوبیده اید وآنرا ملامت میکنید واز خود چیزی برای نشان دادن ندارید. حاکمان وقت حتی خواندن مجله های ایرانی را برای مردمان این سرزمین ممنوع کرده بود ومیخواستند که این زبان را براستی به بند بکشند ومرزهای فرهنگی را محدود سازند وبرای دانشمندان این سرزمین مجال تدوین وکتابت را نمیدادند وتاریخ ها همه فرمایشی وتحت نظر دربار تدوین میشد وناقص وسراپا مسخره هستند. اگر این دانشمندان ایران زمین نمی بودند براستی که واژه ها ی صقیل این زبان را از کدام فرهنگ فارانی ها ومهمندیها جستجو میکردیم؟ چند جلد فرهنگ مغرفی بدارید ؟ چند شهنامه ومثنوی خدمت دوستان از شهکاریهای حاکمان قبیله پیشکش نمایید تا سخنان آن دوست شمارا باور نکنیم ! دهخدا ، حمید ، معین ودهها لغت نامه ای که شما هم شاید در خانه داشته باشید ، از کجا بدست آمده اند واین قابل افتخار است که دانشمندان این زبان در هر جای وهر کشوریکه هستند دست آورد قابل ملاحظه دارند وما استفاده میکنیم وبه آنها می بالیم واز سرودهای نغزشان لذت میبریم ! مرز فرهنگی جدا از مرزهاست...
اینجا دیگر تفت گند آمیز این آقا تاریخ را دارد با دروغهای تازیگرایش خفه میکند ویکسره هویتش را مشخص ساخت ! من در بالا اشاره کردم که درد در کجاست ودایه بهتر از مادر برای پشتونها از کجا ریشه میگیرد ولازم است که سرود فردوسی بزرگ را دراینجا بگنجانم تا پاسخی باشد بر این فکر جعلی اقای فارانی !
            ز شیر شتر خوردن و سوسمار.... عرب را بجای رسیدست کار...
            که تاج کیانی کنـــــد آرزو............ تفو بر تو ای چرخ گردون تفو..

بد بینی با این فرهنگ واین زبان از سوی این اقا ریشه در گذشته دور دارد ونتوانستند که طی گذشت صد ها سال این زبان را محو بدارند واین سرزمین را مانند مصر عرب بسازند وآزادگان ایران زمین ویا خراسان بزرگ مانند یعقوب لیث دو باره زبان پارسی دری را زنده ساخت وخواست تازیهای ویرانگر را پشت پا زد ، دشمنی با این زبان واین فرهنگ دوام یافت وتا امروز هم دوامدارد واین اقای فارانی که دهن کجی میدارد وتاریخ شکوهمند ایران زمین را نادیده میگیرد وبرتری نژادیش را با تصور کودکانه ابراز میدارد ، درد دیرینه دارد وخدا میتواند دردش را درمان کند.

این چیزهای که در باب فرهنگ وکتابها یاد کرده اید ، ما هم میگویم که صدها سال پیش این سرزمین مهد دانش ودانشمند بود ، چرا امروز پیوند مارا با این دانش ودانشمندان قطع کرده اند واز ایام که باباها حاکم گشتند ، دانش و دانشمند هم نا پدید گشت وهرچه در یاد داریم چیزهایست که از آثار چاپی ایران ودانشمندان امروزی ایران قابل دسترسی است . در زمان تیموریان هم فرهنگ بهتری داشتیم ودر زمان غزنویان وسامانیان بهتر از همه ایام ولی امروز در چه حالت قرار داریم؟ اگر ارتباط فرهنگی ما با هم زبانها وهم فرهنگهای دور ونزدیک قطع شود، با این وزیران فرهنگ ستیز مانند خرم وفاروق وردک سرنوشت ما چه خواهد شد؟ وازچاپ بعضی کتابهای تاریخی وفرهنگی که یاد کرده اید وآن هم در زمان گذشته دور محصول ویا دست آورد شاهان فرهنگ دوست همان زمان بوده اند وشما لطف نمایید از ایام حاکمان قبیله سالار نمونه های پیشکش نسل امروزی بدارید تا آگاهی کسب نمایند!

به نظر من بازهم تکرار خواهم کرد که ایران ، خراسان ویا کدام سرزمین دیگریکه هم فرهنگ وهم زبان وهم تاریخ ما است ، چرا بگوییم که اگر این نمیبود ویا ما نمیبودیم ، چنین میشد ویا چنان ! این زبان واین فرهنگ در هرجای که قرار دارد باید پیوند داشته باشد ونام بزرگ وقابل افتخار این سرزمین را نا بخردان برای همین از بین بردند که عظمت تاریخی وفرهنگی مارا خورد وخمیر سازند. مقصر کیست؟

این بچه سقو که شما نهضتش را سیاه گفته اید چند سال حکومت کرد که همه داشته های دوره امانی بر باد شد؟ این نادرغدار چرا نتوانست که دوره درخشان امانی را دوباره با سربریدن جبیب الله خان کلکانی باز گرداند؟ یا اینکه عقده کشایی میکنید وبا این واژه ها بازی کرده باز هم تعصب و بدبینی فرهنگیتان را بر ملا میگردانید.
حیف براین قضاوت سفاهت بار شما که چه داوریی بر این زبان کرده اید؟ مرد حسابی با این زبانیکه سراپا مورد توهینش قرار داده اید ، چرا مطلبتان را نوشته اید؟ با زبان سچه وپاک خودت چرا نوشته نکرده اید؟ ایا در طول عمرت یکبار هم شاهنامه فردوسی را خوانده اید؟ میشود که با زبان گنده وعاریت گرفته شده کتابی را با این ضخامت تحریر کرد؟ شما را بخدا سوگند که با این زبان در زندگی خویش چیزی ننویسید واز شر این زبان خود را خلاص کنید تا این زبان هم از شر شما در امان بماند؛ توهین به این زبان توهین به قلمت است وتوهین به وجدانت که سرچشمه دانش را با این زبان فرا گرفتید ودر نمک دانش تف می پرتابید ! دل خود را خوش سازید که این زبان پیش از اینکه شما خدا نا خواسته از دنیا بروید ، محوو نابود خواهد شد وزبان دلخواه شما جا نشین این زبان خواهد گردید وشما مانند ظاهر خان مرحوم ضرورت به ترجمان خواهید داشت ! وای بر تعصب بی حاصل تو....

بازهم با جهالت سخن گفته اید ونام از ستم برده اید که در پوهنتون با دیگر زبان تحصیل ستم است ویا نام پوهنتون؟ کدام نفر مجبورت ساخته است که با زبان غیر تحصیل کنید ؟ کدام نهاد مجبورت ساخته است که زبان پارسی در ی را یاد بگیرید؟ هیچکس این تحمیل را بر کسی روا نداشته وروانخواهد داشت . نه تحصیلت را با این زبان به پیش ببر ونه این زبان را جبر است که یاد داشته باشید اقا ! همینجاست که بخاطر جلوگیری این تعصبات رژیم باید تغیر کند وخود گردانی ویا فدرالیزم به میان آید تا این مجبوریت ها همه رخت بر بندند وآنهای که زبان پارسی را دوست ندارند ونمیخواهند با این زبان تحصیل کنند ، در حریم خودشان با زبان خودشان تحصیل کنند ودر همان جا حاکم وخدمتگزار مردمش باشد ، از این بهتر چه چیز است که شما فرموده اید. چرا با فدرالیزم مخالفت دارید؟ نمی خواهید که با زبان خود تحصیل نماید؟ نمیخواهید که درتعیین سرنوشت خویش آزاد باشید؟ نمی خواهید که والی ولایت خویش را خود تعیین نمایید؟

با این چنان مقایسه کردنها نیرنگهایتان پنهان شده نمیتواند ، اقای فارانی !در باب اینکه واژه پوهنتون در دانشگاه کابل از قدامت هفتاد ساله بر خوردار است ، جنون زده شده اید واین مغلطه بزرگ را نمیدانم با کدام سند درج این مقاله ساخته اید؟ میگویند گنجشک برای مادرش چوچو را یاد میدهد وشما واژه ای که از زبان فارسی دری ترجمه شده است را کاپی مانند میخواهید بر اصل برتری دهید وریشه واصل را بگذارید وبر فرع وترجمه شده اکتفا نمایید؟ اگر موتر یک چیز جدید است واز سوی کشورهای بیرون اختراع شده است در این زبان موتر است ، واژۀ دانشگاه را کیها دراین زبان کشف کردند ویا دانش دراین زبان چندین هزار ساله وجود داشته یاخیر؟ در صورتی این زبان واژه ای را باید بگیرد که خود ، چنین واژه را نداشته باشد وآفتاب را امر کنید که بگذارید وکوچکترین ستاره ایکه روشناییش را از آفتاب گرفته است ، بجای افتاب پذیرا شوید ! اصلن با  تاریخ که زبان پشتو رسمیت یافت  آشنایی دارید یاخیر؟ وهم درمورد اینکه موتر ، رادیو وغیره بیگانه هستند وچرا فارسی زبانها با اینها حساسیت ندارند ، باید گفت که تولیدات بیرونیها میباشند واسم خاص هستند وتا زمانیکه فرهنگستان زبان معادل آنهارا تدارک ندیده باشد ، مانند سایر زبانهای دنیا میشود مورد استفاده قرار داد ، با وجودیکه معادل اینها هم اکثرآ ساخته شده است  که مثلا موتر را خودرو میگویند. عشق از اینکه دراین زبان جان گرفته وبا این زبان آبرو یافته، خود را جدا ناپذیر احساس میدارد واز زبان خشونتگرا فرار کرده است ودیگر این عشق در گهواره خودش جای ندارد، اگر نی پیچ و مهر و دوست داشتن جایش را میگرفت وشعر را میتوان سرود و چامه گفت. این واژه شعر هم مانند عشق جایش را در گوهر این زبان یافته است واین زبان بود که شعر را در دنیا شناختاند وحافط، مولوی وبیدل وهزاران سرودگر این سرزمین بودند که شعر را رنگ جهانی بخشیدند نه زبانیکه شعر از آن مهاجرت کرد وزبان شعر در آن بسته شد وشاعرانش همه اسیر افکار خشونت بار شدند. این زبان را شما اینقدر حقیر نشمارید واگر حافظه تاریخی شما کار کند وبه تاریخ این زبان مراجعه نمایید وتعصب را زمین بگذارید وآثار تاریخی همزبانان این فرهنگ را بخوانید خواهید دید که این زبان پیش از تازیها وپیش از ترکها وپشتونها چگونه بوده است واین زبانهای که شما یاد نموده اید ، چند آثار تاریخی هزاران ساله از خود بجا مانده اند که این زبان را بارور ساخته باشد ، به استثنای وطنداران ترک زبان که با این زبان زیسته اند وبه این زبان چیزهای داده اند ودر رشد این زبان بیشتر از هرقوم دیگر کوشیده اند ودر عین حال از این زبان بهره مند شده اند، به سخن حافط شیرین کلام:


                        ترکان پارسی گو بخشندگان عمرند....ساقی بده بشارت رندان پارسارا..

آنکه به پارسی گپ بزند  ویا سخن گوید ، پارسی زبان است. جامعه را میتوان همبودگاه گفت ولی این واژه های که از عربی دراین زبان گنجایش یافته است ، شکل وشمایل فارسی را بخود گرفته اند وبسیاریهای این لغتها در عربی دیده نمیشوند واین زبان توانسته است که این واژه هارا بشکند وبا آب زلالین خویش پاک گرداند. زشب روشنایی نجوید کسی.. اگر واژه های پارسی دری را از شمار زیادی از زبانهای دنیا بیرون کنیم، آنها در یک خالیگاه واژه یی قرار خواهند گرفت و خود شما بهتر میدانید که بر سر زبانهای پیرامونی این زبان چه خواهد آمد! واژه مادر اگر از زبانهای  دنیا برداشته شود، همه زبانها بی مادر میشوند و آیا از چیزی که مادر نداشته باشد، زایش انتظار میرود؟

تاریخ گواه روشن دارد که این زبان ریشه ی است وشمار زیادی از زبانهای دنیا مرهون این زبان هستند و اگر چنین نمیبود، در کام زبان عربی نابود میگردید ولی ریشه در بن کوه های سر به آسمانش و قدامت تاریخی نیکویش این زبان را نگهداشت وتا امروز سر بلند و با مهر و دور از خشونت با شیرینی ویژه بسر میبرد، برگ و شاخ میکشد وریشه های بریده اش را پیوند میدهد وگستره اش را وسیعتر میگرداند.

اقای فارانی! کسانیکه با مهر واندیشه نیک زبان مادریشان را میخواهند از انگلان تحمیل شده پاک سازی نمایند ، چرا کاسه نازک وحدت ملی شکسته شود؟ کدام واژه ایکه گوینده وشنونده داشته باشد ملی نیست که تنها واژه های یک زبان خاص به قول شما ملی شناخته شده است واین ملی ها به زور باید در ذهن آدمان این سرزمین پیچکاری شوند ودیگر واژه ها ی زبان مادری همه بیگانه وغیر ملی به حساب آیند. همین است مقصود علمی ودرد مزمن شما؟ مگر شما به رشد وتکامل باورمند نمیباشید؟ یا اینکه تفکر وتلقین اندیشه های قبیلوی شما را هم در چنبر یکجایی وبدون تکامل بند کرده است وتوان بیرون رفت را سلب کرده است؟ با یاوه سرایهای عرب زده خویش نمیتوانید تاریخ درخشان ایران زمین را به اندازه یک دانه ارزن هم خدشه دار سازید وسخنان عقده مندانه شما ازطرز بیانتان هویداست واینکه ادبیات ایران با داشتن زبان ضعیف نتوانسته است جهانی گردد وادبیات ترکان چنین موفقیت را کسب نموده است ، چشم بخیل کور ، ترک وتاجیک در طول تاریخ همریشه وهم فرهنگ وهم سرزمین بوده اند واگر توران زمین وایران زمین باهم دعوا داشته اند ، دعوای حق برادری بوده است وهردو جانب دست آوردهای درخشان دارند واگر نویسنده های ایران کنونی جهانی نشده اند ، مولوی ، حافظ ، سعدی ، فردوسی وصدها نویسنده این زبان با آثاریکه دارند در جهان شهرت یافته اند وامروز شهروندان آگاه دنیا فهمیده اند که این فرهنگ وشخصیتهای این زبان درکدام سطح والایی قرار دارند!

از اینکه تهاجم فرهنگی ایران به گپ اورد شما سبب شده است که زبان پشتو بیشتر رشد نماید ، ما هم خیلی خرسندیم که زبان پشتو رشد نماید وپر بار شود تا روزی بیاید که دانشمندان واندیشمندان در فرا گیری واستفاده علمی این زبان بکوشند وفیض ببرند ودیگر زبانهای کشور همه سرمایه معنوی هستند وباید رشد نمایند واگر دولتی وجود داشته باشد بایست همه زبانها را یاری برساند ونه یک زبان خاص را، اگر "تولنه" یا فرهنگستانی ساخته میشود ، همه زبانها حق مساوی باید داشته باشند وبرتری جوی وبرتری سازی است که عقده مندی در برابر زبانها خلق میشود وتنفر در جبر واکراه یاد گیری زبانها ایجاد میگردد. رشد هر زبان مایه افتخار است ، زیراکه فرهنگ هر قدر  تکامل کند همان اندازه جهالت وجهالت پروری رخت بر می بندد.

عجب سخنان ضد ونقیصی ! تا حال این اقا هربدی وتوهین که در ذهنش میگذشت نثار این زبان از سنگر خود این زبان کرد واکنون زبان را دو بخش کرد وفارسی را جدا نمود ودری را زبان خود معرفی کرد ومرز فرهنگی را مانند جهالت ورزان گذشته نشانی گرفت ودرز زبانی را با شیوه محیل ونیرنگ آمیزش با واژه های همین زبان ایجاد کرد وسخن به نصیحت کشید! چنین یاوه سرایهای بیهوده جای را نمیگیرد ونسل امروز خودرا شناخته است وشما را هم بهتر از خودتان شناخته است ! به سخن مولوی:


         هرکه با ناراستان هم سنگ شد..... درکمی افتادوعقلش دنگ شد..

به نظرمن مایه بی فرهنگی آنست که با زبانی که انسان را خرد داده ونویسنده ساخته وشخصیتش را تکامل بخشیده است ، بی حرمتی صورت بگیرد ونان را بخوریده دشنامش دهید! هیچ فارسی زبان با این زبان بر دیگر زبانها توهین ونا سزا نگفته است وضرورت نیست که توهین کند واگر در برابر تبهکاران برتری جو ایستاده اند واز موقف زبان خویش دفاع کرده اند ، بی حرمتی به زبان جانب مقابل نبوده است ، بلکه بخود آن شخص بوده است که زبان بین القومی وملی این سرزمین را با بی شرمی از لوایح ادارات ودانشگاه ها بر کنده اند وسرودیکه با این زبان بنام سرود ملی راستین سروده شده بود وجوهر راستین سرود ملی بود، پرتاب میشود وبجایش سرودیکه نه روح دارد ونه جان بنام سرود ملی قرار داده میشود ، کدام جهت بی فرهنگ است؟ چرا بالای سرود ملی امروزی کرزی قضاوت نمیدارید؟ دا وطن افغانستان دی !! هی هی اینهم شد سرود ملی ! به هرقیمت که باشد این نام اوغان واوغانستان باید قپیده شود تا مبادا فرار کند؛ پول اوغانی ، اردو اوغانی ، فرهنگ اوغانی ، انسان اوغانی ، رقص اوغانی.... ومعنی این واژه را هیچکس نیست که روشن گرداند وبگوید که این اوغان واوغانی چه معنی دارد؟ بخاطریکه معنی این نام خیلی ها بد است وکسی نمیتواند آنرا معنی کند وبه زبان بیاورد تا مبادا مردم وباشندگانی که معنی این نام خاص را نمیدانند ، متنفر شوند!

در باب رژیم ایران وآنهای که بر شهروندان افغانستانی ویا افغانی ظلم روادیده اند ،ما هم تقبیح واز نادانی وگسست فرهنگی بحساب می آوریم ، اما بیایید سوزن را در جان خود وجوال دوز را درجان دیگران بزنیم وبرای یک لحظه قضاوت انسانی بداریم که مارا کیها بی هویت ساختند؟ چرا خراسان تاریخی وهویت بار این سرزمین را به نام اوغانستان بی تاریخ وبی هویت مبدل ساختند ؟ از شهروندان این سرزمین کسی پرسید که نام کشورتان را تغییر میدهیم وشما چه نظر دارید؟ واین دشمنی فرهنگی وزبانی ریشه در آنهای دارد که نام وهویت مارا تغییر دادند وامیدوار بودند که زبان وتاریخ وفرهنگ را نیز تغییر میدهند وتا جای نامهای بسیاری از محلات را با سفید چشمی تغییر دادند ونسل امروز را نا اشنا با سرمینش کردند! چه حق داشتند که سبزوار تاریخی را در سرمین هرات با فرهنگ به شیندند تغییر دهند وپشت این تغیرات چه هدف شوم قرار داشت ودارد؟ چرا فلان تپه سبز را پشتون کوت ساختند واین چه را میرساند ، جهالت از این بالاتر است که در روز روشن مکتب که دهها سال است بنام بی بی مهرو بوده ، بنام یک انسان سفاک تغییر داده شود واین بی فرهنگی نیست؟ اگر یک غیر پشتون بیاید ولیسه رحمان صوفی را بنام استاد جاوید تغییر دهد ، شما وپشتونهای فرهنگ دوست په احساس خواهند کرد؟ هر عمل عکس العمل دارد. زمان امروز با چهل سال وشصت سال پیش تفاوت کرده است وظلم وتعدی دیگر جایش را به دلیل وخرد سپرده است وهمه چیز باید در فضای انسانی حل وفصل شود ، نه با نیرنگ ومحو سازی داشته های دیگران. بکشید تا خود زنده بمانید و این زنده ماندن که دراثر کشتن میسر گردد ، زندگی نیست ، نکبت وسرافگندگیست ! امین هزاران انسان نخبه را زنده بگور کرد تا خود زنده وآسوده باشد ، از دانش ترس داشت واز دانشمند هراس ! امروز چرا مصیبت دامن این سرزمین را گرفته است؟ از رشد هزاره ها ترسیده اند واز دانش سایر اقوام به وحشت آمده اند ، باید بجنگند وترور کنند ووحشت ودهشت بیافرینند، تا به بدویت خویش در عدم مغزهای متفکر ادامه دهند واین سرزمین را هرچه که دلشان بخواهد همان کنند وتغییر دهند ونشانیهای تاریخ مانند بودای بامیان را از بیخ وبن برکنند ودشت بی درخت وفرهنگ خشونت وبربریت را مستقر سازند!

ودر فرجام باید گفت که اقای فارانی ، دشمنی اش با ایران وتاریخ ایران وفرهنگ ایران ، در ظاهر، ولی در باطن روشن است که از رشد این زبان واز رشد گویندگان این زبان از هر قومی که باشند ترسیده است ومیخواهد تحت نام ایران زهرش را بر این فرهنگ واین زبان بچکاند وبه شکل از اشکال همه داشته های تاریخی وارزشهای ادبی وشهکاریهای دانشمندان این فرهنگ را نا دیده گرفته ، توهین کرده وشیوه تحمیل حاکمان سفاک گذشته را توجیه کرده ومیخواهد که واژه های اصیل زبان پارسی دری را کنار بگذاریم وواژه های زبان پشتو را که بیشتر آنها در چند دهه ی اخیر ساخته شده اند، در زبان خویش جاری بسازیم تا چینی وحدت ملی نشکند ! وحاکمان کنونی افغانستان را حق میدهد که واژه های زبان پارسی دری را بیگانه بخوانند واز لوایح ادارات ودانشگاه ها و مکاتب کشور حذف نمایند! شما نوشته ی اقای فارانی را بخوانید ونقد مرا هم قضاوت نمایید. به امید روزیکه حق تعیین سرنوشت برای هر باشنده این سرزمین داده شود ودر هرگونه تغییرات نظر مردم حاکم باشد!







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

بکتاش پامیرزاد13.02.2012 - 13:26

 میشود لطف نموده نام یا لینک مقاله ی آقای فارانی را بنویسید. تشکر

میرزایی13.02.2012 - 00:26

 با پوزش از شما دوستان باید گفت که نبشته آقای مسعود فارانی در جرمن افغان وهم در اریایی وجود دارد وعزیزان میتوانند در آن دو تارگاه سر بزنند وبخوانند. تندرست باشید. میرزایی

بکتاش پامیرزاد12.02.2012 - 01:52

 با سپاس از جناب میرزایی، باید یادآور شوم که ایشان نوشته را بی مقدمه آغاز کرده اند. آیا ممکن است یادآور شوند که درباره ی کدام نوشته ی آقای فارانی نوشته اند، نام آن نوشته چیست و در کجا به نشر رسیده است؟ اگر لینک یا پیوند آن را بنویسند نیز بهتر خواهد بود. از نویسنده خواهش دارم تا در آینده نوشته ای را که نقد مینماید یا در مقده یا در پانویس معرفی بدارند تا خواننده گان بتوانند دریابند که گپ از کجا برخاسته است.
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



بیگ جان مـیـرزایـی