مجموعۀ حقوق زن – بخش های دهم و یازدهم

١٦ دلو (بهمن) ١٣٩٠

مجموعۀ حقوق زن – بخش دهم

حــق تعلیــم و تحصیـــل زن

یادداشت:
زن بحیث یک انسان دارای حقوق متعدد است و از طرف دیگر، صحبت کردن از حقوق زن به صورت عام تمام حقوق را در بر می گیرد که یک شخص بحیث یک انسان دارا است. بناً تعداد حقوق که در این مجموعه درج گردیده اند، به هیچ صورت جامع افراد نمی باشند.
از طرف دیگر؛ بحث مفصل پیرامون هر حق زن بسیار گسترده بوده و سیاه کردن چند صفحه در این مجموعه به معنی پوشش کلی حقوق متذکره نمی باشد. بل بحث مختصر است که فقط می توان آنرا یک رویکرد گذرا یاد کرد.
در این مجموعه کوشیده شده است که هر حق با در نظرداشت اصول علمی حقوق تعریف شده و بعداً پیرامون آن از چهار منبع مهم ( قانون، آیات قرآن کریم، احادیث رسول الله و کنوانسنیون های بین المللی) اسناد جمع گردند و در اخیر هم، موضوع مرتبط تحت عنوان «متفرقه» درج گردد.
«مجموعه حقوق زن» در قالب 16 قسمت بدست نشر سپرده خواهد شد. نگارنده از تمام اشخاص که این مجموعه را مطالعه می کنند، صمیمانه خواهشمند است که لطف نموده نظریات شان را پیرامون کمی و کاستی های آن با نگارنده از آدرس های ذیل شریک سازد.

فصل سوم
حقوق غیر مالی زن
تعریف حقوق غیر مالی
حقوق غیر مالی عبارت از صلاحیت و امتیازی است که هدف از آن رفع نیازمندی های عاطفی و اخلاقی انسان بوده، ارزش داد و ستد را نداشته و قابلیت تقویم به پول و مبادله به مال را ندارد.(1)
اول: حق تعلیم و تحصیل زن
گفته اند، اگر علم در دورترین نقطۀ جهان باشد، باید که آموخت. علم است که تنها راه نجات انسان از جهل، فقر، بی دینی و.. است. آموختن علم تنها از آن مردان نیست، بل زنان هم میتوانند که به مکتب روند و به پوهنتون آیند.
تعریف حق تعلیم و تحصیل زن:
حق تعلیم و تحصیل زن عبارت از آن نوع حقوق زن می باشد که بر اساس آن؛ زنان حق تعلیم، تربیه و تحصیل را دارند. حق تعلیم و تحصیل زن یکی از اساسی ترین حقوق بشری زن می باشد که در تمام منابع شرعی، قوانین نافذه مربوطه و اسناد بین المللی تسجیل گردیده است.
مبنی حق تعلیم و تحصیل زن:
الف) آیت: پروردگار متعال با تأکید بر مقام علم و عالم می فرماید: "هَلْ يَستَوِى الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ"(2)؛ ترجمه: " آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند، برابرند؟" و نیز می فرماید: " إِنَّمَا يخْشى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَؤُا"(3)؛ ترجمه "از میان بندگان خداوند، فقط دانشوران از او خوف و خشیت دارند." نخستین آیاتی که بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد، حاوی کلماتی در بزرگداشتِ علم و گرامیداشت آن به عنوان یکی از بزرگ ترین و نخستین نعمت های الهی بر انسان بود. " اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ "(4)؛ ترجمه: "بخوان و پروردگار تو بس گرامی است. همان که با انسان را آموزش داد. به انسان چیزی را که نمی دانست، آموخت." هر چند اسلام تأکید خاصی بر یادگیری علوم اسلامی و مسائل مرتبط با آن دارد، ولی به آموزش سایر انواع علوم و فنون نیز، تشویق نموده است. از این رو در رأس رشته های مختلف علمی و هنری، جمع کثیری از علمای اسلامی قرار دارند و هیچ شاخه ای از رشته های مختلف علمی نیست جز آنکه به زیور کتاب های ارزشمند دانشمندان اسلام، زینت یافته باشند. امروزه بسیاری از این کتاب ها، هنوز هم از مهم ترین منابعِ مرجع به شمار می روند. از این رو اسلام، زن و مرد را در حق تعلیم و تحصیل مساوی می داند و برای زن در این زمینه همان حقی را قائل است که برای مردان قائل شده است.
ب) حدیث: از منظر اسلام، زن و مرد، در ذات و طبیعت بشری مساویند؛ به این معنا که هیچ یک را بر دیگری از حیث عناصر سازنده ماهیت انسانی و خلقت بشری، رجحانی نیست؛ بلکه هر آنچه که موجب برتری هر مرد یا زنی بر دیگری می شود، اموری خارج از ماهیت و حقیقت مشترک میان آن دو است؛ اموری که آن را باید در توانمندی، علم، اخلاق و غیره جست وجو کرد. اسلام هر واحد انسانی را در حدود توانمندی ها و استعدادها و امکانات، برخوردار از حق تعلیم و تحصیل می داند. تأکید بر استیفای این حق تا حدی است که در مواردی که پای یادگیری واجبات دینی و یا حتی پاره ای نیازمندی های دنیوی به میان می آید، این حق، به تکلیف بدل می شود. از این رو پیامبر (ص) فرموده اند: "تعلم العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة" ترجمه: "فراگیری علم بر هر مرد و زن مسلمانی فرض است". هم چنان پیامبر اکرم(ص) در مورد تعلیم و تحصیل کنیزان، تأکید ویژه ای داشته است؛ چنان که در روایتی در صحیح بخاری بخاری(5)نقل شده است: "أیما رجل کانت عنده ولیدة(ای جاریة) فعلمها فأحسن تعلیمها و أدبها فأحسن تأدیبها، ثم اعتقها و تزوجها فله أجران"؛ ترجمه: "هر مرد [مسلمانی ]که کنیزی در اختیار داشته باشد و او را به خوبی آموزش دهد و ادب نماید، سپس آزادش کند و با او ازدواج نماید، از دو پاداش برخوردار خواهد بود." شواهد تاریخی و روایی بسیاری در دست است که نشان می دهد زنان عرب از آغاز دوران تمدن اسلامی از فضای خوبی برای فراگیری علوم برخوردار بوده اند. لذا در رشته های مختلف همانند: علوم قرآن، حدیث، فقه، لغت و بسیاری دیگر از معارف و دانش ها، درخشیدند و حتی بسیاری از شخصیت های مرد و زن در محضر پیامبر آموزش دیدند. ابن خلکان(6)نقل کرده است که سیده بانویی صاحب نام و مقام در مصر بود و جلسه درسی و علمی باشکوهی داشت که امام شافعی نیز در مجلس او شرکت می جست و از او حدیث می آموخت. ابو حیّان(7)نیز از میان اساتید خود، به نام سه زن اشاره کرده است: مونسه ایوبیه، برادرزاده صلاح الدین ایوبی؛ شامیه تیمیه و زینب دختر عبداللطیف بغدادی. همچنین به گواهی تاریخ، زنان مسلمان اعم از آزاد و کنیز در طول عصرهای متمادی پیشتازان رشته های مختلف علوم اعم از قرآن، حدیث، فقه، ادبیات و بسیاری دیگر از معارف و فنون بوده اند. مقّری (8) در کتاب معروف خود، نفح الطیب نام تعدادی از این زنان را ذکر نموده است. یکی از این زنان که کنیز ابن مطرف لغوی بوده است، عروضیه نام دارد. وی نحو و لغت را از ارباب خود آموخت و در ادبیات و به ویژه عروض و قافیه سرآمد شد. همچنین ابن خلکان در دائرة المعارف وفیات الاعیان و أنباء ابناء الزمان مشهور تاریخی خود از زنانِ اندیشمندِ فراوانی یاد کرده است که یکی از آنان، شهده الکاتبه نام دارد. وی در ادبیات و خط، بنام بود و بسیاری از اندیشمندان از دانش آموختگان محضر درس می باشند.
ج) قانون: قوانین افغانستان خصوصاً قانون اساسی توجه ویژۀ به حق تعلیم و تحصیل مبذول داشته و مواد متعددی در این قانون به حق تعلیم و تحصیل به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم تخصیص داده شده اند.
مادۀ چهل و سوم قانون اساسی، تعلیم (و تحصیل) را حق تمام اتباع افغانستان دانسته که تا مقطع لیسانس در مراکز تعلیمی و تحصیلی دولتی به صورت رایگان از طرف دولت ارائه می گردد. و همچنین مطابق به بند دوم این ماده دولت افغانستان موظف است تا برای تعمیم معارف به صورت متوازن در سرتاسر افغانستان وتأمین تعلیم اجباری تا سطح متوسطه، پلان های مؤثر طرح و تطبیق نماید.
در کنار مادۀ فوق که صراحتاً به حق تعلیم وتحصیل اشاره دارد، مواد متعددی دیگر نیز در این قانون به حق تعلیم و تحصیل تأکید دارند. که ذیلاً بعضی شان به صورت خلاصه ذکر می گردند:
توجه بیشتر از بیش و پیش به تعلیمات و تحصیلات دینی د ر کنار تعلیمات مکتبی و پوهنتونی ( البته این به معنای غیر دینی بودن تعلیمات و تحصیلات مکتبی و پوهنتونی نیست. بل، هدف تفکیک مدارس دینی از مکاتب و پوهنتون ها می باشد) در جوامع اسلامی مانند افغانستان یکی از اشد ضروریات بوده و بنا بر درکی این حقیقت است که مادۀ هفدهم قانون اساسی، دولت افغانستان را مکلف نموده تا تدابیر لازم را برای انکشف تعلیمات دینی، تنظیم و بهود مساجد، مدارس و مراکز دینی اتخاذ نماید. دولت افغانستان برعلاوه اتخاذ تدابیر لازم برای بهبود مراکز آموزشی دینی، مکلف است که نصاب واحد تعلیمی را بر مبنای احکام دین مقدس اسلام و مطابق به فرهنگی ملی و اصول علمی؛ طرح و تطبیق نماید(9).
برعلاوه ماده های فوق قانون اساسی که بر حق تعلیم و تحصیل به صورت عموم برای مرد و زن اشاره دارند، بعضی دیگر از مواد قانون اساسی مستقیماً بر حق تعلیم و تحصیل زن تمرکز نموده و می فرماید: "دولت مکلف است به منظور ایجاد توازن و انکشاف تعلیمی برای زنان، بهبود تعلیم کوچیان و امحای بی سوادی در کشور، پروگرامهای مؤثر طرح و تطبیق نماید."(10) از فحوای مادۀ فوق می توان این چنین برداشت نمود که در گذشته زمینه تعلیم و تحصیل برای زنان حد اقل مانند مردان مساعد نبوده و قانون اساسی برای جبران آن، توجه بیشتر بر حق تعلیم زنان مبذول داشته است.
هم چنان قانون اساسی در سایر مواد خویش که متواتر بر انکشاف متوازن، تأمین حقوق حقه مردم و سایر موارد که همه بر تأمین حقوق مردم تأکید دارند، بحث نموده است.
ممانعت از استحقاق حقوق تعلیم و تحصیل زن یک عمل جرمی بوده و مطابق به مادۀ سی و پنجم قانون منع خشونت علی زن، مرتکب آن حسب احول به حبس قصیری که از شش ماه بیشتر نباشد، محکوم می گردد.
د) کنوانسنیون های بین المللی: حق تعلیم و تربیه از جمله حقوق می باشد که بیشتر از سایر حقوق به آن در کنوانسنیون های مرتبط توجه شده است.
طبق مادۀ نهم اعلامیه حقوق بشر اسلامی، طلب علم يک فريضه است و آموزش يک امر واجب است بر جامعه و دولت لازم است که راهها و وسائل آن را فراهم نموده و متنوع بودن آن را به گونه اي که مصلحت جامعه را بر آورد، تأمين نمايد و به انسان فرصت دهد که نسبت به دين اسلام و حقايق هستي معرفت حاصل کند و آن را براي خير بشريت بکار گيرد.
ماده بیست و ششم اعلامیه جهانی حقوق بشر در مورد حق تعلیم و تربیه می فرماید: " الف) هر كس حق دارد از تعلیم و تربیت استفاده كند. تعلیم و تربیت باید دست كم در مورد آموزش ابتدایی و اساسی رایگان باشد. تعلیمات فنی و حرفه ای باید برای همه ممكن باشد. دسترسی به تعلیمات عالیه باید برای همه و بنا به شایستگی هر كس امكان پذیر باشد. ب)هدف تعلیم و تربیت باید شكوفایی كامل شخصیت بشری و تقویت احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی باشد. تعلیم و تربیت باید حسن تفاهم و گذشت ودوستی بین همه ملتها و همه گروهها از هر نژاد یا هر دین، همچنین گسترش فعالیتهای ملل متحد را برای حفظ صلح تسهیل كند. ج) پدر و مادر برای تعیین نوع تعلیم و تربیت فرزند خود حق اولویت دارند."

متفرقه (لیسه عالی حبیبیه؛ اولین لیسۀ افغانستان):
ابن لیسه در زمان حبیب الله خان فرزند امیر عبدالرحمن خان درسال 1282 خورشیدی تأسیس گردید. امیر حبیب الله خان نسبت به پدرش در عرصه تحولات فرهنگی موثر تر بود. گفته شد که تحولات فرهنگی به شکل جدید در زمان امیر شیر علیخان ایجاد شد. با سرنگونی حکومت او و سرکار آمدن امیر عبدالرحمن خان، نه تنها هیچ گامی در جهت رونق فرهنگ برداشته نشد بلکه فعالیت های که قبلاً شروع شده بود نیز در نطفه خفه گردید. در مدت حکومت او، فقط یک مدرسه دینی بنام مدرسه شاهی کابل، در کابل تأسیس گردید، این مدرسه به احتمال ز یاد در سال 1300 قمری بوجود آمده است که غرض از تأسیس آن هم توجیه اعمال امیر بوده است. در طول 21 سال زمامداری امیر عبدالرحمن، در سراسر افغانستان حتی20 عنوان کتاب هم به چاپ نرسیده است.
دوره عبدالرحمن را، دوره ظلمت و تاریکی نامیدند، به گفته مرحوم غبار، هیچ نقطه درخشان در تاریخ این عهد، راجع به فرهنگ جدید دیده نمی شود(11)
غبار در ادامه می گوید: "بی اعتنای امیر تاجایی بود که میتوان آن را تعند و تعمد او در جلوگیری از فرهنگ نامید، زیرا امیر عبدالرحمن، از تمدن و فرهنگ جدید در جهان آگاه بود، معهذا یک مکتب نساخت و یک جریده تأسیس نکرد... برعکس مطبوعات و رسالات خرافی و اساطیری از هند انگلیسی، مثل سیل در افغانستان می ریخت و نسل جوان، کشور را به رجعت به جانب فال گیری و اوهام و تاریکی رهنمون می نمود" (12). اما با آغاز سلطنت حبیب الله، وضعیت فرهنگی کمی بهتر شد و از اقدامات او در این راه تأسیس و ایجاد لیسه حبیبیه بود که دارای سه مرحلۀ ابتدای (ابتدایه)، رشدی(متوسطه) و اعدادی(ثانویه) بود. دوره ابتدایی چهار سال بود، دوره رشدی سه ساله بود. دوره اعدادی هم سه سال بود. علاوه بر خود لیسه، 6 شاخه ابتدای دیگر نیز در کابل دایر شد به نام های چون: مکتب ابتدای باغ نواب، مکتب ابتدای تنور سازی، مکتب ابتدای خانی ها، مکتب ابتدای پرانچه ها، مکتب ابتدای اهل هنود. بعدها یک صنف ابتدای مخصوص شاه زاده گان، دایر شد که به گفته غبار، چهار شاه زاده، در این مکتب ابتدای بود که به امر شاه ناگزیر برای به حد نصاب رساندن کلاس، فرزندان سرداران محمدزائی را به تعداد 14 نفر به کلاس شاهزاده گان آوردند.

مؤخذ قسمت دهم:
1.    عبدالقادر عدالت خواه. حقوق فامیل، کابل: انتشارات میوند، 1387.
2.    سوره زمر آیه 9.
3.    سوره فاطر آیه 28.
4.    سوره علق آیات 3-5.
5.    محمد بن اسماعیل جعفی(194 ـ 256 ه.ق)، محدث و فقیه مشهور، در بخارا متولد شد و در سمرقند در گذشت. کتاب معروف وی الجامع الصحیح است که ابن حجر عقلانی، قسطلانی و ابو زید آن را شرح کرده اند.
6.    ابن خلکان، احمد البرمکی(1211 ـ 1282 ه.ق) مورخ مشهور، در اربیل متولد شد و در حلب، دمشق و قاهره تحصیل کرد. دائرةالمعارفِ مشهور تاریخی او، «وفیات الاعیان و أنباء ابناء الزمان» نام دارد.
7.    ابوحیّان توحیدی، علی بن محمد(فوت 400 ه.ق) حکیم و دانشمند شافعی، در شیراز یا نیشابور متولد شد و در بغداد و ری زیست. از وی کتاب های بسیاری از جمله: «الحج العقلی اذاضاق الفضاء عن الحج الشرعی»، «الصداقه و الصدیق»، «المقابسات»، «البصائر و الذخائر» و غیره به جای مانده است.
8.    مقّری، احمد بن محمد، ابو العباس التلمسانی(فوت 1041 ه.ق)، مورّخ، ادیب، متکلم و محدّث معروف، در تلمسان زاده شد و در مصر درگذشت. کتاب معروف «نفح الطیب فی غصن الاندلس الرطیب» از جمله کتاب های اوست.(مترجم)
9.    مادۀ 45 قانون اساسی.
10.    مادۀ 44 قانون اساسی.
11.    میر غلام محمد غبار. افغانستان در مسیر تاریخ، ص 650.
12.    همان اثر. ص 1245.


مجموعۀ حقوق زن – بخش یازدهم

حق  کرامت انسانی زن
یادداشت:
زن بحیث یک انسان دارای حقوق متعدد است و از طرف دیگر، صحبت کردن از حقوق زن به صورت عام تمام حقوق را در بر می گیرد که یک شخص بحیث یک انسان دارا است. بناً تعداد حقوق که در این مجموعه درج گردیده اند، به هیچ صورت جامع افراد نمی باشند.
از طرف دیگر؛ بحث مفصل پیرامون هر حق زن بسیار گسترده بوده و سیاه کردن چند صفحه در این مجموعه به معنی پوشش کلی حقوق متذکره نمی باشد. بل بحث مختصر است که فقط می توان آنرا یک رویکرد گذرا یاد کرد.
در این مجموعه کوشیده شده است که هر حق با در نظرداشت اصول علمی حقوق تعریف شده و بعداً پیرامون آن از چهار منبع مهم ( قانون، آیات قرآن کریم، احادیث رسول الله و کنوانسنیون های بین المللی) اسناد جمع گردند و در اخیر هم، موضوع مرتبط تحت عنوان «متفرقه» درج گردد.
«مجموعه حقوق زن» در قالب 16 قسمت بدست نشر سپرده خواهد شد. نگارنده از تمام اشخاص که این مجموعه را مطالعه می کنند، صمیمانه خواهشمند است که لطف نموده نظریات شان را پیرامون کمی و کاستی های آن با نگارنده از آدرس های ذیل شریک سازد.

دوم: حق کرامت انسانی زن
انسان دارای کرامت و عزت است. عزت و کرامت انسان باید رعایت شده و این حق در قانون، آیات، احادیث و کنوانسنیون های بین المللی تسجیل گردیده است.
تعریف حق کرامت انسانی زن:
 در ادبیات حقوقی و اجتماعی معاصر، کرامت انسانی عبارت است از اینکه انسان فی نفسه انسان عزیز و شریف وارجمند است و نیز درتدوین حقوق بشر آنچه مبنای اصلی قرار گرفته است ملاحظه انسان از آن حیث که انسان است می باشد نه معیارهایی چون رنگ، نژاد، زبان، جغرافیا، طبقه اجتماعی، اعتقاددینی و       ... .(1)
مبنی حق کرامت انسانی زن:
الف) آیت:  خداوند (ج) می فرماید: " يَأَيهَا النَّاس إِنَّا خَلَقْنَكم مِّن ذَكَرٍ وَ أُنثى وَ جَعَلْنَكمْ شعُوباً وَ قَبَائلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكرَمَكمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ "(2)؛ ترجمه: "اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره‏ها و قبيله‏ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (اين ها ملاك امتياز نيست). گرامى‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شما است. خداوند دانا و آگاه است." دیگران عمداً یا خطاً انگشت انتقاد را مبنی بر عدم رعایت کرامت زن در اسلام ، به طرف اسلام نشانه گرفته و نسبت به دین مبین اسلام شبهات را روا میدارند. که یکی از جمله شبهاتی که در زمینه حقوق زن و مرد مطرح می کنند، این است که اسلام حقوق زن و مرد را به طور مساوی مطرح نکرده است. برخی چنین تصور می کنند که اسلام کفه سنگین شخصیت را برای مردان قرار داده و زنان در شریعت اسلامی  جایی قابل ملاحظه ندارند.
برای کسانی که اندک آشنایی با دین مبین اسلام و کتاب آسمانی داشته باشد، تساوی زن و مرد به خوبی نمایان است. از دیدگاه اسلام، تنها معیار کرامت عبارت از تقو می باشد ولو  که صاحب این تقوی مرد باشد و یا زن. هر کسی متقی باشد نزد خداوند با کرامت تر است، و نزد خداوند جنس برتر مطرح نیست. یعنی زن و مرد هر دو به یک اندازه دارای کرامت انسانی می باشند و در انسانیت شان تفاوتی نیست .  چنانچه مرتضی مطهری در کتاب شخصیت وحقوق زن در اسلام می گوید که: "به تعبیر منطقی آنها دو صنف از یک نوع می باشند، یعنی حقیقت و گوهر آنها یک چیز است، در انسانیت یکی را بر دیگری تفاضلی نیست، آنها فرزندان یک والدین می باشند، و از ارزش یکسان برخوردارند، تنها ملاک تفاوت در ارزش تقوا است که امری اکتسابی است و ربطی به جنسیت ندارد، چنانکه ربطی به نژاد، جغرافیا، طبقه اجتماعی، ثروت، زیبائی و غیر آن ندارد."
اسلام، آزادی زن را  مقرر داشت، وی را همسان و هموزن مرد دانسته و از اسارت و حقارت تاریخی، رها کرده است. اسلام در چهارده قرن پیش زنجیرهای اسارت را از دست و پای زن گسست. اسلام، برای زن حق مالکیت قائل شده و زن می تواند مالک اشیای منقول و غیرمنقول باشد، حق خرید و فروش و واگذاری اموال خود را دارد، می تواند به آن گونه که بخواهد وصیت نماید. اسلام ، همه حقوق مدنی و سیاسی را که به مردان داده، به زن نیز بخشیده است. زن حق کار شرافتمندانه دارد، حق انتخاب دارد، و می تواند نماینده مجلس و کارمند اداره و قاضی (قابل تأمل است) شود. زن نیز مانند مرد آزادی هایی دارد. البته آزادی انسان در درون حدود و مقررات الهی است زیرا که مالک اصلی همه چیز و همه جا حق تعالی است. اوست که مالکیت را به انسان عطا فرموده و مالکیت انسان مالکیتی استعاره ای و موقتی است.
ب) حدیث: هم چنان حدیث از رسول الله روایت شده است که همه در نزد خداوند مانند دانه های شانه برابر اند و هیچ عربی بر عجمی یا عجمی بر عربی، سیاه پوستی بر سفید پوستی یا سفید پوستی بر سیاه پوستی  برتری  ندارد معیار برتری نزد خداوند تقوی است. و همه از آدم و آدم هم از خاک آفریده شده است.(3) این حدیث مکرراً  بر کرامت انسان ها اشاره نموده و معیار کرامت آن ها را فقط یک چیز که عبارت از تقوی باشد، قرار داده است.
ج) قانون: قوانین افغانستان هم با رعایت احکام دین مبین اسلام و احترام به اسناد بین المللی حقوق بشر که افغانستان به آن ها ملحق شده است، در موارد متعدد بر کرامت انسانی خصوصاً آزادی انسان و تساوی زن و مرد در حدود احکام قانون تأکید کرده است.
بند دوم مادۀ بیست و چهارم قانون اساسی، آزادی و کرامت انسانی را از تعرض مصؤن پنداشته و و دولت افغانستان را مکلف به احترام و حمایت از آزادی و کرامت انسانی کرده است. و هم چنین مطابق به بند اول این ماده، آزادی  حق طبیعی انسان است که این حق جز آزادی دیگران و مصالح عامه، حد و مرزی دیگری ندارد. ولی آنچه که در این ماده قابل مکث است عبارت است از اینکه آزادی را حق طبیعی انسان معرفی نموده و حق یا حقوق طبیعی عبارت از حقوق اند که انسان از زمان تولد الی مرگ  مستحق آن بوده و هیچ شخص حقیقی یا حقوق صلاحیت نقض آن را بدون حکم مرجع ذیصلاح مطابق به قانون ندارد. و از جانب دیگر مطابق به این قانون، هر نوع تبعیض و امتیاز بین اتباع افغانستان ممنوع بوده و تمام اتباع افغانستان اعم از زن ومرد در برابر قانون دارای حقوق و وجایب مساوی میباشند(4).
البته مطابق به حکم فقرۀ اول مادۀ دوم قانون منع خشونت علیه زن، یکی از اهداف این قانون عبارت از تأمین حقوق شرعی و قانونی، و حفظ کرامت انسانی زن می باشد. و هم چنان اگر شخصی زن را دشنام دهد یا تحقیر و یا تخویف نماید، حسب احوال به حبس قصیر که از سه ماه کمتر نباشد (و از یک سال بیشتر نباشد)، محکوم می گرد(5).
د) کنوانسنیون های بین المللی: مقدمۀ اعلامیه حقوق بشر اسلامی با آیت از قرآن کریم آغاز می شود که معیار کرامت و برتری را تقوی دانسته است. و ماده اول این اعلامیه در این مورد می فرماید:
 " الف ) بشر به طور کلي ، يک خانواده مي باشند که بندگي نسبت به خداوند و فرزندي نسبت به آدم آنها را گرد آورده و همه مردم دراصل شرافت انساني و تکليف و مسؤوليت برابرند بدون هر گونه تبعيضي از لحاظ نژاد ، يا رنگ يا زبان يا جنس يا اعتقاد ديني يا وابستگي سياسي يا وضع اجتماعي و غيره .
ضمنا عقيده صحيح ، تنها تضمين براي رشد اين شرافت از راه تکامل انسان مي باشد .
ب) همه مخلوقات به منزله عائله خداوندي هستند و محبوبترين آنان نزد خدا سودمندترين آنان به همنوع خود است . و هيچ احدي بر ديگري برتري ندارد مگر در تقوا و کار نيکو ."
 برای حفظ حیثیت و کرامت خانواده مادۀ دوازدهم اعلامیه جهانی حقوق بشر می گوید : "زندگانی خصوصی یا امور خانوادگی یا محل سكونت، یا مراسلات كسی نباید در معرض دخالت خود سرانه واقع شود.نیز به حیثیت و حسن شهرت هیچكس نمی توان حمله كرد.هركس حق دارد در این گونه دخالت ها یا این گونه تجاوزها, از پشتیبانی قانون برخوردار باشد."

متفرقه( جرم قذف):
در شریعت اسلامی حدی بنام قذف موجود است که هدف آن حفاظت عزت و کرامت انسان از تهمت های ناراوا می باشد. با وجودیکه قذف میتواند در حق مرد و زن جاری گردد اما آنچه را که واقعیت های جامعه بیان می کند، حاکی از جاری شدن بیشتر این جرم بر زنان نسبت به مردان می باشد. و جرم قذف در لغت به معنی افكندن و انداختن و در اصطلاح فقهی، متهم ساختن فردی به جرم زنا و لواط است. مرتكب این جرم را قاذف و مجنی علیه را مقذوف می‌نامند. در خصوص جرم قذف منحصراً انتساب دو جرم زنا و لواط مورد نظر است و به محض عدم اثبات زنا یا لواط، دادگاه مكلف به صدور حكم به محكومیت قاذف به هشتاد ضربه شلاق می‌باشد و دیگر نیازی به اعلام شكایت مجدد و درخواست مقذوف نیست. اما در سایر جرایم انتسابی مانند مساحقه، بنا به تقاضای مجنی علیه و با نظر حاكم، شخص نسبت دهنده تعزیر می‌شود. اما در صورت عدم تکمیل شرایط حد قذف، حد بالای  قاذف جاری نشده بل تعزیراً مطابق به احکام قانون جزا محکوم می گردد.

مؤخذ قسمت یازدهم:
1.    وبسایت http://behroz78.blogfa.com/post-41.aspx
2.    سوره حجرات آیه 13.
3.    سنن الترمذی، حدیث شماره 3270.
4.    مادۀ 22 قانون اساسی.
5.    مادۀ 29 قانون منع خوشونت علیه زن.

مؤخذ کلی «مجموعه حقوق زن»:
1.    قرآن کریم؛
2.    احادیث نبوی؛
3.    عبدالقادر عدالت خواه. حقوق فامیل: کابل: انتشارات میوند، 1387؛
4.    پوهاند عبدالعزیز. احکام میراث از نگاه فقه و قانون، کابل: ادارۀ علمی نشراتی التقوی، 1421 ق؛
5.    حسین وارث آدم. داکتر علی شریعتی، تهران: بنیاد فرهنگی شریعتی، 1385؛
6.    مکارم شیرازی. تفسیر نمونه، قم: سمت، 1382؛
7.    قانون مدنی افغانستان؛
8.     قانون جزای افغانستان؛
9.     قانون اصول محاکمات مدنی افغانستان؛
10.    قانون کار افغانستان؛
11.    قانون منع خشونت علیه زن افغانستان؛
12.    وبسایت وزارت عدلیه افغانستان؛
13.    وبسایت وزارت امور زنان افغانستان؛
14.    وبسایت کمیسون مستقل حقوق بشر افغانستان؛
15.    وبسایت تحقیقاتی حوزه؛
16.    وبسایت پزوهش؛
17.    وبسایت باشگاه؛
18.    منشور سازمان ملل متحد؛
19.    اعلامیه جهانی حقوق بشر؛
20.    اعلامیه حقوق بشر اسلامی؛







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



رستم پیمان