تغیر در ساختار سیاسی وناتوانی در ارکان اداری

١٢ دلو (بهمن) ١٣٩٠

نشست اعضای جبهه ملی با  اعضای کانگرس امریکاه آقای دانا رورباکر عضو کمیته روابط  خارجی امریکاه وچند کانگرسمن دیگر دربرلین که به دعوت موسسه اسپن ترتیب شده بود وقرار اظهارات اعضای جبهه ملی که در این نشست اشتراک نموده بودند روی موضوع سیستم سیاسی آینده درافغانستان بحث و تبادل نظر بعمل آوردند که این نشست واکنش های گسترده وتندی را درداخل کشوروهمچنان در بین افغان های بیرون مرزی برانگیخت که منجر به نشراعلامیه ائی ازجانب وزرات خارجه افغانستان گردید واین نشست تقبیح گردید و حتی رئیس جمهور آقای کرزی حین افتتاح سال دوم پارلمان به این نشست انگشت انتقاد گذاشت واظهارداشت که: "افغانستان آزمایشگاه سیاسی و لابراتوارسیاسی بیگانگان نیست که درهر چند سال یک بارنظام سیاسی دیگری وجدی درآن به آزمایش برسد" افغان های بیرون مرزی نیزتبصره ها ی زیادی به طرفداری یابرضد سیستم  فدرالی داشتند البته هرافغان حق آنرا دارد که در مورد ساختار سیاسی کشورابراز نظر کنند ولی با تاسف عمیق یک عده درنوشته های خویش با دشنام ها وکلمات اغراق آ میز وچرند وپرند هیجان انگیز که خارج ازهرنوع نورم نویسندگی است مخالفت خودرا روی کاغذ آوردند واز سیستم مرکزی درافغانستان طرفداری نمودند ,انتظار میرفت که این اشخاص درمورد سیستم سیاسی پارلمانی وریاستی بطور بی غراضانه که درآن هیچ نوع  مرام شخصی نهفته نمی بود تحقیق وبررسی بیشترنموده وجهات مثبت ومنفی این روش های سیاسی رابا پشنهاد های سازنده که کدام یک ازاین سیستم در آینده برای کشور جنگ زده وراه گم کرده سیاسی ما با دلایل مستند ,سازنده  وآموزنده سیاسی مناسب میدانند ولی برعکس طرح سیستم فدرالی را بطوراحساساتی درافغانستان با شایعه پرانی های بی مورد تقبیح وآنرا مرادف با تجزیه افغانستان ساختند  واکثر وطنداران از نوشته ها ی شورانگیز که مخالف مصالح همگانی است به این نتیجه رسیدند که مطلق باوری این کج اندیشان تفرقه ملی را دامن میزند. درمورد سیستم فدرالی وسیستم متمرکز توجه خوانند گان محترم را به نوشته آقای داکتر محمد حیدر استاد فاکولته حقوق وعلوم سیاسی کابل  تحت عنوان " چه نوع دولت ؟ " که مجموعه مقالات شان در کتاب تدوین شده  ودر اپریل 2010 به نشر رسیده است جلب مینمایم  .

 نخست بائیست نظام  پارلمانی ونظام ریاستی را که طرز ساختار حکومتداری است ازسیستم  فدرالی وسیستم متمرکز که ساختار اداری کشوراست تفکیک نمود . تعدادی اند که این اصطلاحات را باهم قاطی کرده اند.  آوردن تغیر از سیستم مرکزی به سیستم پارلمانی نسبتا سهل تراست نسبت به تغیر نظام اداری کشور, در افغانستان بسیار قبل از وقت است که ما راجع به تغیر درسیستم اداری کشورکه همانا سیستم فدرال ومتمرکز است جار وجنجا ل های واهی  راه اندازی کنیم .

 آوردن یک تغیر از سیستم ریاستی به سیستم پارلمانی مشروط برموافقه  دوبرسوم  نمایندگان پارلمان است که  ماده قانون اساسی را تغیر دهند و به صحه  رئیس جمهور برسد. 

به عقیده اینجانب مشکل در سیستم های سیاسی نیست بلکه مشکل ما درفقدان ذهنیت سیاسی وعقب گرائی جامعه ما است نه درسیستم پارلمانی ویا سیستم ریاستی .مثال های زیادی داریم که یک تعداد ازنظام پارلمانی وتعداد دیگری از کشورها ازنظام ریاستی پیروی میکنند.

ساختار نظام های سیاسی درکشورها با درنظر داشت شرایط  بخصوص مملکت تثبیت میشود , تجارب سیاسی نشان داده که  دربعضی از این کشورها نظام ریاستی موفق است ودر بعضی از کشورهای دیگر نظام پارلمانی نتیجه مثبت داده .واقعیت های موجود در یک مملکت سبب میشود تا نظام های مختلف سیاسی تشکیل شود ما بطور مطلق گفته نمی توانیم که یک نظام سیاسی خوب ونظام سیاسی دیگرتاثیر ناگواردرنهادهای اجتماعی واقتصادی در یک کشور خواهد داشت .

 افزون برآن مانمی توانیم که یک  نظام موفق سیاسی یک کشوردیگررا برای افغانستان مدل قرارداده و بدون درنظرداشت وضع ,سیاسی , واقعیت ها و شرایط اجتماعی , فرهنگی وحتی جغرافیائی بخصوص کشورما تقلید کنیم .

نظر بیاندازیم به دو کشور همسایه  پاکستان وهندوستان , هر دو کشورازسیستم پارلمانی پیروی میکنند ودارای نظام  فدرالی اند ولی در پاکستان سیستم  پارلمانی "به کاریکاتور پارلمانی " تبدیل شده و کشوررا به بدبختی ونا به سامانی های سیاسی سوق داده ولی نظام پارلمانی هندوستان با وجود پروبلم های بزرگ اجتماعی , اقتصادی و ازدیاد نفوس و صد ها مشکل دیگر به سوی پیشرفت وترقی کشانیده شده است  که دنیا از سیستم سیاسی هند تمجید وکشورهند را بزرگترین کشور دیمو کراسی دنیا نام گزاری کرده اند  چرا سیستم پارلمانی ونظام فدرالی درهند نتیجه مثبت داد وبرعکس پاکستان را به ذلت سیاسی گرفتار نمود البته  جواب آنرا درطرز تفکر وذهنیت سیاسی این کشورها می توان یافت .

من دراینجاه ادعای آنرا ندارم که نظام ریاستی برای افغانستان خوب ونظام پارلمانی خوب نیست مشکل ما درساختار یک سیستم سیاسی  نیست  بلکه  مشکل ما  در نبود ذهنیت سیاسی ومزید برآن بی سوادی , تعصب , تحجرگرائی , فقر, جنگ , قوم گرائی , فرقه گرائی وقبیله گرائی است .برای ما غربی ها دیموکراسی را به ارمغان آورد وما بالاخره دارای سه قوای ثلاثه به اصطلاح مستقل اجرائیه , قضاه ومقننه شدیم که هرسه این نهاد ها در فعالیت های خود ناکام مهض بوده وتا حال نتوانسته اند که وظایف ومسئولیت های خویش را بدانند ودر چوکات مسئولیت های خویش عمل کنند وما این نقیضه ها را در انتخابات رئیس جمهور ,انتخابات پارلمانی و دخالت قضاه درانتخابات مشاهده کردیم وامروزهم این سر درگمی ونا رسائی در این سه قوای دولت بطور روز افزون ادامه دارد و در یک حکومت ناقص که تا حال نتوانسته مشکل خودرا دراین سه بخش سیاسی  حل کند با ز چطور یک مشکل بزرگ سیاسی دیگری را که آ وردن یک نظام سیاسی است  بالای این ملت بیچاره تحمیل شود.

ملت به این نتیجه رسیده که حکومت آقای کرزی در بخش سیاست ها ی داخلی  خیلی ناتوان عمل میکند ومردم از حکومت نسبت نارسائی ها  وفساد اداری  فاصله گرفته اند واز روی ناچاری ونامیدی در جستجوی یک روش بدیل سیاسی گردیده اند . درافغانستان رشد اجتماعی و روحیه همبستگی ملی وجود ندارد جامعه ما نسبت نبود حقوق وآزادی فردی , مسئونیت , وعدالت اجتماعی هراس دارند و افراد بمقابل  قدرت متمرکز سیاسی خودرا بیچاره و بی پناه احساس میکنند , حکومت آقای کرزی یک اداره عادل وشفاف نیست یک بی عدالتی در تطبیق پروژه ها در ولایت مختلف است در ولایات شمال شرقی ومرکزی کشور پروژه های انکشافی که زندگی مردم تاثیر مثبت داشته واهالی این ولایات را از بیکاری وبدبختی نجات دهد به ندرت مشاهده میشود ملت از روش های دوگانه حکومت آقای کرزی شاکی اند  در ولایات جنوب وجنوب غرب با وجود نبود امنیت  وفعالیت های تروریستی طالبان  قسمت اعظم پروژه های اقتصادی وانکشافی راه اندازی میشود وصدها مکاتب ومدرسه در ولایات غربی تعمیر شده که  توسط جنگ جویان طالب هر روز آتش زده میشود وپسران ودختران از رفتن به مکتب نسبت تهدید های گروه تحجرگراه طالب باز داشته شده , سرک ها وحتی قریه جات به بهانه آنکه این ولایات مخالف  حکومت کرزی اند  قیر یزی وپروژه های بزرگ برق وآبیاری دراین ولایات تطبیق میشود ولی در فیض آباد ,میمنه , شبرغان , بامیان , اروزگان ودی کندی اثری از این پروژه های انکشافی دربخش تعلیمی , حمل ونقل  و زراعت  مشاهده نمی شود  به جز جغله اندازی چند سرک .یا حفر چند چاه عمیق وکلینک های صحی کوچک بدون تجهیزات طبی وادویه درمناطق ذکر شده , سهم بوجه عادی وانکشافی نظر به تناسب نفوس  خیلی قلیل است و درولایت با میان حتی یک فیصد بوجه انکشافی برای این ولایت درنظر گرفته نشده (بنا بر دلیل  این بی عدالتی ها در ولایات بوجه سال 1391 وزرات مالیه در پارلمان رد شد)  نما یند گان پارلمان ولایات شما ل ومرکز افغانستان بارها در رسانه های جمعی شکایت  نموده اندکه  دوبر سوم حصه بوجه عادی وانکشافی افغانستان در ولایات شرقی , جنوب  وجنوب غربی در نظر گرفته شده , در بامیان مردم به رسم اعتراض سرک ها را کاه گل کردند  ودر چارراهها ی شهر الکین را بجای چراغ ترافیک نصب نمودند که توجه حکومت آقای کرزی را در بی عدالتی اجتماعی واقتصادی  جلب کنند ولی کوچکترین عکس العمل از جانب ارکان اداری آقای کرزی نشان داده نشد , دراکثر وزراتخانه ها سی فیصد بوجه انکشافی را نسبت فقدان پرسونل و طرح پلان های ناقص اقتصادی واجتماعی مصرف کرده نتوانستند وحاضرهم نیستند که بوجه اضافی را به ولایات دیگر که به آن اشد ضرورت وشرایط تطبیق آن مساعد است  مصرف کنند و بعضی از وزارت خانه ها حتی قادر به مصرف پانزده  فیصد بوجه نشدند و دلیل آنرا نبود امنیت ادعا میکنند, بزرگان ومتنفذین به نمایندگی از اهالی مناطق متذکره چندین بار نزد آقای کرزی درارگ ریاست جمهوری مراجعه واز آقای کرزی خواهش کردند که اقلا دربخش تعلیمی , صحت و زراعت  توجه خودرا به این ولایات مبذول دارد وحتی در بامیان اهالی حاضرشدند که زمین بطور رایگان برای تاسیس یک مکتب  بدسترس وزارت معارف بگزارند ولی آقای کرزی وقعی به  خواهش این مراجعین نگذاشت , ولایات مختلف از سوه استفاده وفساد والی ها , سارنوال ها ,ولسوال ها ودیگر ارکان اداری ولایات خیلی ناراحت  وعاجز استند کرامت انسانی افراد در این ولایات توسط حکام ظالم وبی دانش پامال میشود , اخذ رشوه درادارات ولایتی بیداد میکند اگر به سیستم ریاستی آقای کرزی پا فشاری دارد و از آن تا پای جان دفاع میکند بائیست  بطورجدی عمل کند و با ید توان آنراداشته باشد که یک سلسله  اصلاحات در سیستم اداری خویش آورده و به شکایت ملت رسیدگی نماید , در قدم اول یک تغیر کوچک در سیستم اداری آورده اقلا موقع را مساعد سازد تا  ولایات کشوروالی ها وارکان اداری خویش را آزادانه انتخاب کنند وارکان اداری ولایات  باید درمقابل اهالی ولایات مسئول وجواب گو بوده وبه این ترتیب دست اشخاص مغرض وبی کفایت را کوتاه سازد.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

داکتر عبید الله فضل پور نجرابی02.02.2012 - 04:55

  نظام پارلمانی یک نظام عادلانه و واقعا مردم سالاری می باشد. که اراده ملت در آن تمثیل میگردد. ودولت را از خود کامه گی ومطلق العنانی جلوگیری مینماید.فیصله های اکثریت ملیت درامور کشور عملی میشود.اما در نظام ریاستی رییس جمهور عام وتام سلاحیت دارد ورد راس قوای ثلاثه, سرقومندان اعلای قوای مسلح بوده به میل واراده خود میتواند تصمیم بگیرد .میتواند پیمانهای استراتیژیک با خارجی ها امضاکند.میتواند قاضیالقضات ,لوی سارنوال,ووزرای سرپرست را با فرمان خویش مقرر ویا عزل نماید.یعنی رییس جمهور میتواند پارلمان را لغو یا منحل نماید.مانند شاه سلاحیت دارد. چنانچه در ماده (15) قانون اساسی محمد ظاهرشاه شاه مخلوع افغانسنتان نوشته بود که: شاه واجبالاحترام ,غیر مسول واز تعرض مصوون است. فعلا رییس جمهور کم از آن نیست.
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



داکتر سخی سیدکاغذ