گل لبخند
۱۸ دلو (بهمن) ۱۳۹۷
أَخم؛ شایستۀ گل نیست بگیر از خُم؛ خشت
تا که در شهر؛ پراکنده شود بوی بهشت
که همه رو به تو آرند و تو را قِبله کنند
مسجد و دیر و کلیسا و درمسال و کَنشت
به تو مصداق پذیرد صفت زیبایی
که نیابند به قاموسِ لبت واژۀ "زشت"
گاه؛ شک میدهدم دست که دست چه کسی است
که ز یک مشت گِلِ تیره؛ گُلی چون تو سرشت
چه سبب بود که در هر قدمت شادی ریخت
هر چه غم بود به پای من غمخواره نوشت
چه شد آن دست که در بهمن بدبختیهام
شاخهای از گل لبخند به گلدانی کشت
عشقِ او باز به پیرانهسری بر من تاخت
پنبه کرد آنچه که اندیشه ز نوزادی رشت
پنجشنبه هجدهم بهمنماه (برج دلو) نود و هفت
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته