نفوذ شاهنامه فردوسی بر ادبیات حماسی روسیه

۲۱ ثور (اردیبهشت) ۱۳۹۷

سالمه نگاری نو با پیدایی شیوه های ستاتیک، نجوم وریاضی برای ثبت سرگذشت تاریخی که در بایگانی های باستانی شرح یافته است، آغاز می یابد۰ برمبنای این روش ها بایگانی درست باستان، که بنام سلسله جدید تاریخ یاد می شود،بازسازی میگردد، پس از آن تاریخ باستان (۰۰۰از  نعش وقایع گذشته ) بصورت پی درپی تا سده هژدهم احیا می گردد۰

در این جا پرسش جالب پیش می آید که تاریخ نگاران معروف باستان چون هیرودوت،فوکیدید،تیت لیوی،هومر و دگران در اصل درباره چه سخن گفته اند؟ دانشمندان با اعطای پاسخ به این پرسش استثنایی وطبعی چندین اثر ومنابع اساسی یونان باستان ،هند باستان ، روم . قدیم،امریکا ومنابع یهودی باستان را تحلیل وبررسی کردند۰آن گونه که پیداست این سالمه نگاران باستان در حقیقت در باره وقایع سده های یازدهم تا هژدهم پس از میلاد مسیح سخن رانده اند که تاریخ نویسان درباری بصورت عمدی یاناخودآگاه آنرا به سده های هفدهم تا هژدهم انتقال دادند۰شاهنامه فردوسی منبع و ماخذ معروفی است که درآن درباره وقایع گستره ایران باستان ،بیزانتی ویونان باستان درگذشته های بسیار دور سخن رفته است۰دراین نبشته کوتاه تلاش صورت گرفته تا نشان داده شود که شاهنامه فردوسی (کتاب شش جلدی اکادمیک) در اصل وقایع سده های دوازده تا هژده را که درامپراتوری های بزرگ سده های ۱۴ تا ۱۸ به وقوع پیوسته است ، منعکس می سازد۰آنگونه که آشکار است بخش های زیادی شاهنامه فردوسی در وقایع وسرگذشت روسیه یا روس در عصر ابهام بزرگ امپراتوری آن بازتاب یافته است۰ شاهنامه فردوسی حماسه ایران باستان اخبار جالبی را در باره روس وارتش طلایی سده های ۱۳ تا۱۷ که در دوره حکومت خاندان رومانوف از بین رفته است،در بر دارد۰ دانشمندان به اساس شاهنامه فردوسی بسیاری از زوایای تاریک تاریخ روسیه را در سده های میانه که از قلم سالمه نگاران افتاده بود، روشن ساختند۰ اکنون شاهنامه فردوسی وسایر منابع تاریخی باستان اهمیت نو کسب می کنند،آنهارا باید با اندیشه تازه با برداشت آنکه معلومات ارزشمند در باره تاریخ امپراتوری های بزرگ سده های ۱۳ تا هفده را احتوا می کنند، سر از نو بصورت دقیق بازخوانی کرد۰

شاهنامه فردوسی در رشد ادبیات پارسی جهش بزرگی بود ودر رشد و پیشرفت آن اثر عمیق گذاشت،بر بنیاد آن انبوهی داستان های حماسی وتاریخی عرض وجود کرد۰ شاهنامه فردوسی نه تنها بالای داستان های حماسی پسین،بلکه بر داستان های رومانتیک و عشقی نیز بس تاثیر وافر بجا گذاشت۰نظامی در آفرینش آثار گرانبهاه خود چون لیلی ومجنون، شرفنامه (سکندر) ،خسرو وشیرین ،هفت پیکر؛ جامی در نوشتن آثارش چون خردنامه سکندری ، یوسف و زلیخا،از شاهنامه فردوسی بهره برده اند وصد ها شاعر دگری گویشور پارسی در ایران ،افغانستان سایر کشورها به ویژه در ترکیه از قالب های داستان های شاهنامه در آثار خوداستفاده کرده اند۰تا همین اکنون گویشوران پارسی شاهنامه فردوسی را به مثابه اثر بزرگ هویتی و تباری خود دانسته وبه آن از ازاعماق دل ارج می گذارند۰بسا گویشوران پارسی حتی افراد امی (ناخوان)بخش هایی از شاهنامه فردوسی را ازبر بیاد دارندو شرح آنرا نه استوره ،بلکه بحیث واقعیت تاریخی می پذیرند۰این ادعا حتی در مورد تحصیل کرده های گویشوران پارسی صادق است۰

پژوهشگران در بررسی نوشته ها و اشعار حماسی قدیمی روسیه بارها به شاهنامه فردوسی مراجعه کرده اند۰ داستان محبوب و دوست داشتنی روس ها ”ایروسلان لازارویچ ” از شاهنامه فردوسی برگرفته شده است: ولادیمیر ستاسوف میان قهرمانان این داستان و داستان شاهنامه چنین علامت تساوی می گذارد: ایروسلان= رستم، لازار یا زالازار = زال یا سهراب، کیرکاووس = کیکاوس۰ داستان ” دوازده خواب تزار شاخایی شی ” نوشته سوخوم لینوف را به شاهنامه فردوسی بسی نزدیک می پندارند۰ وسیوالود میلیر در سفر های علمی و پژوهشی خود در عرصه آثار حماسی روسیه سعی ورزیده ثابت کند که داستان های ایران بصورت شفاهی زبان به زبان با عبور از راه قفقاز بالای آثار حماسی روسیه اثر بزرگ داشته ،که میان ایلیا مورامیتس و رستم علامه تساوی گذاشته است۰ اکادمیسن یاگین بدین باور است که نفوذ شاهنامه فردوسی یعنی نفوذ ادبیات شرق را به هیچ وجه نمی توان بالای ادبیات حماسی روسیه حذف کرد۰دانشمندان آلمانی نفوذ شاهنامه فردوسی را برآثار حماسی خاندان سلسله کییف یک حقیقت مسلم می شمارند۰در مجموعه ادبیات تفلیس که برای آموزش و ازریابی قبایل و نواحی نشر می شود ،نفوذ شاهنامه بصورت کاملا روشن بمشاهده می رسد۰

شاهنامه فردوسی پس از ذکر حمد،نعت وصفات چهاریار محمد(ص) به مدح وتشریح شخصیت مختص به فرد ابو منصور ابن محمد می پردازد که خیلی جالب است۰ابو منصور ابن محمد از نظر تاریخ نگاران یکی از اشخاص متنفذ و حاکم توس بوده است،که در جریان زدوخورد و اختلافات داخلی در جوانی به قتل رسیده وجسد اورا کس ندیده است۰داستان زنده گی ابو منصور در قالب داستان های شاهنامه شرحی است درباره نخستین شخصیت درباری در ردیف شاهان پیشین۰بنابرآن ابو منصور برای فردوسی نه یک حکمران محلی، بلکه یک شخصیت مهم دولتی در قطار بزرگترین شاهان وفرمانروایان بود۰جای تعجب نیست که مدح او در آغاز شاهنامه فردوسی این حماسه بزرگ پارسی بازتاب یافته است۰با صحبت در باره ابومنصور درب وقایع مهم تاریخ ایران باستان گشایش می یابد۰ویژه گی داستان زنده گی ابومنصو ابن محمد چنان است که  شاهنامه پس از ختم وتکمیل درسال ۹۹۹ به او سپرده می شود وبعد درسال ۱۰۱۰ ترسایی به سلطان محمود غزنوی می رسد۰ابتدای شاهنامه متشکیل است از هفت داستان در باره شاهان باستانی ایران هریک ابومنصور ،کیومرس، سیامک،جمشید، میرداس،ضحاک وفریدون ،که زنده گینامه وکارنامه های آنها بعدا بصورت قسمی یا کلی در تاریخ امپراتوری بیزانتی(روم شرقی) در سیمای پنج فرد از سلسله این شاهان بنام اندرونیک مسیح بازتاب یافته است۰

داستان شاهنامه در باره ابومنصور شهریار بزرگ توس در چهره اندرونیک نخست یا آندری بوگالوبسکی منعکس گردیده است۰داستان کیومرس وپسر او سیامک دومین داستانی است که درباره اندرونیک مسیح یکی از امپراتورهای بیزانتی از شاهنامه برگرفته شده و به آن شباهت دارد۰داستان تاریخی شاهنامه فردوسی در باره هوشنگ داستانی را به خاطر می آورد که در باره اهیلیس زیگفریدو مشابه به آن در باره شهزاده بزرگ سویتسلاو ثبت گردیده است۰ تاریخ زنده گی و پادشاهی اندرونیک مسیح امپراتور بیزانتی  چهارمین داستانی است درباره کی جمشید که از شاهنامه فردوسی اقتباس شده است۰

کارنامه های دمتری دانسکوی با مساعدت هم سگالش سیرگی رادونژسکی در نبرد کولیکوف به داستان تهمورس ومستشارش موبد شیداسپ در کارزار با دیو ها وتهیه اسلحه برای جنگجویان ونیل به پیروزی درجنگ شباهت دارد۰

هماورد های جمشید و در عاقبت نارضایتی وقیام مردم علیه او و بالاخره سقوط وگریز وقتل اش توسط ضحاک به بلوایی مانند است که در بیزانتی علیه یکی از امپراتور ها بنام اندرونیک مسیح همیدون  به وقوع پیوسته است ودر نتیجه فردی بنام اسحاق ملاییک به تخت امپراتوری جلوس می کند و آنچه ظلمی را که از دستش پوره بود، در حق رعایا روا میدارد۰

زنده گی نامه اندری بوگالوبسکی یکی دگر از داستان های است ،که از احوال جمشید از شاهنامه فردوسی بر گرفته شده است۰ کاوه آهنگر از شاهنامه فردوسی که اسلحه را کشف می کند و با قیام علیه ضحاک فریدون را به تخت شاهی می نشاند،در سیمای سیرگی رادونژسکی همسگال دمتری دانسکوی تبلور یافته است۰در اینجا در نبرد کولیکوف سیرگی رادونژسکی درنقش کاوه آهنگر ، دمتری دانسکوی در نقش فریدون  و خان مامای در نقش ضحاک منعکس گردیده است۰

باید متذکر شد که در این جا دوموضوع به صورت عجیب با هم بافت خورده است:

۱- تاریخ اندرونیک مسیح (فریدون) و شاه ایراده( ضحاک) از سده ۱۲

۲- تاریخ دمیتری دانسکوی (فریدون) وخان مامای(ضحاک) از سده ۱۴ ،

موضوع نخست به صورت قسمی و موضوع دوم به صورت کلی از شاهنامه فردوسی اقتباس شده است۰

اکنون درباره کارنامه حماسی نبرد کولیکوف ووجوه اشتراک آن با متن شاهنامه فردوسی بیشتر تماس می گیریم۰متن شاهنامه را تقیب می کنیم

در آغاز حکایت می شود که تهمورس چگونه مردم را به صنایع دستی آشنا ساخت،پس ازآن به تعقیب چیزعجیبی آغاز می یابد که گفته می شود:

مر اورا یکی پاک دستور بود

که رایش زکردار بد دور بود

خنیده به هر جای شهراسپ نام

نزد جز به نیکی به هر جای گام

همه روز بسته ز خوردن دو لب

به پیش جهاندار بر پای شب

چنان بر دل هر کسی بود دوست

نماز شب و روزه آیین اوست

سر مایه بد اختر شاه را

در بسته بد جان بدخواه را

همه راه نیکی نمودی به شاه

همه راستی خواستی پایگاه

چنان شاه پالوده گشت از بدی

که تابید از او فر ایزیدی

قضارا سرنوشت برای او مشیر خردمندی فرستاد،کسی راکه از دشمن کنار بود۰ او بنام شید اسپ شهرت داشت ، به خاطر نیکویی می زیست و هر لحظه در خدمت حاضر بود۰ روزها خوراک به د هان نمی زد ، شب ها را به عبادت در منزل خود سپری می کرد۰به نزدیکان خود شب ها عبادت می آموخت ،در هر جای هرگاه مورد مهر و استقبال قرار می گرفت، برای خداوندگار ستاره درخشان می نمایاند، او برای خداوندگار راه راست می نمود تا عظمت راستین دریابد”

چنانکه دیده می شود در پهلوی شاه تهمورس حکیم خردمندی از موبدان قرارداشت نیکویی پیشه اش بود،نیکو می زیست ،روز ها تناول نمی کرد،شب ها مصروف عبادت بود،همه گان او را دوست میداشتند وقدر میکردند۰ اگر شاه تهمورس در چهره دمیتری دانسکوی تجلی یافته است، دراین جا پرسش به میان می آید که درآن صورت مشیر و رهنمای دمیتری دانسکوی چه کسی بود؟ پاسخ خودبخود هویداست که در پهلوی دمیتری دانسکوی به حیث حکیم و رهنما سیرگی رادونژسکی( وارفالمی ) قرار داشت، که در نقش شهراسپ مجسم می گردد۰سیرگی رادونژسکی به  حیث مشیربا دمیتری دانسکوی کنکاش می کنند که آیا شرایط مهیا است که در برابر خان مامای مغل به کارزار بپردازند۰سیرگی رادونژسکی به دمیتری دانسکوی اسلحه یی مهیا می سازد ،که خان مامای در برابر آن تاب نه آورده ،شکست خورده تارومار می شود۰این همان اسلحه یی است که توسط سیرگی رادونژسکی کشف وتهیه می شود۰

اگر احوال وکارنامه های دمیتری دانسکوی از متن شاهنامه فردوسی بر گرفته شده است ، پس حکایت نبرد کولیکوف نیز باید از قالب های شاهنامه فردوسی نسخه برداری شده باشد۰ باز هم صحنه یی از شاهنامه را که با وقایع نبرد کولیکوف شباهت دارد ،نقل می کنیم:

برفت اهرمن به افسون ببست

چو بر تیزرو باره گی برنشست

زمان تا زمان زینش برساختی

همی گرد گیتیش برتاختی

چو دیوان بدیدند کردار او

کشیدند گردن ز گفتار او

شدند انجمن دیو بسیار مر

که پردخته مانند از او تاج و فر

چو تهمورس آگه شد از کارشان

برآشفت و بشکست بازارشان

به فر جهاندار بستش میان

به گردن برآورد گرز گران

همه نره دیوان و افسونگران

برفتند جادو سپاهی گران

دمنده سیه دیوشان پیش رو

همی به آسمان برکشیدند غو

 جهاندار تهمورس بافرین

بیامد کمر بسته جنگ و کین

یکایک بیاراست با دیو جنگ

نبد جنگ شان را فراوان درنگ

ازیشان دو بهره به افسون ببست

دگرشان به گرز گران کرد پست

دراینجا نبرد بسیار خشمگین وسنگین میان تهمورس ودیوان ترسیم می می گردد۰ گفته می شود که تهمورس شتابان با عجله باگرز و گردان سنگین ونیرومند به دیوان حمله می کند، دشمن او دیوهای آتش نفس وخشمگین بر او می تازند، کارزار آغاز می یابد،غرش دیو ها آسمان را می شگافد،شعله های آتش و دود از زمین صعود می کند، بر همه جا هرسوو کنار ابر غبار و گرد چیره می شود،که همه چیز را از چشم می پوشاند۰ چنین بر می آید که شعله های آتش ،دود و غبار ، صدای نهیب از شاهنامه فردوسی در واقعیت امر به مفهوم کلی  به صورت توپ های که پس از فیر آتش می گیرد و صدا ودود خلق می کند، در تعریف نبرد کولیکوف انتقال داده شده است۰زیرا پس از جنگ گرد و غبار و شعله باروت به هوا بر می خیزد۰ با یک تفاوت که سلاح آتشزا در اختیار دشمن شاه تهمورس قرار داشت،اما در نبرد کولیکوف در اختیار دمیتری دانسکوی بر ضد خان مامای مغل۰ چنانکه دیده می شود شاه تهمورس در در کارزار بر دیوان غالب میگردد ودر واقعیت امر دمیتری دانسکوی چکاد خان مامای را می شکند۰

چون نبرد کولیکوف ریشه دینی داشت،وقایع نگار نبرد کولیکوف باید به نحوی از انحا شاهنامه فردوسی را با حوادث سده ۱۴ وفق میداد، مگر در شاهنامه فردوسی چنین موضوع به صورت خالص وجو ندارد۰در عین حال پس از نبرد شدید تهمورس با دیو ها در شاهنامه فردوسی در باره اسیران جنگی سخن رانده می شود:

از ایشان دو بهره به افسون ببست

دگرشان به گرز گران کرد پست

کشیدندشان خسته و بسته خوار

به جان خواستند آن زمان زینهار

که مارا نکش تا یکی نو هنر

بیاموزی ازما کت آید به بر

کی نامور دادشان زینهار

بدان تا نهانی کنند آشکار

چو آزاد گشتند از بند او

بجستند ناچار پیوند او

نبشتن به خسرو بیاموختند

دلش را به دانش بر افروختند

نبشتن یکی نه که نزدیک سی

چه رومی،چه تازی وچه فارسی

چه سغدی،چه چینی وچه پهلوی

ز هر گونه یی کان همی بشنوی

جهاندار سی سال از این بیشتر

چگونه پدید آوریدی هنر

گفته می شود که اسیران در تماس با کی تهمورس اورا راز دانش آموختند،که در نتیجه کی تهمورس آتش نیک دانش را بر افروخت۰در این جا متن شاهنامه فردوسی را می توان با پخش ونشر دین ترسایی در گستره امپراتوری روس توسط دمیتری دانسکوی مشابه دانست۰تصادفی نیست که در شاهنامه فردوسی از زبان های گوناگون یاد می شود که مردمان مختلف در قلمروی امپراتوری دمیتری دانسکوی در روس زنده گی داشتند، ودر تحت تابعیت او قرار گرفتند۰ این حقیقت که دیو ها شکست خورده با کی تهمورس پیوند یافتند،شاید چنین باشد،که در قلمروی امپراتوری دمیتری دانسکوی همه به دین وی پیوستند۰بنابرآن از اینجا می توان نتیجه گیری کردکه در نوشتن داستان های تاریخی و حماسی نبرد کولیکوف در امپراتوری روس میان سده های ۱۲ تا ۱۴ در سال ۱۳۸۰ ترسایی از شاهنامه بزرگ فردوسی نسخه برداری شده است،این رونوشت  آنقدر مفصل نیست ،اما درخور تامل و درک است۰

به همین ترتیب آثار و سالمه های زیادی که در جهان ، به ویژه در کشورهای جوار ایران باستان چه حماسی ،چه تاریخی و چه عشقی آفریده شده است،از شاهنامه فردوسی بصورت قسمی یا کلی برگرفته شده است۰

مسکو ۶ماه می سال۲۰۱۸ترسایی

منابع:

۱-شاهنامه فردوسی ، نشر محمد ،تهران سال۱۳۷۰

2—Г.Б. Носовский, А. Т. Фоменко

Шахнаме :Иранская летопись Великой Империи 12—17 веков,

Изд. «АСТ»,Москва,2010г.

این مقاله به سفارش بخش فرهنگی  انجمن همبستگی شهروندان افغانستان در فدراسیون روسیه  تهیه ودر محفل بزرگداشت از فردوسی و شاهنامه همیشه ماندگار او در مسکو به خوانده شد.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



رحمت الله روند