بررسی وضعیت کلی کلان شهرهای افغانستان

۲۳ سنبله (شهریور) ۱۳۹۶

چون بررسی کلی شهرهای افغانستان، بررسی تمام ابعاد شاخص­های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و پلانگذاری شهری را در برمیگرد. بنابرین، با درنظرداشت اقتصاد به عنوان زیربنا، ارزیابی میگردد، که رشد اقتصادی بیانگر این مسئله است. از این رو، رشد اقتصادی را بین سال­های 2001-2016میلادی ارزیابی نموده و در محور آن، به بررسی شاخص های دیگری، که ناشی از این شاخص اند، می­پردازیم.

  به صورت اوسط، رشد اقتصادی بین این سالها 9% بوده، هرچند این رقم، یک رشد واقعی و انعکاس دهنده فعالیت های اقتصادی نیست، با آنهم مولفه کمکی در راستای رشد فرهنگ، توسعه شهری، حکومتداری و ذهنیت سازی مردم در راستای فرهنگ سازی و توسعه فرهنگ شهری ممد واقع میشود. با آنکه در میان این سال­ها، کلان شهرهای افغانستان دچار دوگانگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی بودند، با آن هم ورود تکنالوژی در ذهنیت سازی، بسترسازی و روند مدنیت از دست رفته و فرهنگ سازی مفید تلقی میشود. ورود نیروهای ایتلاف جهانی به رهبری امریکا، در دهه هشتاد خورشیدی به کشور، مشکلات اساسی در ساختار رهبری و حکومتداری بار آورد. ولی در تحکیم مالکیت خصوصی، زمینه­سازی ذهنیت شهروندی و نهادینه سازی اقتصاد بازار به اندازه کافی هزینه برداشت. ولی تنها سکتورساختمان از زاویه مافیای آن، در شهرهای افغانستان رشد نمود، هرچند این رشد ناموزون و حتی دوگانه به پیشر برده شد، ولی سرمایه گذاری درسکتورساختمان توسط زورمندان، پیکر نیم جان ساختار و پلانگذاری شهری را صدمه زد و بار دیگر طرح پلان شده شهری که توسط حکومت افغانسان با همکاری مستقیم JICA  یا سازمان همکاری­های بین­المللی جاپان، در ماسترپلان مشخص ارائه شده بود، به بن­بست رسید. ساحات عامه و پارک­های تفریحی به مناطق زاغه­نشین مبدل گشت و درکل ساحات دولتی و عامه، به شکل غیرپلانی به صورت علنی غصب شد و بیشتر نقاط و ساحات سبزشهرها، بلند منزل­های غیرمعیاری اعمار گردید و به صورت تجارتی فروخته شد. کلان­شهرهای که با ماسترپلانهای سه دهه قبل طراحی شده بود، با رویکرد جدید، چهره بدل کرد.

  با آن که رشد اقتصادی را  بعنوان یکی از عوامل رفاه­ای میتوان ارزیابی نمود و رفاه در برگیرنده بهبود وضعیت اجتماعی، فرهنگی وسیاسی درشهرها است. ولی ساختار سیاسی نوپا، بعد از حاکمیت بربری طالبان، برنامه­ریزی مستقیم بالای زیرساخت­های کلی و بخصوص ساختار شهری صورت نگرفت، هرچند این رشد، یک رشد درونزا نبود، ولی با آن هم تشویق در راستائی رشد فرهنگ، توسعه شهری(پلانگذاری شهری) خلق امید برای زندگی آینده­نگر مردم، که یکی از مولفه­های اساسی حکومتداری تمام ساختارهای حکومتی در سطح جهان است، نیز توجه اندکی صورت گرفت.

  در 3 دهه اخیر حوزه توسعه شهری در 3 ماسترپلان طرح ریزی شده بود، که بصورت منظم از سال 1358هه­ش تا سال 1371با در نظرداشت اقتصاد پلان شده، طراحی و تطبیق شد که مستقیماً در رشد فرهنگ­ شهرنشینی، توسعه­شهری و حتی رشد اقتصادی-اجتماعی تاثیر داشت. توسعه این پلان­ها بین سال­های فوق  40% بود، این رقم بیانگر رشد اجتماعی، فرهنگی و ... است که ناشی از دو مسئله یعنی پلان سیاسی دولت وقت و پلان اقتصاد متمرکز، گردیده بود.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



بهمن روستایی