انقلاب اصلاح واصلاح انقلاب

بازگشت برویۀ نخست

نویسـنـده: عبـدالمـنـان شـیوا
کابل - جولای 2006

زمانی که بحث پیرامون دگرگون سازی جامعه آغاز می شود، بدون تردید روند عملگرایی مبتنی بر گرایش اصلاح  یکی از عمده ترین مولفه های است که در دگرگون سازی سا ختار و ایجاد دستگاه وابسته به اصلاحگرایی نقش دارد. رفتن به طرف دیگر سازی و تعمیم پیشزمینه های درست انقلاب بنیانگرا یکی از نیاز های مبرم ساختار و جامعه ای است که درآن ساختار خود کامه بوده و نوع عدالت در آن توتالیتر بوده و حاکمیت مردم به صورت قطع وجود ندارد که ماهیت اینگونه دستگاه بدون شک غیر دموکراتیک است. چنا نچه از برجستگی های نظام دموکراتیک تعمیم اصلاح و گام گذاری بنيادی به طرف بستر سازی جامعه ی باز است از تعميم پيش زمينه ها.

در جامعه ی دموکراتيک پايدار مهمترين زمينه ی توجيه کننده ی ساختارهای موجود اجتماعی عمل گرا و عقلانيت سياسی است. جامعه يي که توجيه پذير عقلانيت و عمل گرا شود بسترمناسب است بر ايجاد رويکرد بنيادی جامعه ی ليبرال که درآ ن آزادی های فرد، فرديت سود گرا، فرديت اقتصادی، تعمميم فرهنگ شهروندی از دست آوردهای آن می با شد. از سوی این نکته را نباید نا دیده گرفت که انقلاب اصلاح زمانی می تواند به طور بنیادی ثمر بخش باشد که ابزار های سالم در زمینه ی گسترده سازی و توسعه آن موجود باشد. یعنی ابزار های دموکراتیک در پایداری ساختار دموکراتیک نقش داشته باشند. این واقیعت است که ابزار های غیر دیموکراتیک زمینه ی خوب برای تعمیم مولفه ی جامعه دموکراتیک نیست. از دید جامعه شناسان تنها  ترین بستر سالم که اصلاح را کمک می کند ترویج فرهنگ همگانی نهاد مدنی در جامعه است. آنچه که فوکو به عنوان جامعه شناس به آن باورمند است. از طرف دیگر شناخت منابع تولد تاریخ وتحلیل واقعی متن شناسانه ی تاریخ در رازناو درازنای زمان تعین کننده فکتور های شناخت شناسی جامعه ماست که می شود این فعالیعت را ویراست سازی  اجتماعی  و سیاسی تاریخ نامید. و این ویراستاری نیاز به ایجاد تیوری اصلاح را مشخص می کند و آنهم در صورت ممکن خواهد بود که فرهنگ همدیگر فهمی در جا معه جا داشته باشد. جا معه های که در بن بست و بحران های کلان به سر می برند و سنت جا یگاه قانون را به طوری تغییر نا پزیر دارد و هیچ گاه رویکرد درون سنتی را تجربه نکرده، برای بدست اوردن  بنیاد استوار نیاز به آگاهی  دارند و این باور فلسفه ی سیاست است که اگاهی تکامل  تاریخ است. از مسایل ایکه تا هنوز ما در نبود آن در فقدان ساختار واقعی مبتنی به اصلاح به سر می بریم، بحران عدم آکاهی و نبود عقلانیت سیاسی  بوده که بستر سنتی را گسترده و پایدار و زمینه را برای رشد وتوسعه استبداد و خود کامگی مساعد ساخته است. در جامعه ی ما انقلاب ها به طور مستتر بوده سیاست باوران ما از فکر شناخت ماهیت و در دست داشتن طرح مشخص برنامه ریخته شده بر خودار نبوده اند. بنابر این دلیل هر انقلاب در سرزمین ما بدون دستاورد بوده و ما را از درک جامعه دموکراتیک پایدار و ارزش های درست انقلاب سر نوشت ساز به طور جدی دور ساخته است. بحث ایکه  روح تاریخ ما را  مسخ کرده است از این نکته بر می آید که زمانی انقلاب ها در هر جامعه ثمر بخش و سر نوشت  ساز اند که  نیاز به راه اندازی آنها به صورت جدی در جامعه دیده شود. استراتیژی آغاز انقلاب و شناخت زمانی از دیدگاه  جامعه شناسی  در پویایی  رویکرد جامعه یا انقلاب از نکات قابل عطف اند که در حوزه ی شرق وقتی به بررسی تاریخ می پردازیم ُانقلاب های بزرگ که بر خوردار از برنامه پویا باشند وجود ندارند. همیش تاریخ این حوزه با آنچه نیست گره خورده است و بزرگترین جبر را در خود داشته است. هنگامی که به تحلیل داشته های تاریخی می پردازیم این واقعیت به دست می آید که تاریخ ابن سرزمین ساخته شده، و از ارزش های واقعی این جامعه به میان نیامده است. بحران ما فرزند تربیه شده ی انقلاب های بوده که بدون پیشزمینه آغاز گردیده اند. اساسی ترین هدف هم که در ساختار جامعه به صورت  بنیادی نقش کارا را بازی می کند آنعده تیوریهای اند که آگاهانه در راه اندازی  رویکرد یا انقلاب به طور کلی روی دست گرفته می شوند و اصالت رویکرد و دگرگونی هم بستگی به ما هیت آنعده تیوریها دارد که در تولد انقلاب عامل موثر اند. از سوی دیگر هدف اساسی حفظ و نگهداری ارز ش های تيوريکی هست  که در تکامل انقلاب تاثیر ويژه ای دارند. حفظ و نگهداری ارزشهای تیوریکی  عبارت از برابری عمل مطابق به اهداف است که برای انقلابیون داده شده است. و عمل انقلابیون به طور درست به موارد رویکردی یا انقلاب است. انقلاب راه اندازان که در تلاش اصلاح جامعه هستند و مدعی اند با طرح خود می توانند به نجات مردم عمل کنند زمانی می توانند عمل درست نمایند که به ظرفیت و ابزار های سالم و فکر جامعه شناسانه اغازکار نمایند. اصلاح انقلاب از جمله ی مسایلی است که عموما بعد از پیروزی  هر گونه انقلاب برای پایداری آن پیروزی مورد بررسی قرارمی گیرند. این نکته را نباید فراموش نمود که انقلاب اصلاح و اصلاح انقلاب هر کدام ابزار های  بستر واحد و ظرفیت واحد ضرورت دارد برای توسعه خود در جامعه. از طرف دیگر نتایج بدست آمده از هر انقلاب به طور علمی عبارت از پیگیری ممیزه های روند اصلاح بوده که افراد را وامی دارد به شناخت کلی نوعیت اصلاح و چگونگی درآمد بر ماهیت اصلاح و زمینه سازی برای شناخت و بررسی اصلاح در جامعه. از دید من توده ها زمانی در رویکرد جامعه به صورت کتله ی موثر نقش را ایفا خواهند کرد که به آگاهی کل از استراتیژی انقلاب در حرکت درآیند. اساساً اینگونه عامل توده های اگاه در آینده، پایدار ساختار بدست آمده ی رویکردی از قوه های مورد نظر است. ارزشهای خوب در درون ساختار هم بستگی به اگاهی افراد دارد. انقلاب وابسته به آگاهی مردمی بدون کدام آسيب می تواند پايدار باقی بماند. پایداری هر ساختار در تکامل تاریخ هم موثریت ویژه دارد. در هر جامعه زمانی  تاریخ اش منبع درست پنداشته می شود که انقلاب به لازمه خود و نظر به نیاز زمانی خود به میان آید. وقتی در آغاز سرنوشت تاریخ تعیین گردد و ابزار ها برای راه اندازی حرکت تفکیک گردد و بر نامه مبتنی بر عقلانیت سیاسی، مدریت سیاسی طرح گردد، انچه که بدست می اید اصلاح است و توسعه سیاسی و تاثیرمدریت عقلانی  ازویژه گی های عمده ی برنامه در اصلاح بعد از انقلاب است. این دو مهم عقلانیت سیاسی ومدریت سیاسی ارزشهای اند که ساختار را از آسیب دور نگهمیدارند. چتر عمده در ساختار های پایدار هم توجه نمودن به این دو بخش است. با توجه به ارزشهای موارد متذکره به  یک جامعه ی در اصلاح باید گفت که با کدام طریقه می توان به ان دست يافت.

ساختار ما بعد از انقلاب با اصلاح همسو بوده و در نگهداری خود عناصر، انقلاب پا برجا خواهد ماند. البته انقلاب ایکه با درک نیاز و با تطبیق برنامه و استراتیژی انقلابی آغارشده باشد. وقتی در تاریخ کشور های شرقی به ویژه در افغانستان تحلیل گر تاریخ می اندیشد به نتایجی می رسد که منبع خوب و درست در تفکیک و در یافت راه کردی نیست. دلیل مهم ایکه تحلیل گر به نتیجه یاس دست می یابد این است که در افغانستان همیش دگرگونی جنبش ها و  مبارزه آزادی طلبانه ی توده ها نا آگاها نه و قبل از ضرورت بوده است. حال اینکه از بر جسته ترین ایده که در پیروزی انقلاب مو ثر است درک نیاز انقلاب است و پس از آن ارزش های دیگر از قبیل برنامه، ابزار ها، قانون، و زمان عمل در انقلاب. تاریخ انقلاب ها در جامعه ی ما بر خوردار از سرنوشت باز نیست. هیچ یک از رویکرد ها در جامعه ی ما بر خواسته از دید جامعه شناختی نبوده وابزار های نا سالم در آن به طور اساسی نقش داشته است که نتایج آن فاجعه ی بشر و تاریخ بشری بوده است که بشر را به طرف بحران می کشاند. و سرانجام این گونه بحران ها در گسترش پیش زمینه  جامعه ی بسته عا مل عمده به شمار می  روند.

  
  
Copyright © 2005-2006 www.khorasanzameen.net