افسردگی یا Depression بازگشت برویۀ نخست

 

از گل فروش لاله رخی لاله میخرید        میگفت بی تبسم گل خانه بی صفاست

گفتم صــــــفای خانه کفایت نمی کند       باید صفای روح بیـــابی که کیمیاست

خوبست ای کسیکه بگل زار زندگی        روی تو همچو لاله صفابخش ودلرباست

روح تو نیـــز چون تو با صــفا بود         تا بنگری که خــانه تو خـــــــانه خداست

فریدون مشیری

هر انسان گاه گاهی احساس غم و اندوه مینماید اما این احساسات در بعضی اشخاص در جریان چند روز زودگذر است و این را باید قبول بکنیم که افسردگی خود یک نوع بیماری است؛ از زمانیکه قطعآ تاریخ طب نوشته شده بالخصوص بقراط بالای آن تآکید کرده است و الی هم اکنون به عنوان یک بیماری شناخته شده است و شاید این مسئله سبب گردد تا اشخاصیکه  ایکه در سطح جهان افسرده و خسته هستند و  احساس غم و اندوه مانع تمرکز فکری آنها یا این بیماری سبب بی خوابی آنهاست و یا افکار شان را پریشان میکند دچار توهم می شوند دقیقآ قبول نمایند که بیمار هستند.متآسفانه هنوز در بسیاری از جوامع جهان مراجعه به دوکتوران روانی شاید یک نوع اصول یا یک نوع ناتوانی فکری و عقلی تلقی میگردد در حالیکه این با قوای فکری و ناتوانی عقلانی در رابطه نیست.

مطابق آمارهایکه تا حال حاضر در کتاب داکتران روانی ثبت گردیده اند خانم های باردار بیست تا چهل در صد شان پس از وضع حمل یک نوع حالت غم، اندوه و غصه بخود اختیار میکنند این را معتقد هستند که البته بیشتر به اثر تغیرات هورمونی بدن شان است که بلافاصله بعد ازختم زایمان این تغیرات در آنها بروز میکند و با حالات از گریه و کم خوابی توام است اما از هر یک هزار وضع حمل یک یا دو خانم ممکن است افسردگی شدید بخود گیرد.

افسردگی ها علل مختلف داشته و وقتیکه ما از افسردگی صحبت میکنم در حقیقت از احساس افسردگی در روح و روان شخص صحبت مینمایم یعنی فرد چه احساس میکند و خوشحال یا نشاط نیست این احساس درونی آن فرد است، صحبت از روح، روان و احساس درونی شخص نیست.بنده به چند علل افسردگی اشاره میکند"  اول میتواند ارثی باشد دوم عوامل اکتسابی و سوم علل ذاتی دارند(عوامل ذاتی آن صفاتیست که به طور نهادی خداوند در ما خلق کرده  و در هر کسی ظرفیت های مخصوصی گذاشته شده است که ما در طول زندگی خودمان، درین جهان خاکی مدت محدودی را که واقعآ مثل یک سفر است استعداد های مانرا پرورش میدهیم; پرورش این استعداد ها و صفات آن صرف با تحصیلات اکادمیک و مدرسه و تغذیه جسمانی نیست لاکن پرورش این استعداد ها که استعداد های خدا دادیست احتیاج به پرورش روحانی و کسب صفات دارد) شما در نظر بگیرید یک کسی که تحصیلات و در چند رشته تخصص داشته باشد ولی ذات اخلاقی، شخصی و رفتاری فرد خرابکار و فرد مضری برای افراد دیگر باشد اما از نظر مهارت های مختلف و از لحاظ تحصیلات و دانش خیلی برجسته است بنابرین اگر ما به همین ترتیب حالات روحانی و اخلاقی شخص را حذف کنیم در زندگی شخصی او آن استعداد های ذاتی و خدا دادی پرورش پیدا نمیکند پس وقتیکه صحبت از افسردگی میکنیم صحبت از شخصیت فرد مینمایم و در حقیقت روح و روان او آزرده و افسرده است و آن نشاط طبیعی را که خداوند به او اعطا کرده است  ما فقط پرده آنرا در یک نوزاد میبینم در فرد نیست حالا اگر موضوع را روشن بکنیم مثالی برایتان میزنم که برای درک موضوع کمک می کند" ما اگر روان انسان را به منظره خورشید و جسم انسان را به عنوان آینه در نظر بگیریم وقتی آینه که بدن انسان است شفاف، روشن و پاک باشد آن نور خورشید را منعکس می کند و حالا اگر این آینه را گرد، خاک گرفته و یا شکسته باشد نور را به طور کامل منعکس نمی کند مانند یک چراغیکه سرپوش و یا یک پرده بالایش بگذاریم میبینیم که آن نور و شادابی در زیر آن است ولی ما نمی بینیم" پس مسئله خوشحال و نشاط نبودن در بسیاری موارد مربوط به علل عدم کسب بعضی از صفات را که لازم است برای رضایت از زندگی ظاهر نمی کنیم و یکی از آنها وابستگی شدید به مسائیل مادی در زندگی مادیست(الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا ) وقتیکه شخصی وابستگی شدیدی به مسائیل مادی داشته باشد در نتیجه تمام تمرکز شخصی و انرژی شخصی صرف نگهداری و یا تعلقات مادی میشود و روح که اصولا خاصیت مادی ندارد و متعلق به جهان دیگر است در دنیا یک گذرگاهی را طی نموده  و رشد مینماید و به رشد خودش بعداز اینکه عمر فزیکی و مادی مان تمام شد ادامه میدهد و کیفیت شادی و خوشحال بودن متعلق و مربوط به روح انسان است. دوم مسائیلی مربوط است به سلامت جسمی فرد، اگر بدن انسان که مانند آینه است تغذیه سالم نگردد و یا اگر مواد کیمیاوی و دوا های کیمیاوی ناسالم به او داده شود خاصآ افرادیکه الکول استفاده میکنند و الکول عاملیست که واقعآ این آینه بدن را جدر میکند و آن تشعشع روح انسانی در آن دیده نمی شود بعضی از دارو های اعتیاد آور به همین طریق و بعد بعضی از بیماری های جسمانی می تواند اراده ی افسردگی باشد. گاهی اوقات علل ارثی با عث افسردگی بوده و این حجرات مغز انسان را که ارتباط کیمیاوی و الکتریکی دارد کم میکند در نتیجه شخص حالت بیحالی و حالت عدم تمرکز، تحرک و انگیزه در او ایجاد میشود بنآ دچار افسردگی شده است. یکی از مهمترین علل دیگر افسردگی از دست دادن عزیزان و تعلقات اوست که برای همه ی مان است و بعضی افراد این از دست دادن ها را تحمل نمی کند پس مقدار زیاد از ترس طبیعی نبوده  ولی ممکن است یک نفر در حد برعکس آن باشد یعنی عزیزانش را از دست دهد اصلا به خیالش نباشد آن هم البته درست نیست بنابرین این تعلقات ما باید حد خودش را رعایت کند و این واقعآ در چهارچوب اعتقاد شخصی ایجاد میشود و باید انسان بداند که روح انسان درینجا مهمان است و گذرگاهی را طی میکند، این مرگ انسان به عنوان پایان قسمت از سفری انسان است.

قسمت از معالجه افسردگی: درمان های افسردگی در طول چهل تا پنجاه سال گذشته در علم Psychiatric پیشرفت زیادی کرده است یکی از درمان های که ما از سال های قبل برای افسردگی های شدید بکار می بریم و هنوز هم البته مورد استفاده است معالجه الکتریکی میباشد یعنی ما مغز مریض را به مدت چند ثانیه یک شوک الکتریکی (Electroconvulsive Therapy, ECT ) میدهیم و این تحت بیهوشی عمومی انجام میگیرد البته در زمان قدیم این عملیه بدون بیهوشی انجام می شد که بسیار کار ناسالمی بود و آن انزایم ها و مواد کیمیاوی مغز را به حرکت میاورد پس این روش صرفآ در مورد بیمارانیکه دچار افسردگی بسیار بسیار شدید اند که امروز به درمان دارو جواب نمیدهد بکار میرود ولی امروز هم این روش معالجه بسیار نادر است. تقریبآ پنجاه سال پیش وقتی دانشمندان فهمیدند که دوا ها به اصطلاح آن مواد کیمیاوی مغز را کم میکند برای درمان فشار خون بکار میرود و این افراد دچار افسردگی می شدند ازینجا پی بردند که مغز انسان دارای موادی است که با این دارو ها ارتباط دارد و کم کم این مواد را کشف کردند البته این نسل اول دوا  های ضد افسردگی هستند و مهمترین شان Serotonin, Dopamine, Norepinephrine   اند. دارو هایکه برای درمان افسردگی اختراع شده است کار انها اینست که میزان مواد کیمیاوی را در مغز بالا میبرد و ما می بینم که در عمل مریض از لحاظ کلینیکی معالجه پیدا میکند.

نسل جدید دارو های ضد افسردگی عوارض جانبی نسل اول را ندارد و اینها بسیار بسیار مواثر واقع شده البته تغذیه، ورزش، روان درمانی، مشاوره، تصحیح کردن زندگی روزانه ما، نوع برخرد ها، طرز تفکر و مسائیل  دیگر که از لحاظ روانی فشار میاورد این ها را مورد توجه قرار داده و تعادل میکنیم.

 



محمد رفیع حمیدی
دانشجوی دانشگاه پزشکی در چین
٧ حمل (فروردین) ١٣٨٩
  
  
Copyright © 2005-2010 www.khorasanzameen.net