برگشت سیاسی طالبان بازگشت برویۀ نخست

طالبان روزبه روز، نیرومند تر می شوند وولسوالی های بیشتری را به دنبال هم  متصرف می گردند. باوجودی که  نیروهای دفاعی افغانستان هم قویتر می گردند و نیروهای ناتوهم افزایش یافته اند، طالبان ضعیف نشده بلکه قوی تر می شوند. این وضعیت متناقض، پرسش هایی را برای هرکس بوجود می آورد. اخیرأ تعداد زیادی از گروه ها و اشخاص، اعم از رهبران مجاهدین، چپی ها و مقامات دولتی به شمول معاون اول رئیس جمهور و رئیس شورای ملی، تحت چتر جبهه متحد ملی، گرد هم آمدند تا تغیراتی در نوع نظام افغانستان بیاورند. ایجاد جبهه متحد ملی از جمله یک سلسله از واکنش های است که در مقابل تغیرات اخیر سیاسی نظامی دیده میشود. مهمترین این تغیرات ظهور دوباره طالبان میباشد. "یک واقعیت انکار ناپذیر است که طالبان فعلأ  قدرتمند هستند، و فراموش نکنید که قدرتمندی طالبان بخاطر ضعف اینطرف است. یعنی اینطرف ضعیف شده نه اینکه طالبان قوی شده باشند. به هر حال من میگویم که مذاکره باید کرد، جنگ راه حل نیست.  ولی این مذاکرات باید شفاف و روشن باشد."  قسیم اخگر تحلیلگر سیاسی گفت: ضعف دولت، گروه های سیاسی – مدنی و جامعه بین المللی منجر به قوت طالبان میگردد. کرزی سفارت خانه های خارجی را متهم به دست داشتن در ایجاد جبهه متحد ملی نمود که این خود هم نشانهء ضعف دولت و هم جبههء متحد ملی میباشد. این اظهارات کرزی، معاون اول رئیس جمهور و رئیس شورای ملی را متهم به جاسوسی مینماید.  از سوی دیگر تحلیلگران به این نظر اند که کرزی شواهد کافی کمک خارجی را در ایجاد جبهه متحد ملی دارد. گفته میشود که ایران و روسیه در تشویق ایجاد جبهه ملی نقش داشته اند.      

تحریک طالبانی پدیده مهمی است در تاریخ روابط بین المللی، با تاثیرات ژرف  بر افغانستان و فراتر از آن. طالبان تمثالی جدید از حکومت داری است که در حال جدید بودنش، بسیار کهنه است. تحمیل ارزش های طالبی در نبود دولت صورت گرفته است. اما عدم موجودیت دولت،  یگانه دلیل بوجود آمدن طالبان نیست؛ کشتار، چپاول و جنایات مجاهدین اذهان عامه و شرایط سیاسی را آماده پذیرش طالبان نموده بود، کشور های مغرض که دست آورد هايی بعد از اشغال شوروی در افغانستان داشتند، افغانستان را میدانی می دانستند برای منافع قراردادی خود. از جمله پاکستان و عربستان سعودی دست به کار شدند، تا بازیگر دیگری را به میدان بیاورند، که مشروعیت بیشتری نظر به مجاهدین داشته باشند.

تندروی طالبان امروز یگانه مظهر و راهی جهت مقابله با موقف چیره امریکا در جهان است. تا حال هیچ شیوه جدیدی مبارزه در مقابل امریکا موثرتر از افراط گرایی طالبان ثابت نگردیده است. جنبش طالبانی، با استفاده از زمینه موجود توانست، اسلوب جدید فرهنگی و ارزشی را به جامعه افغانی معرفی کند، که پنج سال بعد از زوال شان افغانستان از آن فرهنگ متاثر می باشد، انعطاف ناپذیری یکی از خصوصیات طالبانی، در اعمال اسلوب ارزشی- فرهنگی شان بر کشور می باشد، البته که این کار به بهای  از دست دادن هر نوع منفعت مالی بین المللی در زمان تسلط شان بر افغانستان بود، که در صورت سازش طالبان با جامعه بین المللی، بدست میاوردند. اگر مردم افغان از این سیاست ضرر بردند، طالبان منفعت عظیمی کمایی کردند، عدم سازش طالبان با کمک ها و خواست های جامعه ی بین المللی آنها را در مقابل غرب آسیب ناپذیر ساخته بود. در صورت برگشت طالبان انعطاف ناپذیری آنها چی تاثیری را بر جامعه ما خواهد گذاشت؟ قسیم اخگر تحلیلگر سیاسی میگوید:" در سیاست داخلی خود طالبان ضد ارزش های مطرح در قانون اساسی هستند، ارزشی های را که مردم افغانستان پذیرفته اند، دموکراسی پدیده ای است کافرانه، حقوق بشر: مثلآ حقوق زن، آزادی های انسانی  و موضوعات دیگر. من فکر می کنم شما در آن صورت با یک گروه مذاکره نمیکنید، بلکه به یک جهت گیری امتیاز میدهد، که خود جهت گیری ها آنرا نفی میکند" 

طالبان توانستند احساسات ضد امریکایی مردم افغانستان و جهان اسلام را آبکاری نماید. از آنجایی که طالبان یک عضو فعال جامعه جهانی نبود و از آنکه جامعه بین المللی هیچ تصمیمی را بر طالبان نمیتوانست تحمیل کند، طالبان توانستند اردوگاه های برای پارتیزانان و دهشت افگنان مخالف امریکا فراهم نمایند؛ این خود به طالبان قدرت عظیمی در صحنه ملی و بین المللی داد. این قدرت در اثر نارضایتی مردم از بعضی از دولت های معینی بوجود آمده است. که شامل سیاست های استخوان شکن امریکا در افغانستان و فعلأ حمایت یکجانبه آن از اسراییل در مقابل فلسطین میباشد؛ موجودیت سربازان امریکایی و انگلیس در کشور های اسلامی؛ استفاده از شیوه های سرکوبگر توسط روسیه در چیچین؛ برخورد استبدادی جمهوری های اسیا میانه و چین با مسلمانان است. طالبان هم از قدرت رو به افزایش گروه های اسلامی و حمایت دولت پاکستان از آنها توانست منفعت ببرد.

گرچه مسایل جهان اسلام و وضعیت کشور های اسلامی ایجاب تشکیل دولت مثل طالبان را می نمود اما مهم تر از همه انزجار مردم افغانستان از تنظیم های جنگی مجاهدین بود. اگر چنین نمی بود امارت طالبان هم مانند چند کشور دیگر تجرید شده از جانب جامعه بین المللی میبود، که دارای یک سابقه غیر قابل قبول حقوق بشر میباشد، و به صفوف کشور های همچو کیوبا و برما میپیوست، که در حاشیه اولویت های جامعه بین المللی قرار دارند. این در حالیست، که طالبان توانستند افغانستان را در محراق توجه جامعه بین المللی قرار دهند، و مساله افغانستان اولویت جهانی قرار گرفت. طالبان توانستند توجه جامعه بین المللی را به جنایات اضافه از دو دهه جلب کنند. خیلی کم اتفاق افتاده بود که کشور های مختلف دنیا چنین نظر مشترکی در مورد سیاست های اشتباه شان داشته باشند،  مانند نظر امروز جامعه کشور های جهان در مورد افغانستان دارند.

بعد از کودتای هفت ثور جامعه جهانی و سازمان ملل، کرارأ از سابقهء حقوق بشر دولت کابل، انتقاد میکرد. بعد از خروج سربازان شوروی جامعه جهانی در برابر تخطی های مجاهدین (که به تناسب شوروی کوچکتر بود) خاموش ماند، و آنرا خسارات جانبی اجتناب ناپذیر یک جنگ داخلی فرقه ای میدانست. زمانی که طالبان کابل را تصرف نمودند و دو سوم کشور را در دست داشتند سوال متفق بودن کشور با معیار های بین المللی حقوق بشر مطرح گردید. زمانی که جامعه بین المللی از روند های جنسیتی طالبان انتقاد میکرد، طالبان بل مقابل جامعه جهانی را متهم به داشتن برخورد دوگانه وسیاسی مینمود، دفاعیه طالبان برای توجیه اعمال ضد بانویی شان سکوت جامعه بین المللی در مقابل جنایات تنظیم های جهادی بود. علاوتأ، طالبان توانستند با اشاره به نقص حقوق بشر از طرف کشور های غربی خصوصأ ایالات متحده امریکا، که به پیمانهء وسیعتر صورت میگیرفت، اعتبار انتقادات جامعه بین المللی را کاهش دهند. داکتر مهدی سخنگوی شورای متحد ملی میگوید" ممیزه اول طالبان تعصب شان بود، چی تعصب دینی و چی تعصب قومی، در برابر اقلیت های قومی و دینی دیگر، ممیزه دیگر طالبان وابسته گی بسیار اشکار شان بود، و ممیزه سومی شان زمان ستیزی و مدنیت ستیزی شان بود، فراموش نمیکنیم که تلویزیون ها را به شاخه های درختان اویخته بودند؛ و یا بت های بامیان را (تخریب نمودند)، اندیشه مختلط وهابی گری و طالب گری و مخالفت پاکستان به آنچه که سبغه تاریخی کشور را نشان دهد، مجموع این فکر ها بود که بت های بامیان را به خرابی کشید. من گمان میکنم که واهمه برگشت طالبان با همین سه چهره که من عرض کردم امر بعید است"    

عمل کرد سیاسی - نظامی دولت افغانستان در پنج سال اخیر و مصلحت اندیشی های جامعه بین المللی منجر به ظهور دوباره طالبان گردیده است. شکست ناتو در مقابل طالبان در جنوب کشور دلیلیست بر ظهور دوباره تحریک طالبان.  پالیسی های جامعه بین المللی و تحمیل آن بر دولت افغانستان مفاد سؤ داشته است، پدیده طالبانگرایی به افغانستان مختص نمانده است، به اثر پالیسی های نادرست جامعه بین المللی این پدیده به غرب هم انتقال یافته است که باعث ایجاد تعصب در مقابل اسلام، نژادپرستی در جامعه غربی گردیده است.

اسلوب ارزشی و فرهنگی طالبان تنها در مقابله و مناقشه با ارزش های دیگر اجتماعی میتواند بقا کند.

جامعه طالبانی در مناقشه با دیگران باید قرار داشته باشد، اگرنه یگانه مفاد طالبان برای اجتماع فقر، بدبختی، محکومیت و مرگ میباشد.   

فرهنگ طالبانی استعداد استفاده از بعضی روند ها و ارزش های اجتماعات دیگر را به نفع خود دارد. رسانه ها یکی از جمله ارزشهای است که طالبان توانسته اند از آن به نفع خود استفاده کنند. طالبان اصولأ مخالف آزادی بیان، یا هر گونه آزادی اجتماعی دیگر میباشند. اما طالبان با رسانه های افغان و خارجی رابطه دارند، انعکاس اهداف و فعالیت های طالبان از طریق رسانه های افغانستان صورت میگیرد.  رسانه ها یگانه مرجع معلومات برای شهروندان غرب و خاصتأ امریکا میباشد، خطر آن است که نظر غربی ها، خصوصأ امریکایی ها در باره مسلمانان افراطی تر گردد. بعد از وقایع 11 سپتامبر غربی ها افراطی شدند، و اگر وضعیت و مناسبات اسلام و غرب به شکل فعلی آن پیش برود افراطی تر خواهند شد، و این بر سیاست امریکا تاثیر مستقیم دارد. افزایش احساسات ضد اسلامی، تبعیض نژادی و تجدید مذهب در غرب از نشانه های افراطی شدن غرب در مقابل طالبان است. یا به عباره دیگر طالبان توانستند یک نوع طالبگرایی دیگررا در امریکا ایجاد کنند، که اگر چه با طالبگرایی افغانستان متفاوت است، اما در اصل، اساس آن بر افراط گرایی استوار است.

حل مسـله افغانستان در سرکوب نظامی طالبان نبوده بلکه پاسخ دادن به خواست های مشروع مردم افغانستان است، که حقوق سیاسی شان پامال گردیده است. جامعه جهانی به جای اتکاء به نیروی نظامی باید که از نیرو های میانه رو در افغانستان حمایت کند. ظهور دوباره طالبان، بدلیل استفاده  زیرکانه شان از رنجش عوام میباشد، حمایت مردم از دو لت روز به روز کاسته میشود، مردم موجودیت عناصر جنایتکار و فاسد، در دولت را، منحیث مانع به هرگونه پیشرفت میبینند.



سنجر قیام
  
  
Copyright © 2005-2007 www.khorasanzameen.net