نقش سمبولیک زنان درسناریوی پارلمان

بازگشت برویۀ نخست

نویسنده: ثریا بهاء

مگر نگفتند که "زن را و مادر را که سرچشمه ی آفرینش است ستایش کنیم." و اما این ستایشگران ناباور چگونه فریاد و استغاثه ی دلخراش این سرچشمه ی آفرینش را که بزرگترین تراژیدی قرن است بیرحمانه در پای شعار های سیاسی و تحکیم پایه های قدرت دولتی و مناسبات مردسالاری و قبیلوی خود به شیوه ی فاشیستی آن فرو ریختند.ا

آقای کرزی شما دروقت نوشتن نمایشنامه های تان میدانید که:ا

رنجها و مصیبت های کران ناپذیر زنان افغانستانی چون تندباد توفنده ی لرزه بر پیکر جهانیان افگندند و این فریاد خشمگین نیمهء پنهان جامعه ی ما انگیزه ای شد برای مبارزات زنان فمینیست امریکا و اروپاو داغ ترین سوژه ی تبلیغاتی مطبوعات غرب.ا
سفر پرماجرای خانم کرستیانا امانپور، خبرنگار شبکه تلویزیونی CNN، و خانم ایمابنینو، کمشنرعالی اتحادیه اروپادراموربشری، به کابل برای دیدن جنایات طالبان نقطه ای عطفی بود درتاریخ زنان کشورما. خانم کرستیانا امانپور در اکتوبر ١٩٩٧ در شماره ١٣ مجلهء معروف Newsweek گزارشی از سفرش به نشر سپرد که صرف چندسطر آنرا برای نمونه ارایه میکنم:ا
"مادر پیشروی شفاخانه زنانه منتظر بودیم که تعدادی از طالبان بر ما هجوم آوردند و با نعره ها و فریادهای خشونت آمیز کمره های تلویزیونی وفیته ها را غصب کردند و حتی دستکول را از ما گرفتند بر روی یک نفر فلمبردار سلی زدند و دیگران را با قنداق تفنگ کوفتند. یکی از مهاجمان طالب دستش را بال اکشید تا خانم ایما بنینو رئیس هیأت را مضروب سازد ولی یکی از اعضای هیأت دستش را پس زد و جان ایمای عزیز را نجات داد. خانم بنینو بعد از این حادثه اظهارداشت که "اکنون میفهمم که زنان کابل باچه مصیبتی گرفتار اند."ا

این زن مبارز ( بنینو) روز هشت مارچ ١٩٩٧ را بنام روز زن افغانستانی ثبت جنبش جهانی زن نمود و شاخه گل سرخی رابه عنوان "یک شاخه گل به زن کابل" اهداکرد. بعد برای نخستین بار یکتن از زنان عضو مجلس نمایندگان کانگرس امریکا، خانم کارولین میلونی، از ایالت نیویارک به منظور دفاع از حقوق زنان افغانستانی مجلسی را در مقر کانگرس دایر نموده گفت "من فکر میکنم روش طالبان در هرنقطهء دنیا که عملی شود تهدیدی است برای همه زنان." خاطرنشان کرد که وی از حکومت امریکا میخواهد تا پالیسی و رفتار غیر انسانی طالبان را محکوم نموده و حکومت آنها را به رسمیت نشناسد. وی گفت "من خوشحالم که وزارت خارجه پیشنهاد مرا تقویه نموده و طالبان رابه رسمیت نخواهد شناخت و میخواهم پالیسی آنهارادر مورد زنان تقبیح نماید." در این مجلس رورا باکر، زن داناو عضو کانگرس امریکاازایالت کالیفورنیا، گفت: "طالبان {برای زنان} چنانند که نازیها برای یهودان بودند". آنزمان آقای کرزی در پهلوی برادران طالب خود قرار داشتند. همچنان در نتیجهء کار و مبارزات چند زن افغانستانی تاجیک تبار توانستند از طریق سازمان فنینیست ها، رادیوی آزادی، میتنگ ها، تظاهرات، نوشته ها و گزارشهای مستند از جنایات و زن ستیزی طالبان، به وسیلهء هلری کلنتن چشمان شوهرش کلنتن را باز نمایند و مانع به رسمیت شناختن دولت طالبان گردند. تاسرحدی که کلنتون گفت "من خودیک فمینیست هستم". وخانم جلینو، رئیس سازمان فمینیست های امریکا محفل باشکوهی را در یکی از تالار های باعظمت هالیوود با اشتراک زنان فمینیست وسد ها ستاره ی سینمای هالیوود راه انداخت و صحنه های سنگسار و شلاق زدن زنان افغانستانی را به شکل درامتیک آن با هنر رقص باله تمثیل کردند که همه زنان امریکایی با احساسات زن بودن گریستند. ولی قبل ازشروع محفل زنان افغانستانی پشتون تبار ما با سر و لباس برهنه که یکی از آنها در رقص لوگری مهارت خاصی دارد، در پشت تالار هالیود با قساوت و بیرحمی به دفاع از ستم جنسی و نژادی طالبان فریاد میزدند: "مرگ بر ثریا بهاء، زهره راسخ و عمر صمد. اینها دروغ میگویند. زنهای ما از طالبان خوشنود اند. زنده باد طالبان..." ژورنالیستان بیچاره سرگیجه شده بودند و از ما می پرسیدند که انگیزه کوبیدن زنان بوسیله زنان چیست؟ و این زن ها بدون برگ دعوت حق دخول در تالار را نداشتند فقط از عقب در های بسته و شیشه ها با پررویی که از ویژه گی های کرکتر ایشان است شعار میدادند: "زن گناهکار باید سنگسار شود، زن کابلی باید سنگسار شود. حجاب وبرقع جز کلچر ماست. زنده باد طالبان و رژیم اسلامی طالبان..." ولی رئیس سازمان فمینیست های امریکا که هزاران نفر به سخنرانی هیجان انگیز وی با اشک و تأثر گوش فرا میدادند برای لحظه ای چند سکوت کرد و مجدداً با غرور یک زن آزاده فریاد برآورد "زنانی که خود بابی حجابی در پشت تالار آمده اند و شعار میدهند تا مانع مبارزات ما برعلیه ستم طالبان شوند و خود بدون داشتن ذره ای احساس زن بودن میخواهند زنان افغانستانی شلاق بخورند، سنگسار شوند، برقع بپوشند و در خانه زندانی باشند، من به این خانمها اعلام میدارم هر زمانیکه زنان داخل افغانستان توانستند چون شما با سر برهنه و لباس آزاد در فضای دموکراسی شعار بدهند و از حقوق انسانی خود دفاع نمایند ما مبارزات خود را متوقف خواهیم کرد. بعداشاره به پوستر زن در زنجیر بسته ی افغانستانی کرد و به زبان فارسی با لهجه گفت "ما با شماستیم". و این پاسخ دندان شکن هویت این زنان پشتون تبار مارا زیر سوال میبرد که چگونه ذهنیت قبیلوی آنهمه عواطف انسانی و احساسات لطیف زنانه را در ایشان به لجن تعصب نژادی و ملیتی کشانیده است و فرهنگ زن ستیز و نگاه تحقیر آمیز مردان قبایل نسبت به زن و زنانگی حتی در وجود خود زنان قبیله ریشهء عمیق دوانیده و باید با دید مردانه به همجنسان خود و زندگی نگاه کنند که این طرز تفکر واپسگرا منعکس کنندۀ شرایط اجتماعی وفرهنگی مردسالاری است که به تفکر سرکوبگر جنسی میدان میدهد و آنرا پذیرفتنی میکند.ا

همچنان ویژه گی دیگر نظام قبیلوی که در ساختار شخصیتی آنها تبارز کرده است، زورگویی و خشونت در برابر مستضعفان و کرنش، معامله گری و سازش باقدرتمندان استعماری ودولتی است که این استعداد را کمتر در ساحات علمی و فرهنگی تبارز میدهند. همین زنانیکه تا دیروز به دفاع از ستم طالبان گلو پاره میکردند و خواهان سنگسار کردن زنان بودند، استبداد و فرهنگ پاکستانی را با دل و جان پذیرفته بودند، با سقوط طالبان بعد از یازده سپتمبر، از ترس مقامات امریکایی و زندانی شدن خون در بدن شان خشکیده بودو در جاهای نامعلومی مخفی شدند که گویا هرگز گام در پهنه ی هستی نه نهاده بودند، ولی به مجردیکه دانستند مردی گمنامی بنام حامد کرزی از شهر (باباخیز!!!) قندهار باهویت چندگانه (امریکایی، پاکستانی و قندهاری) از تبار برادر بزرگ! در تبانی با شرکت یونیکال و طالبان با کلاه و چپن مزاری (برای عوام فریبی) و با چشم پران با یک پرش امریکایی جانشین ملاعمر یکچشم شده است، با جرأت و پررویی از مخفی گاه های خود بیرون شدند و با فرهنگ و لباس پنجابی پاکستانی قیافه عوض کردند با آنکه هیچ یک از آنها تحصلات عالی و دانشگاهی نداشتند و فقر دانش و اندوختهء علمی در وجودشان بیداد میکرد، با شارلتانی شعار وطن، آزادی، زن و دیموکراسی دادند و به ساختن سازمانهای زنان، زنان کهن سال، زنان بیوه، اطفال گرسنه، اطفال یتیم و غیره پروژه های بازسازی دست یازیدند و از منابع امریکایی بنامهای مختلف پولهای بدست آوردند و سفرهای در افغانستان کردند و ملاقاتهای با آقای رئیس جمهور!! داشتند، عکسهای افتخاری گرفتند که گویا در افغانستان زنان به عرش ملکوتی رسیده اند، ولی هیچگاه نگفتند که زنان ما تحت حاکمیت کرزی هنوز هم اعدام و سنگسار میشوند.ا

اما زنان تاجیک تبار ما که در دشوارترین و تاریکترین روز های تاریخ کشور ما با قلم توانا و خطابه های پرشور بدون کوچکترین پاداشی رزمیدند و پایه های رژیم ستمگر طالبی را متزلزل ساختند، خاموشانه با بزرگ منشی به این داینسورهای امریکایی پاکستانیزه شده نگاه میکردند و هنوز که هنوز است صدای شعار ها و نعره های شان در گوشهای ما طنین انداز است: زنده بادطالبان، چادری و برقع کلچرماست، زن گناهکار باید سنگسار شوند!؟ زنان کابلی باید سنگسار شوند!؟ ولی امروز در نمایشنامه ی پارلمانی آقای کرزی از بدخشان و بلخ، از زادگاه مخفی بدخشی و مولانا و رابعهء بلخی روی ذهنیت قبیلوی و فاشیستی همین زنان پشتون تبار طالبی در پارلمان جازده میشوند؟!!

عالیجناب آقای کرزی! زمانیکه درامریکاخاموشانه برای برادران طالب تان درشرکت یونیکال اجرای وظیفه میکردیدومافعالین سیاسی هرگزاسم شمارانه شنیده بودیم ولی شماهم به خاطرداریدیانه داریدکه خواهران فارسی زبان یاتاجیک تبارشمابامبارزات خویش پایه های ستم طالبی راچگونه متزلزل ساختندوبرخوردمن باوزیران طالبی شمادر کلیفورنیاکه عموی شما آقامحمدکرزی مسوول ومهمان دارشان بودچه سروصداوهنگامه ای را درمطبوعات امریکاراه انداخت ، شمابه خاطرداریدیانه داریدکه : داکترزهره راسخ باهیأت سازمان ملل متحد به عنوان طبیب داخل افغانستان رفت خطر مرگ را بردوش کشیدوبامهارت راپورها، فلم های مستند وعکسهای ازستم طالبان وتراژیدی زنان افغانستانی تهیه وآنراباجرأت در کاخ سفید پیش روی خانم کلنتون گذاشت که چه داینسورهای راکلنتن وکمپنی خون آشام یونیکال برای منافع نفتی خود پرورش داده اند.ا

هچنان داکترزیباشورش درزمان طالبان خطابه ای تاریخی پرشوری درکانگرس امریکاایراد نمودکه گانگرس را به لرزه درآوردوگفت:ا
"مشکل افغانستان تنهااز داخل آن برنمی خیزد نقش کشورهای خارجی وکمپنی های نفت وگازرادر قضایای افغانستان مهم تلقی نمودو بااشاره به پالیسی های امریکادر قضایای افغانستان گفت: "امریکااز از نفوذ خود بالای کشورهای پاکستان و عربستان سعودی (دو حامی بزرگ طالبان) استفاده نمی نماید تا هردو کشور دست از شعله ور شدن جنگ در افغانستان بردارند. در افغانستان صلح و امنیت وقتی استقرار می یابد که دست های خارجی و war proxy از افغانستان کوتاه شود. یک دولت دموکراسی با قاعدهء ملی همه اقوام مختلف افغانستان، بدون تبعیض جنسیتی، قومی و مذهبی ایجاد گردد و حقوق انسانی اتباع مراعات گردد.ا"ا

آقای کرزی! ببخشید برایم مشکل است که شما را رئیس جمهور خطاب کنم زیرا این لقب بر دوش ناتوان شما سنگینی میکند و وجدان شما را زیر سوال میبرد که چگونه با سیاست نیرنگ و تقلب از نقش انقلابی و آگاهانهء زنان مبارز تاجیکتبار و فارسی زبان چه در ساحهء سیاسی و چه در ساحهء فرهنگی، انکار ورزیده و آنها را در حاشیه قرار داده اید و با روش و سیاست پراگماتیستی و بازی های چند بعدی سیاسی در سناریو های تان که برمبنای ذهنیت قبیلوی و برتری زبانی و قومی شما نگاشته می شود رنگ وآب دیموکراسی زده و با شگرد های تبلیغاتی آنرا به نمایش میگذارید که گویا شما ابرمرد دیموکراسی ذهنیت فاشیستی ومناسبات قبیلوی، مردسالاری و زن ستیزی را درهم کوبیده اید و٢٨ درصد اعضای پارلمان شما را زنان تشکیل میدهند! ولی نگفتید کدام زنان و چگونه؟ و شما با غرور این رقم را به رخ جهانیان میکشید که حتی در پارلمان امریکا و اروپا ٢٨ درصد زنان عضویت ندارند، که با این سناریو جایزه ی اسکار از آن شماست!! ولی منتقدی چون مایکل مور پیدا خواهد شد که باین شعر خانم سیمین بهبهانی

آه عشق ورزیدم، سکه رادو رو دیدم
روی، نقش جبریلی، پشت،شکل شیطانی

به سناریوی شما پاسخ خواهد گفت و روی دیگر سکه را که نقش شیطانی دارد، زیر سوال خواهد برد که شما در سیاست فاشیستی و زن ستیزی دوران طالبان چه نقشی داشتید؟ و آن زمان کشتار زنان بیگناه کابل در غازی استدیوم چون دوران (گلادیاتور ها) وسیله ای تفریح و ارضای تمایلات بیمار گونهء جنسی و سادیستی برادران شما بود و داینسور های فسیل شده طالبی شما کشتن، شلاق زدن و سنگسار کردن زنان را برمبنای شریعت وهابی مجوز قانونی میدانستند.ا

آیااین جنایات برادران عرب، پاکستانی و پشتون تبار شما بر وجدان شما خدشه ای وارد کرد تا آنروز ها در فضای دلپذیر امریکا از حقوق انسانی زنان مظلوم پشتون تبار (خود) دفاع نمائید؟!
خوب اگر آن زمان بخاطر منافع نفتی شرکت یونیکال ناگزیر بودید که از زن ستیزی طالبان دفاع کنید، اماامروزتحت حاکمیت شما هم زنان متعددی کشته،اعدام و سنگسار میشوند. کشتن و سنگسار کردن زنان را چگونه توجیه میکنید؟ و برای جلوگیری از اعدام و سنگسار زنان که بزرگترین جنایت است چه ماده های را در قانون اساسی کشور جادادید؟
جلالتمآب آقای کرزی! تراژیدی زن افغانستانی در اعدام و سنگسار ختم نمی شود، این بار بزرگ زنی به کشتارگاه ستم مردسالاری میرود که تاریخ ادبیات کشور ما در سوک وی به جای اشک خون گریست و تا کنون هیچ شعری تااین اندازه قلب انسان را نشگافته بود. در این شعر تراژیک دنیای نهفته است که باید بیتهوونی آنرا در یک سمفونی جاویدانگی بخشد و این سمفونی فریاد خشمگین زن ما خواهدبود... و نادیا انجمن فریاد زد:ا

منکه منفور زمان، چه بخوانم چه نخوانم
چه بگریم، چه بخندم، چه بمیرم، چه بمانم...ا

این فریاد دلخراش هرگز در گوش مبارک شما نرسید و باز نادیا فریاد زد:ا

نیست غمخور در همه دنیاکه بنازم...ا

و این واپسین فریاد نادیا نبود که نه به گوش بابای غمخور ملت رفت و نه بگوش کر(زی) مبارک شما، زیرا شما مصروف دادن فرمان مالکیت کاریزمیر، تپه تاج بیگ و قصرها به بابای ملت بودید و ایشان در غم فروش... و شاعر استثنایی دوران ما بدون بابا و غمخواری قامتش به خاک فرو غلتید و به دستان دژخیمی بنام شوهر چراغ زندگی اش به خاموشی گرائید. و بابا "لقب کبیر بر مرد حقیر" را ثبت سرزمین باباخیز قندهارکرد...ا

بعد فاجعه عمیقتر میشود و برمیگردیم به سلسلهء قتل های زنجیری زنان تحت حاکمیت ملاعمر و حاکمیت شما: زرمینه مادر فداکاری که برای دفاع از جان دخترش نجیبه، در دادگاه برادران طالب شما به سه سال حبس محکوم میشود ولی بعدازسه سال به عوض رهایی از زندان، زن مظلوم بنام "مجوزقانونی" که تعبیر من درآوردی ملا عمرازشریعت اسلامی است، به شکل وحشیانه اعدام می شود. تحت حاکمیت شما یک خبر تکان دهنده از سنگسار زنی در یکی از جراید آلمانی بنام "هامبورگرآبندبلت" منتشره ٢۵ اپریل تحت عنوان "افغانها بخاطر شکستن پیمان ازدواج میکشند.ا"ا
کابل: "برای نخستین بار بعداز سرنگونی اسلام افراطی طالبان بازهم یک زن بخاطر شکستن پیما ن زدواج در ملای عام به شکل علنی سنگسار گردید."ا

آقای کرزی با خواندن این خبر خمی هم به ابرو نیاوردید و با بی تفاوتی شما زن دیگری سنگسار می شود: آمنه زن ٢٩ ساله، ساکن قریه گزان ولسوالی ارگو تابع ولایت بدخشان به حکم مولوی یوسف و تایید محکمه ولسوالی و همکاری قومندانی ولسوالی تحت حاکمیت شما سنکسارمی شود، در شمارهء ششم "آفتاب در تبعید" چاپ کانادا دهم اگست ٢٠٠۵ به نشر رسید که زن دیگری در جنوبی اعدام شد، اینها چند نمونهء کوچک از کشتار زنان بود و شماآقای کرزی باشرم ساری قضاوت کنید که میان قوه قضائیه ملاعمر و حاکمیت شما چه تفاوتی موجود است؟؟؟ به نظر من شما چون ملاعمر صادقتر به قانون جنگل هستید تا به قانون اساسی، در مادهء بیست و سوم قانون اساسی افغانستان میخوانیم که:ا
ا"زندگی موهبت الهی و حق طبیعی هر انسان است. هیچ شخص بدون مجوز قانونی از این حق محروم نمیگردد."ا
در ماده بیست و چهارم میخوانیم که: "آزادی و کرامت انسان از تعرض مصؤن است. دولت به احترام و حمایت آزادی انسان مکلف میباشد.ا"ا

آقای کرزی دولت شما به احترام و حمایت آزادی انسان مکلف است ولی برداشت شما و قاضی القضات نود و نو سالهء شما از انسان تنها مرد است. واژه ی مرد یعنی انسان و انسانیت زن با مونث بودن او در تعارض است. بنا" تحت حاکمیت شما "مجوزقانونی" را ملاعمر، ملاشینواری، ملاراکتی، ملاسیاف، ملاکشاف تعین میکنند و با تعبیر از آن انسانی را از حق زندگی و حق آزادی محروم مینمایند، شخصیت، هویت و کرامت انسانی زن ترور و سنگسار میشود و با شلاق مجوزقانونی تن ناتوانش سیاه و کبود میگردد. واقعیت های دردناک زندگی زن افغانستانی تنها با مرگ آمنه، زرمینه و نادیای عزیز پایان نمی پذیرد. مرگ تدریجی دامنگیر این نیمه ی پنهان جامعه ماست. چند سالی است که موج آتش زدن دختران در زادگاه بزرگترین شعرا و نقاشان ما، در هرات هر روز افزایش میابد که با مجوز قانونی شما خود را یکجاآتش میزنند، وضع زنان قبایل پشتون تبار ماغم انگیزتر از اینهاست که در تاریکی نگهداشته شده اند، هنوز مفهوم مجوز قانونی را نمیدانند، فرودستی و ستم برخود و بردیگران را پذیرفته اند. باید گفت که منشأ مردسالاری در قبیله نهفته است و هنوز ازقوم گرایی به ملت واحدرشد نکرده اند، بناً با تفکر قبیلوی و تحجر فکری داخل سیاست و خانواده می شوند، همواره از پدیده ای بنام "غیرت" حرف میزنند که این غرور کاذب و دروغین روپوشی است بر وحشت و بربریت مردان قبیله که احساس کینه، انتقام، خون و حسادت چیز دیگری را بر نمی انگیزد و زن قبیله هم در چنین فضای ناسالم فرهنگ قبیله با حسادت رشد میکند و به عوض اینکه با یک مشت واحد خواهرانه با دیگر زنان روشنفکر مبارز، مناسبات ستمگر مردسالاری را در هم بشکنند برعکس مبارزهء زنان با سواد شان که هنوز به مفاهیم علمی فمینیسم آشنایی ندارند، با کینه و حسادت متوجه زنان و دختران تاجیک تبار و فارسی زبان به ویژه زنان و دختران کابل است که به تفکر سر کوبگر جنسی میدان میدهد و آنرا پذیرفتنی می سازد و این بزرگترین جفا و خیانت به جنبش زنان کشور ماست که در نطفه خاموش میشود، زنان ما در میان مردان پراگنده شده اند، نه تاریخ دارند و نه انسجام طبیعی، آنها بر خلاف سایر گروه های تحت ستم، در کنار یکدیگر هم جمع نشده اند. زن در رابطهء نا متوازن با مرد قرار گرفته است. سلطهء مرد نوعی فضای پذیرش ایدولوژیک را تأمین کرده است که به وسیلهء قانون گذاران مرد و ملاشینواری ها بر زن قبولانده شده است که منزلت تحت سلطهء زن از جانب خداوند در آسمان مقدرشده و در زمین سودمنداست، و این اجنه ناقص العقل وناقص الدین از قبرغه چپ مرد برای فرودستی ومذلت هست شده است. ولی زنیکه دارای جهان بینی معین فلسفی است و یاحد اقل دانش و درکی از زن و زنانگی دارد مشکل است با این هیولاهای ستمگر و با برده گی بسازد. در عدم موجودیت فضای مبارزه با نامیدی دست به خودسوزی و یا خودکشی میزند و یا با قلم توانا و شعرش چون نادیا و رابعهء بلخی با مشت ستمگر مبارزه میکند و مرگ را آزادی و آرامش ابدی میداند.ا

آقای کرزی عزیز! تحت حاکمیت شما تعصبات و تبعیضات قومی، نژادی و جنسیتی علیه زنان همچنان به طور گسترده ادامه دارد. این درست است که مناسبات مرد سالاری در فرهنگ و یا نهاد و عادت اجتماعی جامعه ماریشه ی طولانی و تاریخی دارد همچنانکه بطور کلی در همه تمدنهاو بطور مشخص در همه فرهنگهای جهان ریشه ی تاریخی داشته است ولی در کشور های متمدن هر روز جنبش های گسترده ی زنان و دولت های مسوول با انفاذ قوانین رفع تبیعض علیه زنان باین پدیده زشت مبارزه نموده اند و قوانین مدنی را جاگزین قوانین دگم قرون وسطایی کرده اند. اما شما به عوض توجه به این اصل حیاتی با درامه بازی های پارلمانی استثمار و ستمدیده گی زنان را پهنان نموده و یا در قانون اساسی کشور به عوض اینکه متن کنوانسیون سازمان ملل را در بخش رفع تبعیض علیه زنان بگنجانید، شما در تبانی با تیم افغان ملتی تان برای پشتونیزه کردن افغانستان کمر بستید و به جای سیستم فدرالی، سیتم ریاستی را بانیرنگ و توطئه برگزیدید و خواستید تا سرنوشت مردم در دست شخص شما و چند ناسیونالیست افراطی نژاد پرست باشد. آنگاه ناشیانه به ساختن قانون اساسی دست یازیدید و بدون رأی گیری و خواست مردم نعش مرده ای را به ننام بابای ملت در قانون اساسی جا زدید تا باز هم بابای دیگری از قندهار داشته باشیم. ای کاش مولانای بلخی وابن سینای بلخی و رابعه بلخی هم بابا و انای ما می بودند تا کشورهای دیگر آنها را بابا و انای خود نمی پنداشتند. شما و تیم افغان ملتی تان که اینهمه انرژی را صرف باباتراشی، سرود ملی و مسأله زبانی در قانون اساسی کردید همه بیهوده بود. بابای ملت دزد برآمد، سرود ملی، سرود فاشیستی می سراید و مسأله زبان بدست پولیس های افغان ملتی افتاد که باسوته پاکستانی به دنبال واژه های مجرم (دانشگاه، دانشکده و دانشجو) میگردند و حکم اعدام واژه های جنایت کار را میدهند تا حکم اعدام اپارتاید جنسی و نژادی را.ا

آقای کرزی! شمابه عنوان یک درامه نویس ماهر میدانید که درامه ها اوضاع سیاسی و اجتماعی زمانشان را انعکاس میدهند و شما حتماً شاهکار های جاویدان شکسپیر را خوانده اید که چگونه در درامه هایش مردسالاری و توطئه و دسایس دربار به نقد کشانیده می شود. در درامه ی "اتلو" ستم فرمانروای مردسالار توأم با حسادت دیوانه وار شمع زندگی دزدمونای معصوم را خاموش میکند چون نادیا. و باز در درامه ی "رومیو و ژولیت" دیدید که رومیو و ژولیت جز عشق چیز دیگری را نمی شناختند ولی خصومت قومی و فامیلی پدرسالاری چگونه باعث مرگ هردو جوان شد؟ چون رابعه بلخی. خوب ممکن شما در جوانی به بعد عشقی این دو درامه نگاه کرده باشید نه به بعد سوسیالوژیک و یا سایکالوژیک آن. اما شما که مرد سیاستمداری استید حتماً درامه "هملت" را با ژرف نگری دیدید و یا خواندید که مرد شرف باخته ای با توطئه و دسیسه و قتل برادر، به قدرت رسید، با آنکه افیلیا دیوانه شد و به هملت زهر خورانید، اما هملت تا واپسین لحظات زندگی با شهامت و بزرگی رزمید و جان سپرد ولی فرمانروای قاتل با نامردی و ذلت در حالت گریز به سرنوشت شوم خود رسید چون داکتر نجیب الله. درامه ی چهارمی "مکبت" است که ایگویسم کور، این جنرال اسکاتلندی را وسوسه میکند و ناجوانمردانه Duncan بزرگمردی چون احمد شاه مسعود را از پشت خنجر میزند و با مرگ وی خود به قدرت میرسد ولی فشار وجدان خواب و قرار را از وی می رباید و به جنونش میکشاند!!!ا

وشما در این درامه ها جایگاه و نقش تانرا دریابید. به گفتهء خسرو گل سرخی که: "در کجای زمین ایستاده ام." و شما در جای بایستید که پاسخگوی اوضاع و شرایط اجتماعی زمان شما باشد نه در پهلوی ملاشنواری که زنان و ژورنالیستهای متعهد را با تعبیر از شریعت اسلامی محکوم به اعدام و زندان میکند. در سرزمینی که "مجوز قانونی" را ملا شینواری، ملا سیاف، ملا کشاف، ملا راکتی و ملاهای های دیگر تعین میکنند، باید به حال تان گریست. حکم اعدام در هرکشوری که باشد تحت هر سیستمی ضد انسانیست، قوهء قضائیهء دولت شما با افکار منجمد فوسیل شده های قرون وسطی کنترول می شود که حافظ منافع مردسالاری و زن سیتزی این مشت ستمگر بوده و میتوانند با سوء استفاده از قوانین شرعی به غرایز حیوانی خود مشروعیت قانونی بخشند و زنان متعددی را در هر سن و سال که بخواهند عقد نمایند. حتی پیرمردی میتواند به عنوان زن عقدی با دختر نوساله که هنوز کودکی بیش نیست، رفع غرایز جنسی نماید و این گناه و جنایت نیست؟! ولی آمنه که شوهرش او را ترک کرده و به ایران رفته و میخواهد با مرد دیگری ازدواج کند قوه قضائیه ی شما حکم سنگسار وی را میدهد و زن بی پناه در زیر باران سنگها جان میدهد. و شما نه تنها این حکم محکمه را تقبیح و محکوم نمیکنید بلکه بوزینه های که برای تماشای سنگسار و اعدام می روند نیز به جرم دست داشتن و تماشای این جنایت محکوم نمیگردند.ا

آقای کرزی! سعی کنید در این قرن بیست و یکم با "نیاندرتال" های ماقبل تاریخ الوداع بگوئید و بنا بر خواست زمان و نجات زنان ملت تان هرچه زودتر پا به مدنیت گذاشته و مناسبات مردسالاری را که گویا ریشه در فرهنگ (کلتور) ما دارد بشکنید و این کلتور بربریت را ریشه کن نموده در گورستان تاریخ بسپارید و کلتور انسانی، بالنده و پویارا جاگزین آن کنید. کارل مارکس برای ستم طبقاتی انقلاب را پشنهاد کرد ولی زن که دو ستم را متحمل میشود هم ستم طبقاتی و هم ستم جنسیتی را، برای ستم جنسیتی نسخه ی انقلاب نداد و آنرا نادیده گرفت که امروز مورد انتقاد فمینیست های رادیکال قراردارد. ستم جنسیتی جامعهء ما با شگرد های تبلیغاتی پارلمانی و سیاست بازی های چند بعدی شما حل نمی شود تا زمانیکه متن کامل کنوانسیون سازمان ملل درمورد "رفع تبعیض علیه زنان" را به رسمیت نشناسید و عملاً باید برای جلوگیری از حکم اعدام و سنگسار زنان چند بخش "ماده ی دوم" آنرا در قانون اساسی کشور بگنجانید که:ا

ماده ٢
ب: تصویب قوانین مناسب و یااقدامات دیگر، از جمله مجازات درصورت اقتضاء به رفع تبعیض اززنان.ا
ج: برقراری حمایت قانون از حقوق زنان بر مبنای برابری با مرادان و حصول اطمینان از حمایت موثراز زنان در مقابل هر گونه اقدام تبعیض آمیز از طریق مراجع قضایی ذی صلاح ملی و سایر مؤسسات دولتی.ا
و: اتخاذ تدابیر لازم از جمله وضع قوانین به منظور اصلاح یا نسخ قوانین، مقررات، عرف یا روش های موجود که نسبت به زنان تبیعض آمیزاند.ا
ز: فسخ کلی مقررات کیفری ملی که موجب تبعیض نسبت به زنان می شود.ا

آقای کرزی: لطفاً به عوض مجوز قانونی ملاعمر کور، قوانین بینای کنوانسینون سازمان ملل را جاگزین آن نموده و نفی قانون اعدام و سنگسار را اعلام دارید و با برکناری فوری قاضی و یا قضات که با "مجوز قانونی" زن را سنگسار میکنند و همچنان برکناری عاجل قاضی القضات ملاشینواری از محکمه عالی و قضایی کشور و فرستادن ملاسیاف به دادگاه جنایتکاران جنگ برای محکمه به عوض کاندید ریاست پارلمان خدمت بزرگی را انجام خواهیدداد. آقای کرزی عزیز: با این اقدام انسانی تان دیگر ضروت به سناریو بازی نخواهید داشت و مطمئن باشید که بادیگارد های امریکایی جان شمارامحافظت خواهندکرد.ا