هندوکش فرزندان خودرا به قربانی گرفت بازگشت برویۀ نخست
هندوکش این دژ استوار و تسخیر ناپذیر ، سنگرِ سنگر داران تاریخ باستان وعصرحاضر این سرزمین ، چون آتش فشان بود خموش و مسکوت, به حرکت در آمد و شعله های آتش آن به آسمان ها زبانه کشید, این بار هندوکش  خودفرزندان خویش را به کام نیستی فرستاد ,و شعله های فروزان این آتش فشان آن جرقه های سوزنده آتشین نبود ,بلکه طوفان بود مهیب , فرزندا نش را در بستر یخ بندان به سختی در هم کوبید,و آنها را به خواب ابدی فروبرد, و شاید هم نهیب و خروش طوفانی غیر مهار هندوکش,  در نبود و فقدان شاهین بلند پروازبود, که در قله های شامخ و سر به فلک وی میزیست, و از آن حراست میکرد, , و آشیانه های این قله ها ,جایگاه آن عقاب بلند پرواز بود, که حال متروک به نظر میرسیدند, دستی و   ویادستان وجود نداشت و آن جایگاه  شاهین را مرمت کند, و تدبیر جدید پیشه سازد, , نهیب طوفان زای او اندام هندوکش نشینان قبلی را به لرزه در آورد, زیرا آنها به او بیگانه بیش نبودند, این بار آنها جهت نظارهء وی به مهمانی خون آمدند, آنانکه  که زمانی حامی و حافظ این قله  شامخ و سربه فلک بودند ,دوباره صدایشان در این قله ها پیچید مگر این صدا ها برای هندوکش بیگانه  شده بود,و آن صدا ها,  دیگر برای این دژ تسخیر نا پذیر تاثیر وموثریت قبلی  را نداشت, شناخت ومعرفت پیشین, و دوری آنها از این جایگاه, قله ها را به عصیان آورد , وهندوکش خشمگینانه   خروشید ,ونهیب هیبتناک او نماینگر عدم رضایت وی بود,  تقلا های گوناگون  ا ستغاثه های متواتر نتوانست او را آرام کند  صدای آشنا ی می جست , شاهین بلند پرواز  حامی ونگهبانی او  دریکی از قله  های دیگرش به خواب ابدی رفته بود  جولانگاه او خالی بود , ازاینرو هندوکش به جوش و  خروش آمده  , وخود قرزندان خویش را  قربانی گرفت ,شمال ماتم سرا شد ,مگر تقدیر چنین بوده است این دیار گاه وبیگاه درورطه ی هولناک فرو رود ودر سفره غم نشیند,ولی این بارهم درشمال, بدخشان مثل همیش پیکره ی مجروح آن بیشتر آ غشته به خون گشت .


عبدالحی نزهت
10 حوت (اسفند) 1388
  
  
Copyright © 2005-2010 www.khorasanzameen.net