شباهت شهادت ابومسلم خراسانی، امیرحبیب الله کلکانی و احمدشاه مسعود بازگشت برویۀ نخست

 

   

 

انسان از بد و پیدایش همیش درجستجوی خوشبختی و فلاح و آسایش خود و همنوعان خویش، در مسیر پر پیچ وخم زند گی بوده درک و دریافت حقایق اجتماعی و طبیعی، شناخت و معرفت به آن پدیده ها، سعی و تلاش متداوم ضرورت داشته است. جهت رسیدن و طی مراحل معین تغییر و تحول درزندگی انسان یک حرکت طبیعی همیشگی میباشد. لذا جستجو و تلاش پیهم برای دریافت حقایق کلی، مستلزم تحرکات جدی در مسیر به هم پیوسته ی زنده گی است.

ازاین رو انسان اندیشمند همیش در جستجوی راه برون رفت از زنده گی  کلیشه یی و دیوارهای مقید کننده است که اورا محصور و دربند، دور از آزادی، نگهداشته است. لهذا تاریخ زنده گی انسان اندیشمند، مملو از مبارزات و کشمکش های طبیعی و اجتماعی است. آزادگی و آزاد منشی تمایل ذاتی انسان است. "آزادی واندیشه به هم بسته اند. از روزیکه بشر به موجود اندیشمند ارتقاء یافته است، نیاز به آزادی را در خود یافته است."(1)

 

هیچ انسان در طول تاریخ به خواست قلبی و تقاضای ذاتی خود غلامی و برده گی را نپذیرفته است. بلکه قوای بیرونی با استبداد، ظلم و اجحاف ستم گران، هسته و تهداب به بند کشیدن انسان ها میباشد. این تمایل متضاد به انسان های که از طبقات مختلف تشکیل شده اند، فرصت میدهد تا مواضع مختلف اجتماعی را مطابق موقعیت طبقاتی خویش اتخاذ نمایند. و یا تمایل گروه های معین اجتماعی و ملی بر مبنای منافع قشری - ملی خود، خصوصیت تهاجمی را پیدانموده به شکل کتلوی به قتل و کشتار دیگران مبادرت جسته و منافغ فردی و یا گروهی را اساس عمل کرد خویش قرارداده اند. از این رو مبارزه و مقاومت به حیث یگانه میتود برای رهایی از اسارت وبرده گی، عنصر اساسی زنده گی را تشکیل میدهد.

"کسی که آگاه شد، راهی جز آزاد بودن نمی یابد. از این رو هرگز با میل از آزادی چشم نمی پوشد. موجب تسلیمی اش نادانی است یا اجبار، در هردوحا ل به همراه ترک آزادی، از مقام انسانی خود نیز صرف نظر کرده است."(2)

 

ابو مسلم خراسانی تهاجم اعراب را بر سرزمین خود، خراسان، نظاره نمود. با قبول اندیشه های اسلامی و دینی، در مقابل تناقضات و تضاد های اجتماعی خلافت اموی به مبارزه برخواست وآن را واژگون ساخت و عباسیان را به اریکه ی قدرت رساند. اقتدار ابومسلم، شخصیت برازنده وتاثیر روحی و روانی او در زنده گی همه خراسانیان چون خو رشید درخشش و تبلور یافت. وخلافت عباسی بغداد چون دست نشاند ه ودست پرورده ی ابومسلم بود، این خلافت خود را تحقیر شده درمقا بل او  می پنداشت. ابومسلم با درک از این وضع و دیدگاه خلیفه ی عباسی، بعد از ادای فریضه ی حج بدون ملاقات با خلیفه رهسپار خراسان شد. عناصر بد طینت دربار عباسی درصدد توطئه و دسیسه شدند تا سردار خراسان را نابود سازند. با نامه ی محیلانه ای خلیفه از وی دعوت نمودند از راه بر گردد و جهت مشوره ی امر مهم با خلیفه ملاقات نماید. سپه سالار خراسان با سوء ظن به این دعوت می نگریست و سرانجام به تقاضاهای متواتر هیئت اعزامی عباسی گردن نهاد و به بغداد برگشت. او به پای خود به قربان گاه رفت. حیله و نیرنگ دربار عباسی به نتیجه رسید و سردار استوره ی خراسان دردربار خلیفه ی عباسی جام شهادت نوشید.

 

امیر حبیب الله کلکانی، عیاری از خراسان، نیز چندین قرن بعد ازابومسلم به اثر توطئه ی نادر و همدستان قبیله ی وی مجبور به ترک دارالسلطنه کابل شد. به اثر دسایس و توطئه های درباریان خود که در لباس زهد و تقوا ملبس بودند، به سرنوشت ابومسلم مواجه شد.   

باور به قسم و تعهد به قران پاک امیر حبیب الله را واداشت نزد حریف و دشمن خونخوارش مراجعت نماید. ملاقات حبیب الله با نادر بسیار در خور توجه بود. او به بی ادبی تمام به سوی خادم دین رسول الله نگریست و او را به خیانت متهم نمود. صیدی را که نادر به این آسانی به دست آورد، در خواب و خیال وی نمیگنجید که به این سادگی بدست آید. خون حبیب الله چون خون سیاووش به حا ل تسلیم، دستبند در دست، ارگ کابل را رنگین ساخت و مردم وطنش بعد ازین قتل نیز فجایعی را دیدند که تصورش را نمیکردند.

 

سیاست زمین سوخته ی امیرالمومنین(!) در قرن 21 یاد آور تکرار آن فاجعه ی دردناک در وطن خادم دین رسول الله بود. بار دیگر مقاومت  دلیرانه به روش رستم از طرف احمد شاه مسعود  آغاز یافت. شاهین  هندوکش، سپه سالار بزرگ، آزاده ای خراسان نیز در همان مسیری که ابومسلم آغاز نموده بود، راه میپیمود. از همان تبار با ایمان و اعتقاد  کامل در راه رهایی از ستم جباران قبیله در تلاش بود. ولی این بار نیز همان توطئه و خنجر نامردی که ابومسلم را به شهادت رساند، سرنوشت مسعود به همان گونه رقم خورد. در این فاصله ی زمانی در کشتار سرداران بزرگ خراسان شباهت های شهادت آنها نهایت بارز و برجسته است. شهادت مسعود و دید گاه های انسانی او تاکید به آرمان ها و امید به آینده است. طوری که منصور حلاج با ریزش و جوشش خون خود صوفیانه بر علیه ستم گری و مستبدین دربار عباسی به مبارزه برخواست.

"تاریخ نبرد بین ستم گر و ستم کش، استعمارگر و استعمار زده، و خلاصه تاریکی و روشنایی، به تاریخ "نیرنگ" بازمیگردد." (3)

 

مسعود را به نیرنگ و حیله، و تزویر و خدعه، به دام افگندند. و چون سیاووش با توطئه و دسایس قربانی شد. بُعد دیگر شهادت مسعود به شیوه رستمی بود. شغاد برادر ناتنی اش رستم را با حیله ونیرنگ به چاه افگند، و مسعود نیز در چاه دژخمیان خاین افتاد و به استوره مبدل گشت. باز هم نیرنگ که ابومسلم به آن مواجه شد و امیر حبیب الله با سوء استفاده ازتقدس کلام الله مجید به دام افتید و مسعود به گونه ی دیگر با حیله و تزویر هدف قرار گرفت و جان داد. خون مسعود در رگ ها و شریان های خراسان زمین، سرزمین خورشید، در جوشش است و "خیمه ی او مثل  خیمه ی رستم سبز خواهد بود."

مقوله معروفی است: "شهید  همواره از میانه ی ستم و جهل سر بر میاورد تا نیروی ضد بدی را توجیه و تجهیز کند. مردم هرچی بیشتر در معرض ستم گری بودند، زمینه ی شهید پذیری را در خود فراهم داشته اند."(4)

 

ابومسلم خراسانی، امیر حبیب الله کلکانی و احمدشاه مسعود هرکدام جهت کسب مقام شامخ و ارزشمند شهادت، برای نیل به آرمان ها و اعتقادات ملی کشورشان نقش با ارزشی ایفا نمودند. پایه داری و متانت آنها در این راستا در تاریخ کشور ما نمونه و مثال خواهد بود. وتلاش شان مطابق اندیشه ها و تفکرات هر عنصر ملی، کوشش و جهد پایان ناپذیر است. اگر آنها دوباره زنده میشدند باز هم در همین مسیر گام برمیداشتند.

"لوی آراگون" شاعر و حماسه سرای جنگ مقاومت فرانسه در خصوص "گابریل بری" یکی از قهرمانان جنگ ضد فاشیستی سروده جالبی دارد.

"اگر می بایست این راه از سر گرفته شود، این راه را از سر میگرفتم." گابریل بری قهرمان فرانسوی با شجاعت در موقع بازداشت و دستگیری خود ازطرف فاشیست های هیتلری شعار آزادی  فرانسه را میداد تا اینکه تیربارانش کردند.

 

با تاکید باید بیان داشت که شجاعت و قهرمانی این سه فرزند خراسان در تداوم تاریخ، الهام بخش مقاومت آ ینده ی خراسا نیان خواهد بود که مسیر پر پیج و خم و دشوار را خواهند  پیمود. آنهایکه جام شهادت را نوشیدند، دوباره زنده می شوند واین راه را که پیموده اند ادامه میدهند.

"اگر میباست این راه از سر گرفته شود، این راه را از سر میگرفتم"........

 

 

(1)سخن واندیشه از داکتر علی اصغرخبره زاده صفحه 314

(2) سخن واندیشه از داکتر علی اصغرخبره زاده صفحه 314

(3) سخن واندیشه از داکتر علی اصغرخبره زاده صفحه315

(4) سخن واندیشه از داکتر علی اصغرخبره زاده صفحه318



عبدا لحی نزهت - شبرغان
24 جنوری 2009
  
  
Copyright © 2005-2009 www.khorasanzameen.net