هشتادمین سا لروز به قدرت رسیدن امیر حبیب الله خادم دین رسول الله بازگشت برویۀ نخست

بیست هشت جدی هشتادمین سا ل روز به قدرت رسیدن شخصیتی است که در تاریخ افغانستان    به کارنامه ها, مبارزات وتلاش های وی جهت رسید ن به قدرت در کا بل, نظریات متفاو ت ابرازگردیده است. عناصری از سالاران قبایل، شوینیست ها وعظمت طلبان او را دزد، رهزن وغاصب سلطنت موروثی خود پنداشته دشنام تحقیر و توهین بر وی روا داشته ا ند. عده ای از روشنفکران امیرحبیب الله را که یک نهضت روشنگری وتحول طلبی را ساقط نموده ملامتش میکنند. و تعداد دیگری از نویسنده گان وروشنفکران او را از عیاران خراسان زمین پنداشته دفاغ از شخصیت سیاسی وی را وجیبه و رسا لت مهم خود میدانند. تعداد دیگری هم اورا رهبر یک جنبش دهقانی پنداشته کارنامه ها و مبارزات ضد سلطنت موروثی وی را میستا یند.

مگر واقعا امیرحبیب الله خادم دین رسول الله چگونه شخصیتی داشت؟ همه کسانیکه خانواده ی او را میشناختند و میشناسند، متفق القول اند که پدر حبیب الله از جمله ی مبارزین و مجاهدین ضد استعمار بریتانیا بوده و در جنگ های کابل و اطراف آن در آن وقت سهم داشت. در یک حالت خطرناک قطعات مجاهدین به کمبود آب اشامیدنی مواجه شدند و رساندن آب ازمنطقهء که درتیررس دشمن قرار داشت، کار مشکل بود. ولی پدر حبیب الله با جرئت و شهامت از عهده ی این کار برآمد. این شخص با شهامت این وظیفه ی خطیر را برای مجاهدین انجام میداد. از این رو اورا سقأء خطاب میکردند. حبیب الله در چنین خانواده مجاهد تولد شد و درزادگاهش کلکان رشد نمود، و بعدا سرباز قطعه ی نمونه شد.

هیچکس بیاد ندارد حبیب الله در دوران شباب دست به دزدی وقطاع الطریقی زده  باشد. زمانیکه احساس کرد که مبارزه ومجادله در شرایط بحرانی که ا و زندگی مینمود ضرورت آنزمان شد، به مبارزه آغاز نمود. او اقدام به تحرکات ضد دولت امان الله خان نمود و بعد ازجنگ و درگیری سلطنت و پادشاهی خویش را به حیث خادم دین رسول الله اعلام داشت. او کابل را اشغال نمود. در جریان اشغال کابل هیچگونه هرج و مرج و چوروچپاول بوقوع نپیوست. انضبا ط ودسپلین کامل در شهر حکم فرما بود. او با اسیران جنگی با عطوفت برخورد نموده خانواده امان الله خان را با عز ت واحترام نگهداشت. کسانیکه بعدا سلطنت خادم دین رسول الله را سقوط دادند حتا ارگ سلطنت را قابل بود باش نیافتند, چور و چپاول در شهر حکم فرما شد. نادر خان خارج قصر سلطنتی بود باش داشت. اما نادر با خادم دین رسول الله چی کرد؟ اوبه حیله وتزویر متوسل شد. وقتی امیر حبیب الله کابل را تخلیه نموده در جبل سراج اقامت گزید, نادر نامه ای به مهر وامضای خودش در قرآن کریم به او فرستاد, وچند تن ازمزدوران استعمار وسیله بودند تا با استفاده از اعتقادات دینی ومذهبی حبیب الله او را بفریبند. امیر حبیب الله به بسیار ساده گی در دام فریب نادر خان گرفتارشد. اوبه پای خود به قربان گاه آمد و با دوستا نش یکجا تیرباران شد. بزرگترین اشتباه خادم دین رسول الله, باور به سوگند وتهعد نادر خان بود. اوباید درک مینمود "پس از شاهی ..... مصلحت نیست". او در یک مبارزه ی رویا روی بادشمن مقابله نموده بود. باید این مقاومت را ادامه میداد. او به این  ساد ه گی می اندیشید که کشتار مسلمین  بین یکدیگر روا نیست. او تاریخ گذشته ی کشمکش ها ی خا نواده گی سدوزایی و محمدزایی را از یاد برده بود که برادر برادر را میکشت و یا کور میساخت. پسر پدر را به دیار نیستی میفرستاد. شهادت امیر حبیب الله خادم دین رسول الله فاجعه ی غم انگیزی بود که مردم افغانستان بعد از استقرار دولت نادرخان به آن مواجه گشتند. رژیم نادرخانی درسفاکی وستمگری  کمتر از رژیم  مستبد  وستمگر امیر عبدالرحمن خانی نبود .

بعداز قتل امیر حبیب الله کلکانی وهمراهانش بسیاری از شخصیت های مهم سیاسی نظامی کشور نیز به قتل گاه ها فرستاده شدند. چون غلام نبی خان چرخی، محمد ولی خان دروازی، عبدالرحمن خان لودین، جنرال پینه بیگ خان شغنی(1) و صدها وطن پرست دیگر. تااینکه تفنگچه ی عبدالخالق قهرمان به صدا درآمد و به داد مردم افغانستان رسید. این حیله گر و مزدور دیرین استعمار را از پای دراورد. قتل خادم دین رسول الله وهمراهان شان هنوزهم آتش عطش شیونیزم قبیله گرا را فرو ننشانده و تبلیغات زهر آگین آنها به اشکال و انواع گوناگون ادامه دارد. کتاب  "سقوی دوم"  نمایندگی از تمایلات عظمت طلبانه و ملیت گریا نه ی  افراطی  آنها درخصوص این عیار خراسانی می باشد.

 

 

1 - پینه بیک خان قوما ندا ن کندک در جنگ استقلال در جبههء پکتبا که مانع عقب نشینی و فرار نادر خان در جریان جنگ شده بود.



عبدالحی نزهت
28 جدی 1387
  
  
Copyright © 2005-2009 www.khorasanzameen.net