تداوم تلاش پاکستان برای ثبات و بقا بازگشت برویۀ نخست

بعد از جنگ جهانی دوم تلاش مردم سرزمین پهناور هندوستان برای آزادی سرزمین شبه قارهء هند به نتیجه رسید. سال 1947 میلادی آزادی هندوستان  بعد از چند قرن  تسلط برتانیه تحقق یافت و لی تجزیه این سرزمین وسیع به دو کشور جداگانه معضلات جدی را در شبه قاره هند به وجود آورد، بر خورد های فرقه یی،  ملی و مذهبی این سرزمین پهناور, فاجعه بار بود. بزرگترین  برخورد ها ی مذهبی بین هندو ها و مسلمانان صورت گرفت. مسلمانان و هندو ها که سال ها و قرون متمادی با هم با دوستی وتفاهم زنده گی نموده بودند, در اثر تحریکات اجانب, وخاصتا سیاست تفرق امیز بریتانیا, با هم در تقابل وکشمکش های ذات البینی قرار گرفتند. این وضعیت کشور پهناور هندوستان را دچار هرج و مرج ساخت. و سر انجام به تقسیم وتجزیه شبه قاره هند به دو دولت منجر گردید. پاکستان به حیث کشور جدید الولاده در نقشه جغرافیای منطقه, به اساس پرنسیپ های دینی ومذهبی عرض وجود نمود.

 

ساختمان پاکستان به اساس محورهای دینی ومذهبی پدیدهء نوی درحیات سیاسی دولت ها نبود. قبل برآن تشکل خلافت اموی عباسی وعثمانی در جهان اسلام نمونه بزرگ از دولت ها بر مبنای اصول دینی بودند, که درآن زمان ها موضع گیری های ملی, قومی, هسته واساس تضادهای درونی  این دولت ها را تشکیل میداد, ودین ومذهب به حیث ابزار سیاسی, در اختیارخلفا ی اموی,عباسی وعثما نی  قرار داشت. این تضاد ها و کشمکش های ملی در کشور های اسلامی سرانجام به شکست و نابودی این دولت ها منجرشد. پاکستان که مطابق باور های دینی در همین مسیر قرار گرفت و ساختار آن به اساس شعار های پان اسلامی در منطقه طرح گردیده، و در جهت تحقیق این آرمان ها تلاش زیادی صورت گرفت. غافل ازینکه برای ساختار دولت تنها عنصر دینی و مذهبی  کفایت نمیکند بلکه عناصر, معیارها وارزش های  دیگر برای ساختمان دولت ملی ضرورت میباشد. پاکستان با ترکیب نا متجانس ملی  پنجابی ها, سندی ها, بلوچها, وپشتونها که هر کدام دارای هویت های مستقل ملی بودند تشکل  یافته, واداره کشور توسط ارتش قدرتمند پاکستان صورت میگرفت. ستون فقرات این ارتش ازملت پنجاب تشکیل شده بود. تفوق وهژمونی پنجاب در عرصه های مختلف سیاسی ونظامی از تاسیس پا کستا ن تا حال ادامه دارد. ارتش پا کستان از بدو تاسیس آن, یک ارتش سیاسی بود, وچندین بار به کودتا های نظامی متوصل شد. قدرت سیاسی کشور به زور نیزه غصب و استبداد نظامی آنها منتج به کشمکش های زیاد گردید. مارشا ل ایوب خان و جنرال یحیا خان, جنرال ضیاءالحق وجنرال مشرف رهبران نظامی بودند که به کودتا های نظامی به ریاست جمهوری پاکستان دست یا فتند.

 

انتخابات پارلمان که در زمان حا کمیت جنرال یحیا خان صورت گرفت شیخ مجیب الرحمان از بنگال  به پیروزی رسید. ولی حاکمیت پنجاب به هیچ صورت حاضر نبود قدرت صدارت را به شیخ مجیب انتقال دهد. از این سبب به جز از قیام مسلحانه و جنگ داخلی راه دیگر باقی نمانده بود. بنگال به قیام دست زد وبه کمک هند وستان به پیروزی رسید. لجاجت بی مورد پنجاب باعث تجزیه این کشور گردید. تناقضات ملی هژمون طلبی پنجاب  برای پاکستا ن فاجعه  آفرید و دولت جدید بنگله دیش در شبه قارهءهند به حیث یک واقعیت در جغرافیای منطقه عرض وجود نمود. جدایی بنگله دیش وتجزیهء آن بنیاد  و ساختار پاکستان را متزلزل سا خت. رهبران این کشور به عجلهء کامل تلاش داشتند تا از هم پاشی  بیشتر وتجزیهء دوباره جلوگری نمایند. زیرا بلوچها وپشتون ها جهت خود مختاری وآزدی تحرکات جدید را آغاز نموده بودند. کودتای حزب دموکراتیک خلق و مداخله قشون سرخ شرایط  و وضیعت خاص را در منطقه بوجود آورد. رهبران پاکستان با زرنگی تمام از این حالت بهره برداری نموده تدابیر جدی جهت مقابله به این حادثه روی دست گرفتند.

قیام ومبا رزهء دلیرانهء مردم افغانستا ن به پاکستان فرصت داد تا از وضع پیش آمده برای تحکیم ثبات در پاکستان سود جسته به تجهیز ومسلح سا ختن مجاهدین افغانستان اقدام نماید. تجاوز شوروی به افغانستان عکس العمل های زیاد را درسطح جهانی بوجود آورده بود. داوطلبان از کشورهای اسلامی برای اشتراک در جنگ افغانستا ن عازم پاکستان گردیدند. و پاکستان به کمک غرب وامریکا  به تجهیز ومسلح نمودن آنها اقدام نمود. وضع بوجود آمده به شکل طبعی  تشکل نیروی رزمی بین المللی اسلا می را آماده نمود. این نیرو ها به کمک مردم مسلما ن افغانستان شتا فته وحتی به تشکیل جبها ت مستقل نظامی نیز  اقدام نمودند. و پاکستان  بدون درنظرداشت عواقب تجهیز این نیروها از مدارس  دینی پاکستان هم سربازگیری نموده  به تربیه افراطی ترین عناصراقدامات به عمل آورد وآنها را به جبهات جنگ افغانستان گسیل داشت.     تبلیغات تند وافراطی مذهبی درپا کستا ن به اوج خود رسید. سیاست های افراطی بنیاد گرایانه ازجانب جنرال ضیاء محور واساس سیاست خارجی وداخلی پاکستان بود.

 

ولی غرب وامریکا برای نخستین بار ارتش افسانوی سرخ  شوروی را در دام وتهلکه خطرناک افغانستان کشانیده بودند. به هر وسیله ممکن  تلاش مینمودند بیشتر شوروی را در  گرداب  جنگ افغا نستان غوطه ور سازند. این داواطلبان عرب درمحد وده جغرافیا یی پاکستان ازطرف سازمان استخبارات آن کشور اداره میگردیدند. رهبری این گروه های عرب بدوش عبدالا اعزام بود. این شخص تلاش های زیاد برای تنظیم فعالیت های اعراب در پا کستان نموده سعی می ورزید با تمام جبهات تنظیم های مختلف روابط  یکسان برقرار نماید. اسامه بن الا دن در آن وقت نسبت به عبدالا اعزام شخصیت موثر در اداره جبهات اعراب نبود. نوعی رقا بت نا مرئی بین این دو عرب جهت رهبری داواطلبان اعراب وجود داشت. عبدالا اعزام شخصیت معتدل ومیا نه روی بود و موضع گیری های افراطی وتند را وی در سیاست نمی پذیرفت. این شخص خلا ف میل ساز مان استخبارات پاکستا ن وحزب اسلامی روابط نزدیک با شهید احمدشاه مسعود داشت و موضع گیری های مستقل سیاسی ونظامی وی را تحسین میکرد. سر انجام عبدالا اعزام در پاکستان ترور شد ورهبری داوطلبان عرب را اسا مه بدوش گرفت.

 

رهبران پاکستا ن با پلا ن های دقیق توانستند همآهنگی کامل  بین نیروهای افراطی وبنیا دگرا را تامین نموده بیشترین کمک های نظامی ومالی کشورهای غربی وعربی را در اختیار آنها قرار دهند. تبلیغات وسیع بنیا دگرایانه ازحلقات معین افراطی  مذهبی  فضای خاصی را در پاکستان ایجاد نمود که تمام نابرابری های ملی وتضاد های طبقاتی و فقر و گرسنگی مردم مستضعف تحت تاثیر آن قرار گرفت. خا صتا در مناطق قبایلی پاکستان این سیاست های تند و افراطی گسترش بیشتر یافت. رهبران سیاسی ونظامی پا کستا ن دراین راستا موفقیت ها ی زیاد  داشتند. خروج قوای شوروی و سقوط دولت طرفدار آن در افغانستان باعث خلای قدرت در کشورما گردید.

 

اعراب زیدخل در جنگ افغانستان با مشاهدهء جنگ داخلی بین مجاهدین افغانستان مایوسانه عازم کشورهای خود شدند. بعد ازمد تی این جنگویان که در افغا نستان جنگیده بودند مایهء درد سر بزرگ در کشورهای خود شد ند. در الجزایر جنگ داخلی در گرفت, درعربستان سعودی، یمن، اردن و مصر نآرامی جدی بروز کرد. تمام این دولت ها  اقدامات موثر برای مقابله با این عنا صر اتخاذ نمودند. تا اینکه آنها وادار شد ند واپس به پاکستان مراجعه نموده وپایگاه قبلی خودرا درآن منطقه تحکیم نمایند. موجودیت این عناصر بحران زا درمناطق  قبایل پاکستا ن در حقیقت دولت درداخل دولت بود. پلان پا کستان جهت استقرار یک دولت دست نشانده در افغانستان به بن بست مواجه گردیده بود. با ایجاد پروژء طالبان تطبیق سناریوی تسخیر کشور ما دو باره به  جریان افتید. البته از این پلان برعلاوه پاکستان عربستان سعودی بریتانیه وامریکا هم حمایت مینمودند. امریکا که وقایع وتراژدی هاو قتل عام ها توسط طالبان والقاعده را درشمال ومرکز کشور ما نادیده گرفته بود, بعداز حملهء ترورستی به سفارت های امریکا در تانزانیا و کینا و به کشتی طیاره بردارش در یمن از خواب غفلت بیدارشد. واز طالبان خواست تا اسامه بن الادن را به امریکا تسلیم نماید. تقا ضای که به هیچ صورت نمیتوانست تحقق یابد. تااینکه وقایع یازده سپتمبر بوقوع پیوست. برای دومین بارسرزمین امریکا بعد از جنگ جهانی دوم مورد حمله قرارقرار گرفت و لشکرکشی امریکا به افغانستان آغازیافت. دولت طالبان سقوط کرد و خاموشانه به پایگاه اصلی خود در پا کستا ن عقب نشینی نموده در جستجوی فرصت مناسب, تواءم به انتظار بسر میبردند. اما موجودیت طا لبان افغانستانی–پاکستانی اتباع چیچینی واعراب وخاصتا سازمان القاعده بحیث ستون فقرات این جنگجویان, مشکل بزرگ را در منطقه ایجاد نمود, وپاکستان برای مهار آنها  از وجود قوای نا تو درافغانستان استفاده نموده وآنها را برای سومین بار جهت جهاد به کشورما گسیل داشت. مشکل ثبات وبقای پاکستان درمنطقه با موجودیت تضاد ها و دشواری ها و چالشهای زیاد است که همه از آن واقف اند. ازاین سبب زمامداران پاکستان به اتکا به افراطیت مذهبی ودینی این مشکلات را کتمان می نما یند. اتکا به عناصر بنیادگرا جهت تطبیق استراتژی این کشور برای افغانستان ومنطقه و جهان مشکل ساز میبا شد. در صورتی که بقاء و موجودیت  پاکستان به تقویهء نیروهای بنیادگرا وافراطیت تند مذهبی استوار با شد، آیندهء منطقه وجهان  چگونه خواهد بود؟؟؟



عبدالحی نزهت - جوزجان
6 جنوری 2008
  
  
Copyright © 2005-2009 www.khorasanzameen.net