نا کارا ترین ریس جمهور بازگشت برویۀ نخست

حامد کرزی در کنفرانس خبری خود پس از بازگشت، از مجلس بخارست در ضمن حرفهای مطرح شده در بخارست به  جنبه های دیگر نیز اشاراتی داشت که ذهن تعداد تحلیل گران را به درنگ سیاسی در رابطه  به مسایل مطروحه  وا می دارد.

 ریس جمهور افغانستان با آنکه مخالف نشانی شده یی جبهه ملی است وحتا  اعضای بلند پایه ی دولتی از فعالان این جبهه به شمار می رود موافقت خود را با پروسه ی بهره برداری سیاسی جبهه ملی  که مذاکره با طالبان است اعلام داشت. بسیاری از دانایان برنامه و اهداف سیاسی به این باور اند که این کار در هر حال خود دلیل موجه  برای نفی قدرت بر حال دولت کرزی به شمار می رود. زیرا جبهه ملی دست به انجام دادن کاری زده که موقف و صلاحیت دولت را  مورد چالش قرار می دهد و مشکل و نارضایتی مخالفین  با  قدرتی است   که هویتی به نام دولت  را به خود گرفته است. و این در تمام موضع گیریهای مخالفین سرسخت دولت برجسته و مشخص می باشد.

از طرف دیگر اعتراف کرزی به این امر نشان دهنده یی این حرف است که  جبهه ملی مرجع بالاتر و با صلاحیت نسبت به دولت است زیرا پیشنهاد گفت و گو با مخالفین  را می توان زما نی مشروع خواند که از طرف دولت به صورت جدی مطرح شود. اینکه چرا جبهه ملی این کار محال را در شرایط حال به حیث کار قابل قدر سیاسی به میدان سیاست مطرح نموده  به گمان اغلب چیزی جز جلب جامعه ی جهانی، به ویژه سازمان ملل و فریب عوام الناس نیست؛ چون یکی از راهبرد جامعه ی جهانی در رابطه به افغا نستان در حال جنگ  کشاندن شورشیان خطرناک به میز گفت و گو و در یافتن راه حل بحران  برای این کشور بوده است.

از چند ماه قبل این امر از سوی اندیشمندان جهانی امور افغانستان مورد بحث قرار دارد، به باور ما جبهه ی ملی آنچه را که جامعه ی جهانی راهبرد بزرگ خود دانسته  و در باره ی آن تلاش نموده  و مشروعیت قطعی آن به سازمان جهانی بر می گردد؛  به صورت اقتباس و تقلید به جامعه ی سیاسی پیکش می نماید. برنامه ی که بیشتر به نشخواری سیاسی می ماند. نشخواری که  ظاهرا ماهیت تحقق ناپذیر را دارد. از دید من به همان پیمانه  ایکه طالبان دشمن کارد به دست و صد درصدی دولت کرزی هستند  با جبهه ی ملی نیز کینه ی دیرینه دارند و هیچگاهی با این دو طرف سر سازش ندارند. تفاوت ایدیالوژیکی ، برخورد  هویتهای متفاوت ،گذشته ی بحرانی چند سال  زیر عنوان امارت بر ضد فساد  و جبهه ی مقاومت بر ضد اشغالگران همه و همه هویتهای  آشتی ناپذیری است که پیشنهاد مذاکره  با طالبان را نفی می کند. از سوی دیگر بحران افغانستان ریشه در موضعگیریهای عکس العملی  و روز مره گی دولت ، جامعه  جها نی و گروه نو بنیاد جبهه ی ملی دارد.

کمونست های قشری و اسلامیست های قشری بر همگان معلوم هستند که از عهده یی نیاز کشور بدر نمی آیند. مردم ما درک کرده اند کیها از پیش روی به آرمانهای مردم مسلمان بی باکانه خنجر زده اند و سرمایه ی هنگفت ملی را  حیف و میل کرده اند. هرگونه اراده ی ملی بر می گردد به آمار رضایت مردم و ملت بیچاره . هویتهای مجهولی که ریشه در ارتجاع جبری تاریخی دارند  آیا گاهی خود را در شناسنامه ی تاریخ بررسی کرده اند که باز  دست به آغاز کار های بالاتر از ارزش خود زده اند مگر دولت افغانستان و جبهه ی ملی ریشه در کار های کنون زدگی ،فصلی ندارد ؟؟ دوباره کوس و کرنای سازش به یک امری تحقق ناپذیر را  بلند می کوبند ؟؟ و با گذشته ی نه چندان دورخود را پنهان در  هویت دیگر گونه می کنند.  در حالیکه فیصدی رضایت مردم از برنامه های دولت و گروه مخالف حتا اندک نیست.

دیده شده که گرگ در درون رمه جا کرده و آب از آبی تکان نمی خورد. بر عکس معامله گریهای زیاد از طرفین بر ضد ارزشهای ملی و مردمی رقم می خورد و هیچگاهی برای این ملت فکر صادقانه نکرده اند.  اندک تحول که در زندگی مردم آمده شناسنامه ی درستی می تواند برای دولت کشور باشد. گسترس و توسعه ی مهار ناپذیر فقر ،فساد اداری از نمونه های کوچک دستآورد حکومت  به اصطلاح انتخابی گذشته می باشد. پس چگونه دولتی که کژی های آن مانند اندام اشتر است  خود را بستری مشروع قلمداد می کند  و ریس جمهور گوشزد می کند که من برای اکمال برنامه های خود دوباره از جمع کاندیدا ریاست جمهوری خواهم بود.

مگر خواست جناب شان صد درصد تسلیم دادن این مردم به فساد و فقر است و پوره نمودن 99 در صد فساد جاری در کشور یا ایجاد ناکارا ترین دولت در سطح جامعه ی جهانی ؟؟ ریس جمهوری که شاید خود او در رشوه و فساد جاری شامل باشد. از دید اکثری بیرونی ها اگر قرار باشد در انارشیزم نمونه ی دولت افغانستان  افراد فاسد به طرف دادگاه برده شود، باید همه ی اعضای دولت را به زندان برد زیرا فساد چیزی فراوان و همه گیری این دولت است. شرف و خصلت سیاست و دولت را  در این مملکت زیر پا کرده است. به اصطلاح معروف افغانستان بستری فاسد ترین دولت در سطح جهان است. البته دولتی که اساسی ترین اقتداری آن در دست بروکرات های غربی و اسلامگرایان سرمایه اندوز می باشد. در چنین وضیعتی چگونه نویسنده و کارشناس امور در روزنامه ی 8 صبح در نوشته ی زیر عنوان کابوس بازگشت کرزی  به ... به حیث مرجع نقد و روشنگری  در مقایسه کردن دو بدترین خود را به عنوان روشنفکر منتقید و رادیکال طرفداری کرزی می خواند ؟؟ مگر ترکیب دولتی که حامیان اش او را فاسد ترین و ناکارا ترین دولت خوانده اند خالی از اعضای جبهه ی ملی و غربزدگان است؟

 بحران کنونی ،ابرفقر تباه کن،مرگ فرهنگ روشنفکری،تدبیر و تعقل و خرد سیاسی از دستآورد های  رژیم نیست که غربزدگان،اعضای جبهه ی ملی  عناصر تجزیه ناپذیر آن می باشد. چطور آقای نویسنده آنهم از آدرس روشنفکر این فاجعه را نادیده می گیرد و آخرین راه را در رقابت دوگروه  مربوط می داند زیر عنوان گروه بد و گروه بد ترین. از جانب دیگر کرزی که از دید نویسنده ی مقاله کابوس فیصدی اش در موقف بد است  و از جبهه ی ملی در موقف بدترین خود به وجود آمده  از اییتلاف با بدترین است اگر نه ؟ گروه ملی گرا و روشنفکریکه در قدرت سهیم بودند و هستند در کجاست؟ نویسنده مقاله ی کابوس بازگشت کرز.. . باید بداند تا چند ماه قبل وضیعت چنین نبود حامد کرزی خود نماد وحدت ملی از طرف بدترین ها خوانده می شد و به قول شما جنگ سالاران از طرف کرزی رهبران آزادی و استقلال کشور. چگونه نویسنده این حرف ها را مدنظر نمی گیرد که اینها همه ماری یک آستین اند که آن امریکاست.

از طرف دیگر چه تضمینی وجود دارد که باز در نزدیکترین زمان برگزاری انتخابات به قول شما بد و بدترین با هم یکجا نشوند و ساختار بی برنامه و راهبرد خلق نکنند . دوباره باز مدال جهاد برای  کرزی داده نشود و دکترایی افتخاری دموکراسی برای رهبران جبهه ی ملی . با درک از ماهیت دولت کرزی باید گفت که پیروزی هر دو گروه برای افغانستان فاجعه بزرگی  خواهد بود. زیرا با مدارا و تحمل می توان گفت که هر دو هیچ برنامه ی برای رفاه و عدالت اجتماعی ندارند  اگر سحر و جادو هم  بوده در این چند سال بر همگان مانند آفتاب روشن شده و تشت رسوایی هر دو از بام ما و حتا از بام کشور های همسایه مان افتیده است. از دید نویسنده یی  مقاله ی  کابوس بازگشت کرزی رای دادن یک مسوولت است و این مسوولیت نباید سهل انگارانه انجام یابد. این گفته مرا به شگفتی وا می دارد که از یک طرف رای دادن مسوولیت است از سوی دیگر نویسنده به حیث روشنفکر آنهم منتقید رادیکال  این مسوولیت را از موضع روشنفکرانه به کسی می سپارد که خنثی ترین ریس جمهوران جهان است. چنانچه نویسنده گفته سرنوشت در گرو بد و بدترین باشد من برای بد که کرزی با این دستآوردهای گذشته اش می باشد رای خواهم داد. البته بدیکه تنها اختلاس شرکت هوای آریانا در دوران نادر آتش  اگر بررسی شود کافی است. نگرانی من از مقاله ی این نویسنده مشروعیت دادن به کرزی و یا جبهه ی ملی نیست؛  تعجب و حیرانی من این است که چگونه کسی که خود را روشنفکر قلمداد می کند و مسوولیت شناسی می کند ارزیابی را دقیق نمی کند فیصدی فساد دولت کرزی را از فیصدی فساد ادرای  جبهه ی ملی کم می داند در حالیکه هردو گوهر یک دکان  هستند.

از طرف دیگر کار روشنفکر روشنگری است  نویسنده یی مقاله ی کابوس بازگشت کرزی باید  به عنوا ن تربیون مردم مجموعه راز ها و بدیهای دولت را جهت اصلاح و بهبود برای اقشار جامعه بدون کدام نیرنگ  باز گو کند  رسالت روشنفکر و جامعه ی روشنفکری یک چشم دیدن و تک بعدی داوری کردن نیست  بل نگاهی واقعی و خرد مندانه به رویداد ها و مقولات بزرگ اجتماعی است. روشنفکر بازگو کننده یی این حرف  باید باشد که هرگونه مشروعیت سیاسی، اخلاقی برای سیاستمداران و گروه های سیاسی از طرف مردم داده می شود. تا جاییکه من در متن مردم هستم مردم و آگاهان هردو طرف را در معیاری بدترین می بینند و از هر دو ناراضی هستند زیرا چند بار به آزمون گرفتند که سرانجام  کار چیزیست آشکار.

راه حل و تفاوت نشان دادن را در بایکوت هر دو می دانند چون هر دو گروه در یک مرکب سیاسی سوار است و از یک جا تغذیه می شوند. بحث دیگر اینکه رسالت و وظیفه ی روشنفکر محال پذیری که آینده دموکراسی را منوط به دو گروه بداند و تنها جبهه ی ملی و کرزی را طرف بشناسد نیست . بلکه  باید در سدد ایجاد راه متفاوت و زمینه های سومی باشد به تعبیر فلسفی باید از آنچه نیست آنچه هست بسازد و مردم را به طرف رستاخیز ارزشهای ملی و مردمی دعوت کند و در این راه ریاضت بکشد زیرا کار بزرگ انسا نی  و بردبارانه عنوان کتاب رسالت روشنفکر است  اینکه کدام گروه هویت و اعتباری اخلاقی دارد برای بدست آوردن ذعامت کشور داری، به حیث روشنفکر واقعی باید گفت  که این از دولت کرزی و تیم نا متجانس او بدر نمی آیید در آخر برای نویسنده یی  مقاله کابوس بازگشت کرزی به ریاست جمهوری این گفته را پیشکش می کنم که آیا از رضایت و یا اجبار حمایت و رای دادن به گروه فاسد خود فساد نیست؟؟؟ آیا رای دهنده شریک مجموعه گناهان و خطا های نمی شود که گروه فاسد انجام  می دهد.  آیا همسویی به رژیم بد فساد پذیری نیست زیرا رضا به جریان و دوام فساد، فساد است.



عبدالمنان شیوا
می 2008 - کابل
  
  
Copyright © 2005-2008 www.khorasanzameen.net