کنفرانس 2010 لندن بازگشت برویۀ نخست

 

کنفرانس 2010 لندن

 و ادامه ی سیاست استعماری دو سده ی پیشین انگلیس در حوزه

 بعد از سقوط طالبان وتشکیل حکومت آقای کرزی،تقریبآ همه ساله در ماه جنوری کنفرانسی در باره افغانستان در برخی از کشورهای صنعتی با شرکت اعضای حکومتی افغانستان دایر می گردد. امسال میزبان کنفرانس افغانستان دولت انگلستان بود.امسال کنفرانس افغانستان با آن شکوه ظاهری وتبلیغاتی که در سال های گذشته بر گذار می شد، نبود.

از آنجائکه کنفرانس امسال طبق برنامه و هدایت سیاست استعماری انگلیس در منطقه دور می خورد و فیصله نامه آن درست به نفع حکومت پاکستان و سیاست استعماری انگلیس بود، لذا هم از نگاه حقوق بشر وهم از نگاه حقوق انسانی، خلاف خواسته قانونی مردم محروم افغانستان است. این فیصله ها تمامآ غیر واقعبینانه بوده و بدون در نظر داشت حقوق و سرنوشت تاریخی اقوام  کشور و طبق امیال سیاست استعماری انگلیس در حوزه صورت گرفته است.

به باور این قلم همانطوریکه در تاریخ معاصر افغانستان معاهده دیورند و قرارداد شوروی سابق با حکومت تره کی به مثابه ننگین ترین قرارداد های  دولت کابل، ثبت تاریخ شده است، کنفرانس لندن و فیصله نامه آن کمتر از معاهده دیورند و قرارداد شوروی نیست. متاسفانه که اکنون نیروی های وطندوست ونهاد های اجتماعی و فرهنگی افغانستان چنان پراگنده و بی سر و سامان و درتکصدایی گرفتاراند که حتی درعصرتفاهم ملل و مدنیت گرایی عمومی هزاره سوم، کوچکترین عکس العملی اعتراضی سرتاسری افغان ها دربرابر همچون برنامه های استعماری دیده نمی شود .

 کنفرانس 2010 لندن نظر به موارد زیر مورد قبول نیست.

اول ـ ریاست جمهوری دور دوم آقای کرزی مشروعیت حقوقی ندارد. این حکومت براساس ساخت و بافت کشور های غربی بدون مقبولیت سیاسی سر پا استوارگردیده است.

دوم ـ سیاستمداران کشور های غربی که در کنفرانس لندن حاضر بودند، به ویژه صاحب نظران کشور های انگلیس و امریکا خوب می دانند که اعضای حکومت کنونی افغانستان براساس شایسته سالاری درافغانستان حکومت نمی کنند. برعکس برخی از اعضای حکومت بر اساس روابط قومگرایانه و وابستگی به جنگسالاران محلی اند که درین پستها قرار دارند .آن ها خوب می دانند که هرگونه تعهد ها و فیصله های از جانب حکومت آقای کرزی، شاید با معيار های ديگری درگزينش ها وتعهد ها باشد ودر نتیجه به برقراری تبعيض های تازه در روابط و تناسبات قومی گردد.

سوم ـ ما افغان ها به این واقعیت آگاهیم که مالکیت بر « افغانستان» کنونی، حق تمام اقوام وادی های هندوکش است. و ما باور داریم که افغانستان کنونی ، دراعصار تاریخی و تحت هر شرایطی که بوجود آمده است،علاوه بر جنبه های حقوقی و قانونی اش، يک باورمندی نمادین برخاسته از «هويت مردم وادی های هندوکش » است. هر نوع فیصله خود سرانه، بدون فیصله مجلس نمایندگان مردم می تواند، ويرانگر باشد.  لذا با توجه به ميراث های گوناگون فرهنگی تمام اقوام وادی های هندوکش، مهمترين اقدام باید، در راستای حفظ و تقويت يک پارچگی تمام اقوام آن صورت گیرد. برای همه افغان ها آشکار است که حکومت جمهوری دوم ظرفیت شایسته سالاری سیاسی چنین امری را ندارد. این حکومت نه تنها خارج از اعتماد نمایندگان واقعی مردم است که حتا در تشکیل اعضای کابینه خود در مانده است.

چهارم ـ عمده ترین فیصله کنفرانس لندن این بود که سالانه در حدود مبلغ 500 ملیون دالرامریکایی کشور های صنعتی پرداخت کنند و این مبلغ برای  طالبان پرداخته شود که آنها از جنگ دست بکشند.

پرسش هائ این قلم ازآقایان کرزی و حکومت افغانستان و حضراتی که به حیث مشاور در این گردهمایی حکومت را راهنمایی می کردند، این است که:

1 ـ توجه نکردند که اولآ رهبران طالبان از یک ایدئولوژی بر خوردارند وآن ها نظام خود را دارند واگر آنها به افغانستان بیایند، با نظام سیاسی خود می آیند. بلافرض اگرپیشنهاد انگلیستان و آقای کرزی مورد قبول شان واقع شود واین عمل مورد اجرا قرار گیرد، آیا برای آینده یک لشکر ملیشه یکصد هزار نفری در داخل افغانستان فکر کرده اید؟

2 ـ آیا این یکصد هزار ملیشای ایدیولوژیک که با سلاح و پول تجهیز یافته اند به کنترول دولت افغانستان خواهند بود؟ و یا برعکس دولت افغانستان تحت کنترول این لشکر مستقل بوده و توسط این گروه ،حکومت افغانستان در یک پروسه طولانی به داد وستد  دولت پاکستان  گرفتار خواهد ماند؟

3ـ آیا فکر نکرده اید که بار دیگر همان سناریوی پیشین روی دست است .  سرنگونی نخستین طالبان و حمله نظامی امریکا و انگلیس به افغانستان، در یک مرحله یی ناگزیراً اجرا شد و حالا آنها دوباره بدان سناریو روی آورده اند . روی همین پلان سیاسی ، امریکا و انگلیس در صدد اند تا به استراتژی های دراز مدت خود بیاندیشند و به نوعی به نا آرامی ها این حوزه ادامه دهند و دست پاکستان را نیز باز نگهدارند . البته پاکستان به خوبی می تواند که طالبان کرام را کنترل کند و این مسئله را در گذشته نشان داده است .

 پنجم ـ  درظرف سی سال گذشته بسیاری از مردم افغانستان در اثر جنگها در کشور های دیگر پناه گزین شدند. آیا زمانیکه که این پناه گزینان به وطن بازگشتند، کدام مراجع دولتی کمک مالی به این توده کثیر محروم افغانستان نموده و معلوم است که این کمک تا چه حد بوده است ؟ هنوز آوارگان مذکور در زیر خیمه ها زمستان سرد کابل را می گذرانند . اما جالب اینجاست طالبانی که سالانه تنها در حدود یکهزار پانصد طفل و زن بی گناه را به قتل رساندند ، امروز شایسته ی مبالغ هنگفتی از پاداش می شوند و خونبهای قتل مردم بی گناه افغانستان رادریافت می کنند .

ششم ـ  آنچکه در قالب گفتگو های کنفرانس لندن به آن اشاره نشد، حق ونقش زن ها است.این جمعیت که زیادتر از پنجاه در صد اجتماع افغانستان را می سازند و زیادتر از سی سال است که زجر فرهنگ سربگوگری و مرد سالاری را می کشند، آیا با حضور دوباره طالبان برای، آنها در صحنه کار وپیکار اجتماعی تعهدی به میان آمده است ؟

کجا بودند نهاد های غربی بشر دوستانه درین کنفرانس ، آن های که درآغاز حمله نظامی  دولت امریکا به افغانستان با نمایش فلمی ازاستودیوم کابل که طالبان یک زن بی گناه را با ماشیندار به قتل می رساندند ، اظهار همدردی بشر دوستانه می نمودند. این سر وصدای بشر دوستانه در سالون کنفرانس لندن کجا بود . در حالیکه صحبت بر سر برائت دادن به قاتلین زن ها ( طالبان ) بود.

واقعیت این است هنوزهم دولت وهم مردم کشور های محروم اسیر سیاست های استعماری کشور های صنعتی اند. هشیاری دولتمداران امریکا بود که حمله نظامی خود را به افغانستان به مثابه عمل بشر دوستانه و دفاع ازحق زن ها جا می زد. نهاد های فرهنگی و سیاسی وشبکه های تلوزیونی مانند (CNN) وغیره لحظه به لحظه تکراراً از اعمال غیرانسانی طالبان صحبت می کردند، لاکن اکنون با روی کار آوردن مجدد طالبان، ندای حق طلبی فدای خواست های سیاست استعماری قرار می گیرد. این سیاست تازه ی نیست بلکه تکرار تاریخ است، منتهی  ما مردم فقیر بخاطر فقر اقتصادی، هنوز به عقل باوری اجتماعی نرسیده ایم .

کنفرانس لندن نمایشی از بی سرنوشتی مردم وادی هندوکش بود. کنفرانس لندن تراژیدی سرنوشت مردمی است که زیادتر از سی سال است که توسط قدرت های خود فروخته اداره می شود. این سیاست که توسط حزب خود فروخته دموکراتیک خلق سه دهه پیش توسط کودتای نظامی اش ، نظام سیاسی و ساختار اجتماعی کشور را ازبین برد و به جای آن نظام سرکوبگری را بنیاد نهاد که نطفه های اولیه ی یک ساختار دموکراتیک و مستقل را سوزاند ، اینک حکومت کنونی افغانستان در نتیجه نهادینه شدن همان فرهنگ منحط  وابستگی و نوکر منشی که از دوران زمامداری حزب دموکراتیک خلق شروع شده ، اکنون به مثابه سنت شومی برای حکومت کننده گان این کشور بجا مانده و ادامه دارد.

 کنفرانس لندن نمایشی از تحقیر شدن دولت کنونی افغانستان است. درحالیکه نود واندی سال پیش ازاین، مردان بزرگواراین دیار، برای این سرزمین هویت مستقل و آزادی را پی افگندند و با حضور در وزارت خارجه انگلیس تاریخ سیاسی افغانستان را شجاعانه ساختند. اما امروز معامله گرانی در وزارت خارجه انگلیس ، سند زبونی ما را امضا می کنند .

دراینجا بخاطر یادمان از دیدار شاه محمد ولی خان دروازی وزیر مختار دولت شاه امان الله درمسافرت او در لندن یاداشتی  می آورم.

شاه محمد ولی خان دروازی وزیر مختار دولت امانی بود. همو برای تصیح قرار داد های دولت پادشاهی افغانستان به روسیه، پولند، آلمان و انگلیس مسافرت نمود. زمانیکه به انگلیس رسید، نماینده وزارت خارجه دولت انگلستان به دیدار وی آمد و پیشنهاد کرد که ملاقات شما با وزیر خارجه انگلیس درهوتل « رویال لندن» صورت خواهد گرفت. شاه محمد ولی خان در جواب گفت که، دیدار ما در وزارت خارجه در سالون اصلی وزیر خارجه انگلیس صورت خواهد گرفت. دولت انگلیس هنوز مشکلات روابط سیاسی با دولت امانی داشت. پذیرای رسمی هیت افغانی برای دولت پادشاهی انگلیس بارگرانی بود. لاکن شاه محمد ولیخان دروازی گفت که من از موقعیت سیاسی دولت پاد شاهی افغانستان یک ذره کم نخواهم آمد و ما آن قدر علاقمند به تصحیح قرار داد نیستیم، واگر مراسم هیات افغانی طبق برنامه رسمی صورت نگیرد، ما بر می گردیم. در صورت دیدار با هیات افغانی باید طبق برنامه از دم دروازه دخول وزارت خارجه انگلیس طبق معمول تشریفاتی، وزیرخارجه وهیت تشریفاتی دولت پادشاهی انگلیستان از وزیر مختار وهیات افغانی پذیر صورت بگیرد.درظرف زیادتر از 24 ساعت چندین مذاکره بین هیات افغانی و انگلیسی صورت گرفت. بالاخره به اساس پروتوکل جانبین دیدار رسمی هیات افغانی صورت گرفت. متاسفانه اکنون با وجود پشتبانی قدرت های جهانی و سازمان ملل متحد اکنون دولتی داریم که بر کوچکترین صلاحیت های عملی خود  اعمال قدرت نمی تواند و حتا در ساحه کابل مشروعیت سیاسی ندارد.

این قلم درحدود سه سال قبل مضمون مقایسوی در باره افغانستان و کشور « هایتی» به سایت « فانوس» نوشته بودم. درآن نوشته نکته مشابه قابل بررسی، تاریخ مبارزاتی ضد استعماری هایتی درکرانه دریای " کارایب " ومقاومت مردم افغانستان علیه سیاست استعماری امپراطوران انگلیس و روسیه بود. ده روز پیش از کنفرانس لندن کشور فقیر هایتی توسط یک زلزله طبیعی به ویرانی مدحشی گرفتار شد. هایتی و افغانستان دو کشوری اند که مردم آن درتاریخ قربانی های زیادی دادند،لاکن اکنون هر دو کشوراز ساختار سیاسی درستی بر خوردار نیستند. این دو کشور توسط  حکومات فاسد ، جاهل و بی کفایت چنان ویرانی شده اند که، اکنون نمونه ی از فقیرترین کشور های کره خاکی اند.

سطح بیکاری هر دو کشور در حدود 60 تا 70 در صد نفوس آنها است. در حدود 70 تا 80 در صد مردم افغانستان عاید روزانه آنها بین 2 تا 4 دالر امریکای است. با در نظرداشت آن که فی قرص نان که 300 تا 500 گرم وزن  دارد و قیمت آن  C 0،45 است. هایتی تا 1935 در کنترول نظامی امریکا بود. افغانستان از مدت تقریبآ ده سال است که در کنترول امریکا است. این تشابهات نشان می دهد که امید بستن به امریکا سرابی بیش نیست و فرزندان راستین این ملک بایستی این نکته را از یاد نبرند .

اینک بعد ازیک دهه فقر و بدبختی که حاصل حکومتداری آقای کرزی است، دو باره به آمدن طالبان روبروییم . بعد ازیک دهه دولتمداری به کمک امریکا و جامعه جهانی، کشورافغانستان دوباره درگیر نظام امارت اسلامی طالبان خواهد شد. ولی با یک فرق که یک دهه پیش امارت اسلامی طالبان ازجانب دولت های چون پاکستان، عربستان سعودی و پشتبانی دولت امریکا به رسمیت شناخته شده بود. ولی این بار طالبان با بازوی جامعه جهانی مورد استقبال قرار می گیرند.

 درعلوم اجتماعی چنین دوران بی ارزش حیات انسانی را تاریخ بیهوده می نامند. پرسشی که مطرح است این است که تا چند دهه دیگر مردم وادی های هندوکش تاریخ بیهوده ی را خواهند پیمود؟



دکتر لطیف طبیبی
02 فبروری 2010
  
  
Copyright © 2005-2009 www.khorasanzameen.net