پیشگامان انتخابات دوم ریاست جمهوری افغانستان بازگشت برویۀ نخست

 

پیشگامان انتخابات دوم ریاست جمهوری افغانستان

آقایان حامد کرزی، دکتر عبدالله عبدالله و اشرف غنی احمد زی

 

مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری افغانستان روز های پایانی خود را سپری می کند. بعد از آنکه افرادی در حدود چهل نفر از تمام اقشارمختلف جامعه افغانستان که برخی از آنها از جمله ناقضین حقوق بشر اند، در نامزدی انتخابات دوم ریاست جمهوری شرکت کردند. روز 29 اسد 1388 خورشیدی، متابق 19 آگست 2009  روز سرنوشت ساز ریاست جمهوری دوم است.

 

درافغانستان نقش تاریخی دولت ها را نمی توان از سرنوشت کنونی افراد، جدا از حوادث ناگوار گذشته مورد مطالعه قرارداد. زیرا سابقه تاریخی دولت های قبیلوی نشان می دهد، که دولت ها در افغانستان درهمهء ابعاد، ازغیر مادی ترین جنبه های زندگی گرفته تا به پدیده های کاملا مادی حیات اجتماعی مثل شکل سکونت و امور مربوط به مرفولژی اجتماعی مداخله داشته است. این استبداد دیرزیستی که دراین سر زمین استمرار یافت موجب شده که سایهء باورهای  جزمی و دست نخورده و سنتی برفضای فکری این سرزمین واذهان اندیشمندان قلمزن نیز با بی تحرکی وایستایی در جای خود بماند. جهل و نادانی مهیبی را که می نگریم ناشی از این عمر استبداد است. همین سیطرهء باورهای سنتی و هنجارهای فرهنگ عقب مانده، مانع عمدهء  آزاد اندیشی درافغانستان شده است.

 

ولی اکنون مسأله اصلی وآرمانی مردم ما مسأله‌ی ، گذار مسالمت ‌آمیزبه دموکراسی است.  مردم افغانستان به آرمان ساختار حکومتی اند که، ملتزم به آزادی و حقوق بشر و کثرت ‌گرایی باشد. به ویژه که اکنون موج فرهنگ و ادبیات آزادی خواهی و کثرت گرایی مردم در کشور های همسایه سرآغاز سنت گذار مسالمت آمیز به دموکراسی در حالت شکل گیری است.

 

مردم افغانستان به تاسی از روند دموکراسی خواهی کشور های حوزه، دومین انتخابات ریاست جمهوری را به دیده قدر می بینند و سر نوشت سیاسی آینده ی این کشور را در رابطه ی گذار مسالمت‌آمیز به دموکراسی در انتخابات دوره دوم ریاست جمهوری تعین کننده ، می دانند.

 

امید است که پروسه دموکراسی در افغانستان، غنچهء تطوردگرگونی نسل های نوین را به فرهنگ، کثرت گرائی، دموکراسی، همپرسی عمومی، مدنیت گرایی و آزادی و حقوق بشر، تبلور دهد و نسل نوین دریابند، که ارزش ها و آرمان های امروزی در کشور فقیری مانند افغانستان عبور از ائدیولوژی های سیاسی انحصاری کمونیستی ومذهبی است ، که درانها یگانه حقیقت پنداری ، تنها منظرگاه  و دید حاکمان ایدیولوگ بر قدرت نشسته است و بس.

 

درافغانستان دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری در شرایطی بر گذار می شود که هنوز این کشور در یک جنگ خانمانسوز گرفتاراست . با آنهم انتخابات ریاست جمهوری با شرکت زیادتر از چهل نامزد و حدود هفت ملیون رای دهنده  که دفتر سازمان ملل متحد از تقسیمات کارتهای رای گیری آن خبر داده است، شرکت می کنند. جالب است که تقریبآ تمام نامزد ها تا لحظه آخر به  میدان مبارزات انتخاباتی مانده اند.

 

 در بررسی تئوری جامعه شناسی در باره ی انتخابات ریاست جمهوری و یا صدراعظمی، در برخی از کشورهای صنعتی جهان، به این واقعیت آشنا می شویم، افرادی که نامزد این چوکی می شوند یا به اساس جاذبه کرسماتیک و یا به اساس شایسته گرایی به میدان انتخابات می آیند.

 

در افغانستان هیچ کدام از نامزد های ریاست جمهوری دوم از این دو صفت ،جذابیت کرسمایی و از شایسته گرایی بر خوردار نیستند.

 

برعکس برخی از نامزد های ریاست جمهوری و یا معاونین آن ها از نگاه حقوق انسانی متهم به نقض حقوق بشراند. و برخی از آن درجنایات جنگی دست داشته اند. هیچ یک از نامزد ها امتیازخلاقیت و مدیریت در یک حزب سیاسی که پایه اجتماعی در افغانستان داشته بوده باشد، ندارند.اکنون که پروسه مبارزات انتخاباتی نزدیک به پایان رسیده است، آقایان حامد کرزی، دکترعبدالله عبدالله و آقای اشرف غنی احمد زی از رقبای انتخاباتی دیگر خود سبقت جسته اند.

 

برخی ازآنها از پشتیبانی قدرت های خارجی و شرایط مادی بهتری بر خوردار می باشند.اکنون پرسشی که مطرح است، این است که  چه عواملی سبب پیش تازی این نامزد ها شده است. برای روشن شدن موضوع ، پیش از رای دهی  مردم اشاره ی بر عوامل متعددی که موجب پیشتازی افراد فوق شده،  می نمایم.

 

اول: آقای حامد کرزی

 

 شرکت آقای کرزی به انتخابات دوم ریاست جمهوری کار درستی نبود. آقای کرزی خوب می داند که در دوره اول حاکمیت او کوچکترین قدمی در جهت بهبودی اوضاع اقتصادی سیاسی و اجتماعی افغانستان برداشته نشده است. آقای کرزی از این واقعیت بکلی آگاه است که مردم افغانستان هیچگونه علاقه به این  حکومت ندارند. مردم از غارت و چپاولگری اعضای حکومت به امان آمده اند. همه می دانند که این حکومت فراگیر نیست واین حکومت نتوانست در این مدت به مثابه یک قدرت مرکزی فراگیر درتمام افغانستان، حضور خود را اثبات کند.

 

آقای کرزی ازاین واقعیت آگاه است که مشاور نظامی اوباما رئیس جمهور امریکا جنرال جائنز گزارشی که بعد از دوره خدمت خود در افغانستان به کنگرس امریکا داده است، انگشت روی حکومت او نهاده است. او علت بی ثباتی افغانستان را دولتمداری آقای کرزی و دار دسته او می داند. گذشته از آن درآستانه معرفی نامزد های ریاست جمهوری ماه های فبروری و مارچ روزنامه نیویارک تایمز چندین مضمون در باره حلقه مافیای هیروئن و نقش برادر آقای کرزی در این نوشته بود که باعث ضعف سیاسی آقای کرزی گردیده است.

 

آقای کرزی خوب می داند که، در امریکا جریده نیویارک تایمز و واشنکتن پست مغز پیش تاز راهنمایی سیاست خارجی و داخلی امریکا است. در واقع این دو روزنامه سخن وران سیاست دولت امریکا می باشند. سیاست دولت امریکا از مجرای همین روز نامه ها انعکاس پیدا می کند.

 

برعکس از مدت یکسال است که آقای کرزی به نوعی برای جلب مردم در صحنه ظاهری ، چالش های تصنعی در مقابل اردوی امریکا و ناتو در افغانستان براه انداخته است  وآن چالش ها این است که آقای کرزی از یک سال قبل بدین سو مردم را علیه اردوی امریکا  می شوراند. او گاه گاهی بم باران امریکا در افغانستان را تقبیح می کند. و راستی بمباران قوای هوایی امریکا و ناتو باعث قتل عده ی زیادی از افغان های بی گناه شده است. لاکن آقای کرزی با استفاده از احساسات مردم آنها را علیه اردوی امریکا می شوراند. این یک واقعیت است که مردم بی گناه در این جنگ کشته می شوند، ولی آقای کرزی از این فاجعه سود سیاسی به نفع انتخاب ریاست جمهوری خود می برد. بهترین مثال فاجعه حمله هوایی اردوی امریکا در (عزیزآباد شیندند سبزوار قبلی ) در اگست سال2008  بود که آقای کرزی بعد از دیدار از عزیزآباد از حملات هوایی امریکا انتقاد کرد و به باز ماندگان این فاجعه 90 دانه تکت طیاره و مصارف حج را هدیه داد. به جای اینکه درمانگاه و یا یک مکتب و یا کتابخانه آباد می کرد ، نود نفر را به مصرف دولت عازم حج کرد.

 

 درزمینه کمک های مالی که هم اکنون از طرف کانگرس امریکا دفتر ویژه بازرسی کمک های مالی آمریکا برای بازسازی افغانستان “SIGAR” ایجاد شده است. ژنرال آرنولد فیلدز سربازرس ویژه کمک های مالی آمریکا برای بازسازی افغانستان در کابل دو هفته پیش به خبرنگاران گفت هنوز مشخص نیست که چه مقدار از کمک ها حیف و میل شده اما رسیده گی به حداقل 26 پرونده سؤ استفاده مالی جریان دارد ولی آقای فیلدز جزییات بیشتری در این مورد ارائه نکرد. در جلسه گانگرس این موضوع مطرح شده که تنها آمریکا در هشت سال گذشته 38 میلیارد دلار به افغانستان کمک کرده است. در هشت سال گذشته شکایاتی زیادی وجود داشته که با وجود سرازیر شدن میلیارد ها دلارکمک جامعه جهانی افغان ها هنوز تغییری در زندگی شان نمی بینند و این انتقاد را مطرح کرده اند که پول زیادی حیف و میل شده است.

 

در کل پرسشی که مطرح است ،اینست که آقای کرزی با چه روحیه دوباره بطرف مردم افغانستان دست دراز کرده و می خواهد رئیس جمهور شود؟

 

دوم: دکترعبدالله عبد الله

 

نقشی که دکتر عبدالله عبدالله دراین انتخابات بازی کرد، نشاندهنده آنست که راستی از ترفند های احمدشاه مسعود که در دوران جهاد در پهلوی آن بوده، خوب آموخته است. دکتر عبدالله از ترفند های مسعود در پروسه چند سال قبل از انتخابات استفاده برده است. عواملی که باعث اوج دکترعبدالله در این انتخابات شد از این قرار اند.

 

1 ـ اولین اقدام هوشیارانه دکتر عبدالله معامله او و گروه  فهیم، قانونی و غیره جمیعتی ها  با نماینده(CIA) در اوان حمله نظامی امریکا علیه طالبان بود. دکتر عبدالله با بهره گیری مبلغی کمی کمیشن بسنده کرده بود. در حالیکه اعضای سازمان سیاه دراین دیدار به پرداخت ملیون ها دالر پیشبین بودند. زمانیکه خبر برگشت دالر های نقد مامورین سازمان سیاه به دکتر پاول ولف وئیدس معاون وزارت دفاع امریکا رسید، وی حیرت زده شد و بی درنگ گزارش برگشت این پول های نقد را به کمیسیون امور خارجی و نظامی کانگرس رساند.

 

ازاینکه دوستان افغانی پول زیادی از بابت کمیشن همکاری با دستگاه سازمان سیاه در زمان سرنگونی طالبان نگرفته بودند، باعث شد که پلان بعد ی دکتر پاول ولف وئیدس که مصروف تهیه مصارف پلان حمله نظامی به عراق بوده، دغدغه اعضای گانگرس را از بابت مصارف جنگ عراق را کم کند.

 

2 ـ  دکتر عبدالله بعد از اتمام وظیفه در وزارت خارجه افغانستان بفکر برنامه سیاسی آینده خود شد. او از گرد همایی شورای بزرگان قبائل پاکستان و افغانستان بهره زیادی برد و یکی از اعضای رهبری این شورای شد. با برگذاری وسازمان دهی این شورا تحت نام صلح بین کشور های پاکستان و افغانستان، جای پای سیاسی خود را در مناطق جنوب افغانستان و حوزه های قبائلی باز کرد و خود را به سیاستمداران پاکستان معرفی نمود.

 

3ـ  یکی از شاهکاری های سیاسی او، عدم عضویت در ـ جبهه “اسلام وکمونیسم” بود که بنام جبهه اتحاد ملی که به حمایت استاد ربانی و آقای علومی ازجناح پرچم و نواسه ظاهر شاه در مجلس نمایندگان افغانستان بوجود آمد .

 

4 ـ  شواهد در دست نیست که دکترعبدالله عبدالله سهمی با مامعله پول شویی که آقای یونس قانونی و ضیا مسعود در یک سفر در کشور امارت متحده عربی” دوبی” گیر آمده بودند و سرصدا بلند شد، داشته بوده باشد. برعکس دکتر عبدالله عبدالله در این مدت کوشید که به نوعی از” دوناستی DONASTY جهادی” احمدشاه مسعود کناره گیری کند، زمانیکه ضیاء مسعود در کنار گل آقا شیرزی والی مشرقی به حیث معاون او در نامزد های انتخاباتی ایستاد، این در واقع کمکی بود به دکترعبدالله که، از این” دوناستی جهادی” سبک دوش شود و تنها با همکاری با بنیاد فرهنگی مسعود بسنده کند . این چالش سیاسی یعنی دوری از دوناستی مسعود، کمکی در تثبیت موقعیت سیاسی او نموده است.

 

5 ـ در بهار سال روان به حمایت آقای بیات شرکت افغان بیسم یک گردهمایی با حضور برخی از اعضای دولت با شرکت بعضی از افغانها و دکتر زلمی خلیلزاد در دوبی بر گذار شده بود. در این گرد همایی موضوع نامزد ی دکتر زلمی خلیلزاد به انتخابات ریاست جمهوری دوم افغانستان مطرح گردیده بود. در پایان نشست قطعنامه ی به جراید و وب سایت های افغان ها تحت نام” فیصلنامه ی دوبی” انتشار یافت.

 

دکترزلمی خلیلزاد بلا فاصله بعد از این گردهمایی با یک گروه به حمایت آقای بیات به کمپاین انتخاباتی در دو شهر افغانستان غزنی و جلال آباد آغاز نمودند، لاکن آقای از خلیلزاد در افغانستان استقبال خوبی نشد و برعکس بر خورد شدیدی بین شرکت کنندگان و مخالفین آقای خلیلزاد که در آنوقت طرفدار آقای کرزی بودند علیه آقای خلیلزاد صورت گرفته بود.  دکتر خلیلزاد ضمن اعلامیه که از جانب  گروه کمپاین او انتشار یافته بود، گفته ـ که من نمی خواهم که خون هموطنانم به خاطرمن بریزد . او از نامزدی ریاست جمهوری دست کشید.

 

دراین اثنا صدراعظم انگلستان آقای براون درنشستی که با شرکت بارک حسین اوبا رئیس جمهور امریکا و خانم کلنتون صورت گرفته بود، موضوع انتخابات افغانستان و رو گردانی مردم افغانستان از دکتر زلمی خلیلزاد را مورد بررسی قرار داده بودند. آقایان و خانم کلنتون بدین فصیله رسیده بودند که اگر آقای کرزی درانتخابات برنده شود، او باید دکتر زلمی خلیلزاد را به مثابه مدیر ارشد در دستگاه سیاسی افغانستان قبول کند. این مدیر ارشد که کنترول نسبتآ تمام  دستگاه سیاسی و اداری افغانستان در اختیار دارد، در مجلس نمایندگان افغانستان جواب گو نیست. در پایان پروتوکل این نشست ذکر شده بود که رد و یا قبول این مقام به فیصله خود دکتر زلمی خلیلزاد ارتباط دارد.

 

آقای خلیلزاد بعد از این نشست و خاطر جمعی از جانب دولتمداران امریکا و انگلیس در حدود چیزی کم سه ماه پیش به کابل رفته بود. او بعد از مذاکره با آقای کرزی موافقتنامه ی راجع به مدیریت ارشد سیاسی افغانستان که به مثابه مقام صدراعظمی بدون مسوولیت در پارلمان افغانستان است، تهیه نموده بودند. محتوای این فیصلنامه چند ماده یی دوماه پیش در جریده هشت صبح و دوهفته نامه زرنگار در تورنتو و برخی از وب سایت های افغانها انتشار یافته است.

 

دکتر عبدالله عبدالله که در دوران جهاد از تجارب زد و بند های سیاسی با اداره استخبارات پاکستان و جمهوری اسلامی ایران و سازمان سیا امریکا بر خوردار است ، با اعلان برنامه ی انتخاباتی خود مبنی بر تغییر نظام سیاسی افغانستان، از پریزندینسیال به پارلماتاریسم ،  برنامه ی کارگزاری پُست شبیه صدراعظم و اعطای خود مختای بیشتر به ولایات افغانستان را ، چیزی که در فیصلنامه آقای کرزی و دکتر زلمی خلیلزاد در زمینه مدیریت ارشد گنجانیده شده بود، خنثی کرد. در واقع بیک تیردونشان را زد.

 

سوم : اشرف غنی احمد زی

 

آقای اشرف غنی احمد زی یکی از تحصیل کرده های دانشگاه امریکایی بیروت است. او یک دوره  در بانک جهانی کار کرده از اکتبر 2001 مشاور اخضر ابراهیمی، نماینده ویژه سازمان ملل در افغانستان شد و کار در داخل افغانستان را آغاز کرد. در ماه جون 2002 میلادی به عنوان وزیر مالیه دولت انتقالی به رهبری حامد کرزی درآمد و تا دسامبر 2004 در این مقام بود.

 

آقای اشرف غنی احمد زی در سال 2006 میلادی از سوی افغانستان به عنوان نامزد دبیر کلی سازمان ملل برای جانشینی کوفی عنان معرفی شد، اما در برابر بان کی مون، دبیر کل کنونی این سازمان شکست خورد.  این پیشنهاد دولت افغانستان به باور این قلم یک جوک سیاسی بود، زیرآقای احمدزی شناخت و تجارب کافی از کشور های کره خاکی ندارد. اگر آقای احمدزی ازاین تجارب بر خوردار می بود، می بایست در زمان تصدی او در وزارت مالیه افغانستان پلان احداث دوباره ی کشور ویران افغانستان را به جامعه جهانی و دولت های غربی پشنهاد می کرد. او می دانست آقای کرزی بی تجربه است وبرخی از اعضای دولت او عناصر بی کفایت اند که نمی توان به رهبری آن ها سر زمین ویران افغانستان را آباد کرد. آقای احمد زی نظر به شناختی که از دستگاه دولتی افغانستان داشت، او نمی بایست از حلقه حکومت خارج می شد و اگر شده بود او می بایست فورآ جامعه جهانی و کشور های که درافغانستان اردو دارند و مصارف اداری نظام افغانستان را پرداخت می کنند، از چپاولگری اعضای دولت باخبر می کرد. برای اینکه آقای اشرف غنی احمدزی از رابط جهانی بر خوردار بود.

 

مسئله سی وهشت ملیاردی دالری که در پیش ازآن ذکر شده و اکنون در گانکرس امریکا مورد بررسی قرار گرفته است، آقای احمد زی خوب می داند که از این مبلغ حتی ازهردالر یک سنت به مردم فقیر افغانستان مصرف نشده است. این پول ها از امریکا واز هر کشور دیگری که بوده به هر خواست و سیاستی که به افغانستان داده شده است، برای اعضای دولت و گروه چپاولگر او داده نشده بود. همه ما میدانیم که روزی کشور های صنعتی دو چند این مبلغ را از گرده مردم فقیر افغانستان پس می گیرند.

 

چنانچه خود آقای احمد زی در روزدوشنبه 29 جون 2009 در روزنامه ایندیپندنت چاپ لندن مضمونی در باره پلان اوباما در مورد افغانستان نوشته کرده و از عدم پلان اقتصادی دولت انتقاد کرده و از دست رفتن فرصتی که در ابتدای کار و در روزگار پس از رفتن طالبان ایجاد شده بود اشاره می کند که دلیل عمده آن از نظر نویسنده:... ناکامی رهبران سیاسی افغان در رفع اختلاف دیدگاه های شان که باعث شد آنها نتوانند پدران بنیاد گذار نظام جدید برای ملت خود باشند. 

 

چهارم: نتیجه گیری

 

همانطوریکه در پیش ذکرشده مسأله اصلی، تاریخ ما مسأله‌ی استبداد و خودکامگی حاکمانمان بوده است . ولی آرمان اصلی امروزی مردم افغانستان مسأله‌ی، گذار مسالمت‌آمیز به دموکراسی است. نظامیکه ملتزم به آزادی و حقوق بشر و کثرت‌گرایی است. سنت وادبیات گذار مسالمت‌آمیز به دموکراسی نشان دهنده‌ی آن است که گذار مسالمت‌آمیز به دموکراسی محصول  گفتگو های نامزد ها در شبکه های تلوزیون و رادیو ها است. زمینه نسبی این گفتگو ها در افغانستان آغاز شده است.

 

ازهمین خاطر انتخابات دوم ریاست جمهوری افغانستان نشانه ی از سرآغاز یک حرکت ابتدایی بسوی دموکراسی است. این انتخابات کاست های زیادی داشت. یکی ازآنها نادیده گرفتن حدود نیم ملیون افغان ها در خارج از کشوراست که آنها از حق رای محروم اند. البته این اشتباه را باید به حساب روشنگران بیرونی گذاشت که نخواستند خود را با مسائل انتخابات دخیل کنند در غیره آن با کمک کمسیون انتخابات که برخی از اعضای سازمان ملل متحده همکاری می کنند، این مشکل رفع می شد.

 

در آخر می خواهم بگویم، اگر دکتر عبدالله و آقای احمدزی هر دو با هم اتئلاف کنند و شکل نظام سیاسی افغانستان را درآینده تغیر دهند، باهمه نا رسای هایی که کاندید های انتخابات دوم دارند، با ائتلاف این دو نامزد و به قدرت رسیدن آنها تحولات ناچیزی در زیرساختار سیاسی افغانستان رو نما می گردد.

 

1ـ دروغگویی حضرت صاحب صبغت الله مجددی که در خواب دیده که از جانب خدا به او رهنمایی شده است که به آقای کرزی رای بدهد. این آقایان که از سال 1919 تا امروز تاج گذار حاکمان افغانستان اند با دروغ و ریا کاری در صدر دسترخوان حاکمان ما نشسته اند. با شکست آقای حامد کرزی دروغگویی حضرت صاحب روشن می شود. زیرا هیچ کس باور نمی کند که خدا مانند حضرت صاحب چنان ظالم باشد که پنج سال دیگر دشمن مردم افغانستان را دو باره بر سر مردم بیگناه حاکم کند.

 

2 ـ  با اتئلاف و به قدرت رسیدن دکتر عبدالله و احمدزی نقش رهبری به ویژه رهبران مذهبی و جنگسالاران ضعیف می شود. اگر مردم هزاره و ازبک افغانستان ، خلاف منافع رهبران سیاسی شان که فعلا جانب آقای کرزی را گرفته اند ، به این دو نامزد رای بدهند، مسئله رهبری قومی خلیلی و دوستم و امثالهم که در کنار کرزی ایستادند ، نقطه ی پایان رهبر بازی و رهبر تراشی است.

 

 3 ـ اکر این دونامزد دکتر عبدالله و احمدزی ائتلاف کنند و برنده شوند از شدت قوم گرایی که فعلا توسط جنگسالاران بخاطر منافع شخصی و مافیایی خود استفاده می کنند، کاسته می شود واین پروسه نشان می دهد که شوراندن اقوام افغانستان علیه یکدیگر درسطح بالای جامعه بخاطر منافع شخصی و قدرت طلبی منطقه ی بوده و بدنه جامعه به این مکروب گرفتار نیست.

 

باعرض حرمت .تورنتو، اگست 2009  

 


دکتر لطیف طبیبی
17 اگست 2009
  
  
Copyright © 2005-2009 www.khorasanzameen.net