افغانها در رویأی پشتونستان بزرگ، قربانی پشتونها میشوند! بازگشت برویۀ نخست

با وجود ضرر ها ی مادی ومعنوی ، که در طول سده ها مردم عذابدیدۀ ما متحمل شده اند ، با درد و دریغ ! هنوز هم خرد نتوانسته در مغز های خشک ، تنگ وتاریک یک مُشت آدمهایکه با افکار نشنلیستی و ارتجاعی تربیه شده اند راه یابد ، آنها با تب شدید تبار گرایی حاضرند برای بقای خود وکمی پیشرفته تر به قبیلۀ خود به پست ترین شیوۀ سیاسی و جهت گیری های ایدلوژیکی و سازشهای پشت پردۀ بحران آفرین و حتا احساساتی ولو که ضد منافع ملی باشد تن داده ، با خشن ترین و ددمنشأنه ترین اسلوبها آرزو دارند تا کشور مظلوم ما را یکبار دیگر به میدان جنگها و خونریزی های دوامدار بکشانند .

     تجربه های تلخ تاریخی این واقعیت را به ملت ما ثابت ساخته که برادر ( بزرگ ؟!) نتوانست بعد از افول ستارۀ بخت قبیله سالاری کمافی السابق ، حسب دلخواهش ، اسپ لنگیدۀ خود رابه دایرۀ کامیابی برساند ، و با تأسف که برادر به اصطلاح ( کوچک ؟!) نیزبنابر تطمیع رهبران «هری هری مذهب » ومقام پرست شان نتوانستد ، آنچه که حقوق مُسلم شان بحساب می آید بدست آرند ، با این ترفند ها ، (بزرگ و کوچک ؟!) نتوانستند ، تا هم پرواز خوب ویا یک همقفس خوب شوند .

    جای مُسرت تلخ است که درین اواخر از هر گوشه وکنار، آواز « وحدت ملی » و همقفسی شدن خوب شنیده می شود ، اما در خفأ تأکید بربرتر بودن و بزرگ بودن تا سرحد حذف جانب مقابل ، در حلقات خصوصی طرح و به مرحلۀ اجراء قرار میگیرد ، احیاناً اگرصدای اعتراضی بلند گردد ، با نثار بوسه های یهودایی آواز ها را در گلو خفه و مجبور مان می سازند تا بپذیریم که

 ( پدران ما چیزی که گفته اند وچیزی که کرده اند ما هم همانطور میگویم ومیکنیم ؟!) اگر قرار بدین باشد که ما همه چیز را از نیاکان خود پیروی کنیم ، باید این عالیجنابان هر چه عاجل چوکی های قیمت بهاء را رها و به لانۀ اصلی خود «جنگل » روند ، تا وحدت ملی خراب نشود ! .

   درین مقاله میخواهم تا روی دو موضوع بسیار مشکل آفرین و حاد به بحث بنشینم .

  الف :   

1 – احترام واعتراف به توافقات و فیصله ها ی مرز شناخته شدۀ دیورند بدون قیدوشرط از طرف دولت افغانستان .

2 – سر شماری عاجل، شفاف و بدون بهانه گیری و سنگ اندازی .

    از آنجائیکه همه می دانند ، فیلم منازعۀ دیورند آنقدر کهنه و پوسیده شده که دیگر تماشاچیی ندارد ، صاحبنظران علوم سیاسی و تحلیل گران به وفور نوشته اند ، حاجت به تکرار نیست ، زیرا مسألۀ خط دیورند یک موضوع فیصله شده است ، افغانستان هیچ نوع حاکمیت و مالکیت در آنطرف خط ندارد .

    آنانیکه بدُهل حزب « افغان ملت » میرقصند و رویأی پشتونستان بزرگ را در خواب وخیال بسر می پرورانند ، حلقات زنجیره ای هستند که اینبار هم از حلقوم ریاست جمهوری به همان شمشیر زنگ زده و منطق ضعیف و استدلال غلط به بهانۀ « جدایی اقوام » مخالفت خود را مبنی بر حصار کشی سیم خار دار اعلام و افغانهای هموطن خود را قربانی پختونهای پشتونستان می کنند ، برای آنها چی فرق می کند که جوانان افغان سربریده شود ، یا کشور شان ویران گردد ، تا یگانه هدف « اکثریت » سازی بر آورده گردد .

    بقول سید قاسم رشتیا: [ پشتونها ] بعداً همکاری به دولت [پاکستان ] را شروع کردند درین زمان وظیفۀ اخلاقی افغانستان انجام شده تلقی شد ، زیرا خود پشتونستانیهای آنطرف سرحد رضاکارانه در تشکیلات پاکستان شامل گردیدند و در مبارزات سیاسی حصه گرفتند ونقش افغانستان در احقاق حق آنها ختم شد .

      دولت های افغانستان و جامعۀ بین المللی هیچگاهی درمورد ادغام سرزمین های آنطرف خط  ، در طول یک سده ، چون موضوعرا فیصله شده می پنداشتند ، کدام تشویشی نداشتند ، اما دامن زدن این مسأله فعلاً از زبان یکتعداد مرتجعین فاشیست شنیده می شود ، جامعۀ روشنفکران و مردمان چیز فهم افغان وپاکستان را به حیرت انداخته اند ، ازاینرو همه به ریش این آقایان می خندند .

    اگربه آرمان والای مردم افغانستان ، اعلامیۀ جهانی حقوق بشر ، منافع ومصالح ملی ، استقلال سیاسی ، حاکمیت ملی ، وحدت ملی ، تمامیت ارضی ، منافع اقتصادی ، رفاه و خوشبختی افغانستان بدیدۀ ارزشمند نگریسته شود ، لازم است تا فارغ از همه تعصبات تصمیم اتخاذ گردد وهرچه عاجلتر جلو احساسات غیر منطقی همچو افراد واشخاص بصورت جدی گرفته شود  و با شناسایی این خط جهنمی ملت ما را از شر بسیاری از مشکلات خانمانسوز رهایی بخشند .

     گروهائیکه مخالفت شان را مبنی بر حصار کشی سیم خار دار و برسمیت شناختن خط « دیورند» و به تعلیق در آوردن سر شماری کشور اعلام میدارند چندین هدف سیاسی دارند .

1 – زیر نام کاذب (اقلیت واکثریت ) برادربزرگ و مختار کل ماندن .

2 – تجارت غیرقانونی و قاچاق مواد مخدر .

3 – ورود آزادانۀ کوچیهای پشتونستان با هزارن رأس مواشی بطرف وادی های سرسبز مردم افغانستان .

4 – ورود کالا های غیر مجازو یکبار مصرفی ساخت پاکستان و عدم پرداخت پول گمرکی .

5 – زیر نقاب اسلام ، جهاد و مقاومت ، زارعین کوکنار را مسلحانه حمایت کردن .

6 – استفاده از مواضع مستحکم در هنگام جنگ وگریز ملیشه های تروریزم از خاک افغانستان و برعکس آن .

7 – تربیۀ جوانان افغان ولایات سرحدی در مدارس تروریستی پشتونستان بمنظور حملات انتحاری .

روی دلائل فوق برای فرد فرد افغانستانیها ، بخاطر آرامش و استقلال سیاسی شان فرض میشود ، تا به هیچ کس حق ندهند که زمزمۀ خط دیورند را نمی شناسیم و حصار کشی سیم خار دار جدایی اقوام است ، سر دهند ، بخصوص آقایان واکمن ، رحیم وردک ، جبار ثابت و گروه های افغان ملیتی را .

 آیا اینها نمی دانند ، هر خانه ای که در نداشته باشد ، راهگذران بخاطر رفع ضرورت داخل میشوند !! لهذا منکر شدن از حقایق تاریخی گریز از از واقعیت ها ، سر تنبه گی بخاطر بقای قوانین سربستۀ قبیلوی ، مشکل کشور را دو چند می سازد .

 بارها گفته ام یکبار دیگر بعرض می رسانم که ، اگر مرز های مان ثبات نداشته باشد هرگز روی امنیت را نخواهیم دید .

      در آخر کلام اگر گروه های فاشیستی اینطرف خط دیورند از منافع شخصی و قبیلوی خود نگذرند ، جنگ تمام عیاری بین پاکستان و افغانستان شعله ور خواهد شد ، به یقین گفته می توانیم که پایان این جنگ هم به نفع افغانستان نخواهد بود .

 دوستان گرامی .

    اگربا وجود این همه واقعیت ها بازهم «جدایی اقوام » بهانه است ، راه های دموکراتیک و اصولی دیگری وجود دارد که بدون خونریزی و شیطنت می شود در حل و فصل این معضله اقدام کنیم .

1- رفتن بطرف انتخابات آزاد و دموکراتیک بخاطر اخذ موافقت مردمان دو طرف خط جهنمی دیورند ، که کدام طرف را انتخاب می کنند ، نطیر همه پرسی .

2- حمایت قاطع اکثریت مردم آنطرف مرز [ در حالیکه دولت افغانستان ازین حمایت بر خوردار نیست ] .

3- پذیرش و تطبیق حاکمیت دولتی بالای قبایل آزاد [ در حالیکه پاکستان در طول تاریخ خویش نتوانسته حاکمیت دولتی را بالای پشتونها در عمل تطبیق کند ، پس افغانستان عاجز تر از آنست که این پلان را تطبیق نماید ] .

4- رضایتمندی تمام افغانستانیها بدون تأکید روی محوریت قومی .

5- پشتونستانیها حاضر شوند بدون تحمیل نظر وعقیده و اجبار خود را « افغان » بنامند .[ در حالیکه اکثریت داخل قلمرو افغانستان هویت قومی خود را حفظ وخود را افغان نمی نامند بلکه افغانستانی میگویند ،  آیا می شود یک کتلۀ عظیم دیگری را اجباراً افغان بسازیم !] .رجوع شود به مقالۀ ( پشتون یا افغان سوک دی ) نوشتۀ آدم خان یوسفزی .

6- واگذاری حق تعین تکلیف و سرنوشت در فضأی دموکراسی بمردم .

تفاوت های شدید ، اختلافات ، رقابت ها ، تخاصمات ، گرایشهای فکری وسیاسی ، احزاب لر و بر وتور وسپین ، فی مابین خود پشتونستانیها تحقق اهداف رویأی پشتونستان بزرگ را تحت سایۀ افغانستان ناممکن می سازد .

با استناد به دلائل فوق به نظر بنده اگر خانۀ بدون حصاراز دو برادرهم باشد ، مشکلاتی را بار می آورد ، لذا حصار کشی حرکتیست بسوی ثبات و اتحاد نه بطرف جدایی و نفاق .

هرگاه پاکستان با حسن نیت این کار را انجام بدهد ، ازیکطرف ناسیونالیزم خشن قومی از بین می رود و از طرف دیگر صدور طلبه های احمق بخاک ما تا حدودی تحت نظر گرفته می شود .

ب :

    سر شماری شفاف نفع ملی  است ، عدم اجراء آن ضرر ملی .

وای بحال ملتی که به تاریخ پنجهزار سالۀ خود افتخار کند ودر طول تاریخ خود بنابر سیاست های استعماری و ستمی ، آمار نفوس خود را نداند . در حالیکه ما هیچ مشکلی در سر شماری کشور نمی بینیم ، چرا حلقات وگروه های مرموز ازین پروسه واهمه دارند . مادامیکه سخن از سر شماری ، یا از حقوق برادری و برابری توده های ملیونی این سرزمین اسطوره ی ، زده میشود ، اهریمنانی فریاد های حق طلبانه را در گلو خفه و میگویند از حق تان منصرف شوید ورنه « وحدت ملی خراب می شود » .

کوشش به تعلیق درآوردن این پروسۀ ملی از طرف گروه های معلوم الحال ، پرده انداختن روی برملا شدن حقایق است ، که ذیلاً بعرض می رسد  .

1- سرشماری حقیقی و شفاف، افسانۀ دروغین( اقلیت و اکثریت ) را رسوأ می سازد ، وارثین حاکمیت ها وشخصیت های فاسد سیاسی یکصد پنجاه ساله باید نسبت به این فریب بزرگ از ملت معذرت خواهی کنند . گرچه اظهار این حقیقت بسیار تلخ تمام میشود .

2- قدرت دولتی به تمام ملت شریف تعلق میگیرد .

 

   روزی یکی از نوجوانان در غربت پرورش یافته افغانی ، از من پرسید : کاکا جان نفوس افغانستان چقدر است ؟ پاسخ دادم شاید 15 – 20 – یا 30 ملیون ، طفلک در حالیکه می خندید بمن گفت : واه واه به این کاکای تحصیلکرده !! .

   ازاینکه علم غیب نداشتم و در افغانستان تمام محاسبات و احصائیه گیری ها باساس چوت انداز صورت میگیرد ، ناگزیر  برایش گفتم چه کار داری به تعداد نفوس کشور !  بمن گفت : معلم ما به تمام شاگردان گفته تا هر کس در بارۀ کشورش یک مقاله بنویسد ، اگر من رقم اصلی نفوس کشور خود را ندانم نزد سائر شاگردان خجالت می کشم .

  گفتم جان کاکا  : امشب از طریق انترنت پاسخ سوالت را پیدا می کنم ، شب به انترنت مراجعه کردم ، انترنت هم از جواب دادن عاجز بود ، اما چیز چیز هایی پیدا کردم .

1 – تاریخ غبار 12 ملیون .

2 – تاریخ فرهنگ 23 ملیون .

3 – احصائیه سال 1358 – 13 ملیون .

4-  احصائیه سال 1363 – 15 ملیون .

5- احصائیه سالهای 1385 – 24 و 29 ملیون .

6- در سالنامۀ احصائیه مرکزی در سال 1383 20 و21 اعشاریه 8 ملیون .

7- افغان شناس هالندی رقم نفوس افغانستان را 27 اعشاریه 2 ملیون ذکر کرده است .

 ودرین اواخر برخی از نویسندگان ما هم باساس حدس وگمان 30 ملیون می نویسند .

    فردا جدول احصائیه ها را برای نوجوان دادم ، بملاحظۀ آن بسیار عصبانی شده گفت : آخر کدام یک را بنویسم ؟! گفتم بلاخره یکی را تو هم چوت انداز بنویس .

 بلی هموطنان عزیز !!

احصائیه دقیق و سر شماری در یک کشور در حال رشد امر مهم ، اساسی ، حیاتی و ملی است ، باید هر کشور در هر ده سال جمیعت خود را سر شماری نماید ، زیرا دانستن تعداد نفوس حایز اهمیت و منافع زیرین را در بر دارد .

1- پلان های اقتصادی و پروژه های انکشافی دولت با داشتن احصائیه دقیق بصورت درست وهمه جانبه تطبیق میگردد.

2- تعداد مرگ ومیر ، تعداد زن و مرد و بیکاران در کشور، محاسبۀ درست شده ، وزارتهای کار و امور اجتماعی ، پلان و احصائیه مرکزی مطابق به آن در اجراءت روزمرۀ خویش استفادۀ اعظمی می برند .

3- محققین بدون سر در گمی ، از آمار دقیق مذاهب ، اقوام ، نژاد ها و تعدادجمیعت هر ولایت در پژوهش های علمی خود استفاده درست وصحیح می نمایند . همین اکنون بسیاری از تحلیلگران سیاسی تعداد گروه های قومی را در افغانستان پنجاه می نویسند ، تا جائیکه امکان بود در مورد تجسس نمودم ، نتوانستم کمتراز بیست رقم آنرا پیدا کنم ، در تعجب افتادم که متباقی در کجا و کیها اند .

4- دولت ها میتوانند با داشتن آمار دقیق ، در صورت بروز قحطی بخاطر جلوگیری از گرسنگی ، قبلاً مواد سوختی و خوراکه را خریداری و ذخیره نمایند ، و مشکلات مردم شانرا مرفوع سازند ، اگر دولت فعلی افغانستان همچو آماری بدست می داشت و در رآس وزارت پلان آن شخص مُدبری وظیفه دار می بود ، هیچگاه مردم ما در چنین وضع بد گرسنگی و فقر که قرار دارند ، نمی بودند .

  درینجا قابل تذکر می دانم که ، بسیاری از قبیله پرستان خاطره نویس ، باساس سلیقه و حفظ قدرت نمایی و گرایشهای قومی تعداد کوچیها را تا دو ملیون می گویند ، و حکومت جناب آقای کرزی نیز باساس حدس و گمان با استفاده از روشهای حفیظ الله «امین» که همیشه به احصائیه مرکزی و رادیو تلویزیون حکم می داد تا جمیعت هشتصد هزار نفری کوچیها را دو نیم ملیون تبلیغ کنند ، جناب کرزی نیز به اساس احصائیه «امین» به تعداد ده نماینده انتصابی  کوچیها را در پارلمان کشور راه داد ، در حالیکه هزاران فامیل کابلی اصیل خانه بدوش اند ، دولت ما شهرکی را بنام «شهرک کوچیها» در کابل تهداب گذاری می کند ، علاوه برآن بسیاری از ولسوالی ها در پارلمان نماینده ندارند، چند ولسوالی با جمیعت بزرگی با هم یکجا شده یک وکیل در پارلمان دارند. یکی از خرابی های سیستم ریاستی همین است که رئیس جمهور بدون حد ومرز صلاحیت دارد، هر چه دلش خواست همانطور عمل می کند ، ما دیدیم که بسیاری از تصامیم پارلمان را آقای کرزی اصلاً اهمیت نداد .

5- در صورت داشتن آمار درست و دقیق هیچگاه در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری جعلکاری و تقلب رخ نمی دهد .

 

     سر انجام بدین نتیجه می رسیم که در یک جامعۀ وسیع و  دارای تنوع فرهنگی بدون طفره رویی ها ، سنگ اندازی ها به بهانۀ نبود امنیت و مهاجرین ، نباید به هیچ گروهی اجازه داد تا مانع تحقق پروسۀ سر شماری کشور شوند .

 

ما هیچ مشکلی با پروسۀ سر شماری نداریم !! .

 

یگانه مشکل اکثریت مردم افغانستان اینست که ، قوانینی را در بطن قبیله پخته می کنند و با موعظۀ بپذیرید که وحدت ملی خراب می شود ، بالای مردم اجباراً می قبولانند ، راه بیرون رفت چیست ! پذیرفتن واقعیت ها و کنار گذاشتن احساسات قومی وقبیلوی .

بناً نظرات «عدم امنیت» و « مهاجرین » را درین پروسه ، با دلائل زیر جداً رد می نمایم.

1- هر کشوریکه اکمال پروژۀ سر شماری افغانستان را بعهده میگیرد ، باید تحت نظرسازمان ملل متحد وکاملاً بیطرف باشد .

2- در مناطق نا امن ، امنیت مامورین سر شماری از طرف قواء دولتی و ناتو گرفته شود .

3- از کشور پاکستان و ایران به همکاری ملل متحد تقاضأ بعمل آید تا تعداد دقیق مهاجرین را ثبت و بدولت افغانستان اطلاع دهند .

4- تعداد پناهندگان افغانستانی در کشور های غربی را میتوان از برکت انترنت با یک کلیک روی دکمه معلوم کرد و یا وزارت خارجۀ کشور ما میتواند تعداد پناهندگان را با تفکیک  از کشور های دوست شان معلومات بگیرند .

5- مشکل طالبان با نیرو های به اصطلاح آنها اشغالگر است نه با مامورین سر شماری ، هرگاه طالبان درسر شماری مشکلاتی ایجاد کنند ، درینصورت به تمام ملت واضح خواهد شد که گروه های فاشیستی به همکاری طالبان برای اینکه طشت رسوایی شان بزمین نیافتد مانع این پروسۀ ملی میشوند .

در اخیر از دست اندرکاران « تولواک » آرزو برده میشود تا در هنگام سر شماری ، تذکرۀ تابعیت با ذکر نام ملیت هر قوم توزیع گردیده ، ژورنال ثبت احوال نفوس سابقه بمنظور جلوگیری از ورود اشخاص مشکوک مدنظر گرفته شود ، نفع ذکر نام ملیت ، زبان و سائر مشخصات فردی و قومی در تذکرۀ تابعیت از بسیاری مشکلات آینده جلوگیری کرده باعث وحدت ملی میگردد .

   امید واریم درین مرحلۀ حساس و نازک همه تعلقات قومی ، تعصبات را کنار گذاشته اولاً خانۀ خود را با حصار سازیم تا خون بیشتر هموطنان ما در جنوب کشور بزمین نریزد و ثانیاً پروسۀ سر شماری را صادقانه همکاری نمایم ، اگر تمام افغانستانی ها را افغان میگوئید، پس لطفاً حمایت خود را از ناسیونالیزم پشتونی قطع و افغان ها را قربانی پشتونها نکنید ، زیرا انتظار هم حدی دارد ، ما نمیتوانیم بخاطر عقیده ونظر یک بخش کوچک  ،   خواست برحق سه بخش عمدۀ  مملکت را نادیده گرفته  آرزو های شانرا پامال هوس های بی بهاء  نمایم  . بااحترام



لطیف کریمی استالفی
15 جون 2008
  
  
Copyright © 2005-2008 www.khorasanzameen.net