تابعیت دوگانه حتماً مانع حس وطندوستی و صداقت به کشور اصلی نمیشود بازگشت برویۀ نخست

هفته ی گذشته بی بی سی خبری را که تابعیت دوگانه ی وزرا در مجلس افغانستان جنجال آفرید را به نشر سپرده بود و بر طبق این خبر عده ای از اعضای پارلمان بر دو تابعیت بودن وزرا اختلاف دارند.  با استفاده از فرصت من خواستم نکات چندی را خدمت انهایی که بر دو تابعیت بودن وزرا اختلاف نظر دارند بنویسم.

 

مهاجرت یک پدیده ی طبیعی است که درطول زندگی بشر وجود داشته و این مهاجرت  ها در بسیاری موارد سبب رشد، ارتقا و انکشاف در عرصه های مختلف در  بسیاری از کشور ها گردیده اند و بعضا هم سبب تحولات تاریخی. چنان که همه جهانیان این تحولات تاریخی و موثر را بار ها در تواریخ گذشته  تجربه کرده اند که حتی بعضا  این  رخداد های جالب و شگفت انگیز همین  مهاجرت ها  وچگونگی اثر گذاری انها را در دراز مدت  در کشور های میزبان وکشور های که شهروندانش مجبور به ترک آن شده اند سبب گردیده اند. چنانکه  این تحولات تاریخی را در حال  حاضر  در بسیاری از کشور های جهان  احساس میکنیم.

 اگر ازتاثیر گذاری ظاهری  کشور میزبان  بالای مهاجرین که این یک حالت طبیعی است بگذریم، این مهاجرت ها خالی از موثریت های مفید و برازنده ی دیگر برای کشور اصلی شخص مهاجر نبوده اند و مهاجرین توانسته اند با کسب و انتقال تجربیات مفید  از کشور میزبان به کشور اصلی شوند.

 

افغانستان کشور همیشه در حال جنگ و بسا مشکلات طولانی مدت سیاسی، اقتصادی قبیلوی بوده که باشندگان آن نسل به نسل بدبختی های جنگ را بر دوش خسته شان حمل میکنند. بنا به همین  مشکلات بسیاری از آنها با وجود عشق و محبت بیش از حد  به دیار شان ناچار به ترک دیار شان گردیده اند.

 

تابعیت دوگانه هم یکی از پیامد های ناگوار همین مهاجرت ها و مجبوریت ها است که شخص را مجبور میسازد تا تابعیت کشور دیگر را بپذیرد که  در بیشتر موارد ترس از آینده نا مطمئن فرزندان شان سبب میگردد تا مردم دست به این اقدام بزنند ولی هیچگاه تابعیت کشور دیگر  نمیتواند احساس شخص را نسبت به زادگاهش تغییر بدهد.

 

نماینده گان محترم که مخالف  تابعیت دوگانه ی وزرا اند گاهی به تحولات ناگوار طولانی مدت دوران جنگ  در کشور اندیشیده اند و گاهی به انهایی که به جز از ترک دیار چاره ای جز این نداشتند و برای حفظ سلامتی و مطمئن بودن زندگی  فرزندان شان که  چاره در وطن نداشتند مجبور بودند به کشور دیگر پناهنده شوند. ولی این پناهنده گی طولانی مدت هم  چی راه جز از پذیرفتن تابعیت کشور دیگری دارد؟ مگر تابعیت قلب سرشار از عشق به زادگاه را از او میگیرد؟

 

تاریخ افغانستان به بسیاری دانشمندان و شعرا و نویسندگان که بنا به مجبوریت های  مختلف ترک دیار کرده اند افتخار میکند و نام انها را با خط زرین در تاریخ کشور نوشته است و در بسیاری موارد هم یادبود شان را در طول سال های متمادی حتی در دوران جنگ در داخل و خارج  کشورتجلیل مینماییم که خود این نشانه از یاد آوری و همبستگی میان مردمان افغانستان است. امروز مردم ما در هر نقطه ی از جهان روز های ملی و افتخارات کشور را تجلیل مینمایند. این خود این معنی را میدهد که گرچه دور از وطن اند ولی خون عشق به وطن  در رگ هایشان جاری است. برای  نمایندگان  که چنین مساله را مطرح کرده اند و مخالف تابعیت دوگانه اند  میگویم:

اگر تابعیت دوگانه کشور اصلی و زادگاه شخص را از او میگیرد پس نام  مولانا جلال الدین محمد بلخی و مانند آن صد ها دانشمند، شعرا و نویسندگان که افتخار کشور ما اند و در مهاجرت به یاد وطن جان دادند به گفته ی شما از صفحه تاریخ کشور ما محو شوند؟

 

اگر تابعیت دو گانه برای وزرا موضوع  مهم برای نمایندگان محترم است پس این سوال را مدت ها قبل از خود  نمایندگان پارلمان که همدوش با شما همین حالا برای دوتابعیت بودن تصمیم میگیرند مطرح کنید. چون همین حالا تعدادی از نمایندگان  پارلمان هم دارای تابعیت دوگانه اند.

 

کابینه ی افغانستان در این لحظات حساس و سرنوشت ساز به فرزندان مسلکی، متخصص، وطندوست، وفادار و صادق اش  نیاز دارد، چی این ها در خارج باشند و یا در داخل ولی هرجا باشند فرزند مادر و پدر همان دیار اند و خون آن دیار در رگ های شان جریان دارد.

فکر میکنید  شخصی که هیچگاه دور از افغانستان نبوده ولی  با رسیدن به اندکترین فرصت به تاراج دارایی های عامه میپردازد بهتر از یک متخصص مجرب، صادق  و وطندوست است که بنا به مجبوریت ها ترک دیارش کرده است و حالا میخواهد صادقانه به زادگاهش خدمت کند؟

جنگ سبب گردید تا بهترین کارشناسان، دانشمندان و اشخاص موثر و فعال کشور که چون گنج برای افغانستان  بودند آغوش وطن را رها نمایند. مهاجرت انها به خارج سبب گردیده است که کشور جنگ زده را که دیگران فقط به نام جنگ و خشونت و بدبختی میشناسند، به جهانیان با چهره ی متفاوت معرفی بدارند که این هم خود یک افتخار بزرگ به کشور است و باید به وجود انها افتخار کرد گرچه تابعیت کشور میزبان را هم داشته باشند. ولی دیگران همیشه به کشوری که آنجا تولد و پرورش یافته اند متوجه میشوند گرچه زادگاه و محل پرورش انها جایی است که  دیگران  فقط به نام جنگ میشناسند. وجود انها در کشور های  خارج تصویر زیبا ای از  کشور را به دیگران معرفی میکند. این خود مایه ی افتخار به کشور و به مردم ما است ولی متاسفانه که بعضی ها به این حقیقت پی نبرده اند که:

 

هرکسی کو دور ماند از اصل خویش

بازجوید روزگــار وصــل خـویــش

 

طبیعتا نسل بشر جایی ساکن نیست و همیشه محل خود را از جایی به جایی تغییر میدهد ولی در همه حال مهاجرت یک حادثه ی ناگوار است که بشر مجبور میشود محل تولد خود را ترک کند که این مجبوریت ها ریشه های گوناگون دارند. ولی در همه حال  این خواص انسان است که همیشه دلش برای زادگاهش بتپد گرچه میداند که انجا محل مطمئن برای زندگی او نیست ولی برای  بازگشت به زادگاهش تا دم مرگ منتظر است. این خود نوعی وفاداری، عشق و دلبستگی به زادگاهش را نشان میدهد و هیچ کسی حق ندارد زادگاه و احساس او را نسبت به زادگاهش از او بگیرد.


داکتر جلیله سلیمی
24 قوس (آذر) 1388
  
  
Copyright © 2005-2009 www.khorasanzameen.net