مسموم ساختن دختران دانش آموز و ریاست جمهوری زنان در افغانستان؟ بازگشت برویۀ نخست

در این روز های  که تب و تاب مبارزات انتخاباتی  بحث داغ درهمه جا میان همه است و تعدادبیشمار کاندید های ریاست جمهوری هم در این رقابت های تنگاتنگ نا سنجیده  آنچه را که  میخواهندو میدانند  شعار میدهند بدون اینکه امکانات تحقق شعار های انتخاباتی خود را در جامعه پیچیدهء مثل افغانستان بررسی نمایند، هرکاندید میخواهد به هر نوع و هر شیوه که باشد  خودرا بهتر از رقبای خود جلوه بدهد که گاهی هم در این گیر و دار آنچنان وعده های شنیده میشود تنهاآن را میتوان در حرف خلاصه  کرد چون این شعار ها در طول سال های متمادی تکراری بوده وهیچ یک از حکومت ها با همه امکانات که به شیوه ها گوناگون در اختیارشان داشتند نتوانستند  در تحقق وعده هایشان جامه عمل بپوشانند از جمله  تحقق حقوق زنان یک شعار تکراری  است تعجب آور است درکشور که با وجود  موجودیت هزاران نهاد  دفاع از حقوق زنان و مصارف هنگفت برای برنامه های دفاع از حقوق زنان  به  روی زنان و دختران تیزاب میپاشند آنجایی که  دختران معصوم را به جرم رفتن به مکتب مسموم میسازند و هزاران دخترازبیم مسموم شدن و یا حملات مختلف ازرفتن  به مکتب هراس دارند  هزاران زن به انواع گوناگون مورد خشونت قرار میگیرد چگونه زنی میتواند در ریاست جمهوری راه یابد.

 

در جامعه  سنت گرا افغانستان شانس حضوریافتن زنان هم  در مبارزات انتخاباتی  مانند همان شعار های سمبولیک است مانند  اینکه کودک رافقط با قند  رضایش ساخت  « تا هم لعل به دست آید هم دل یار نرنجد» زنان فقط به رسم سمبولیک  وارد کار زار رقابت های انتخاباتی  شده اند بیشتر زنان افغان جرآت ابراز اعتراض و نظریات  در باره حقوق خود را ندارند چون عرصه نظر دادن و حق خواستن برای زنان  هم سمبولیک است و صحنه سیاست و اشتراک در سیاست افغانستان به اندازه با حضور قدرت طلبان مزدحم است که جای پای ماندن برای زنان مسخره  به نظر میاید.

 

بیشتر زنان همکار و وسیله برای رسیدن قدرت دیگران شدند در طول ادوار تاریخ تجربه شده است که هر ریس جمهور و فعال سیاسی که درصحنه سیاسی کشور قدم گذاشته است از این سلاح برنده  به انواع گوناکون بهره سیاسی  و اجتماعی  را نصیب شده است  وبعد از رسیدن به اهداف سیاسی  نه تنها آنچه را گفته فراموش کرده است بلکه برای استحکام پایه های قدرت خود در آینده حتی  همدست با گروه های زن ستیز شده  است.

 

برای من تعجب آور است که چرا یک قشروسیع  را در کشور ما از دیگران  به نام زن مجزا میسازند و برای رنگین ساختن مجالس خود از این نام سال هاست سو استفاده صورت میگیرد  حالا دیگر نباید چنین باشد و نباید حقوق زن را شعار انتخاباتی خویش سازند واز این قشر وسیع جامعه منحیث ابزار برای رسیدن به اهداف سیاسی خویش سو استفاده کنند زنان خود  مانند مردان  باید در صحنه سیاسی حضورشان را گسترده سازند و در سهم خود را در قدرت بیشتر تقاضا نمایند  آنچه که زنان میخواهند این است که با بهانه های مختلف مانع حضور انها در جامعه نشوند و با روایات ورسوم و احکام زن ستیزانه خود حضور انها را در جامعه محدود نسازند  چون حق و حقوق انها را  جز خود انها دیگری  تامین و اعاده کرده نمیتوانند زنان باید خود تلاش نمایند که فرصت بیشتر اشتغال و حضوررا در جامعه داشته باشند و توانایی های خود را به انهایی که به زنان بی باور اند ثابت بسازند.

 

وقتی در جامعه قانون تطبیق شود و زندگی برمبنای اصول و مقررات   انسانی و حقوق بشرترتیب و تنظیم شود  دیگر  سوال زن و مرد باید مطرح نگردد چون  درجوامع که برای زنان حقوق میخواهند معنی این را میدهد که هنوز قوانین انها را بر اصل حقوق انسانی استوارنیست و انهایی که شعار تحقق حقوق برای زنان را سر میدهند معنی این را میدهند هنوز اتباع آن کشور از حقوق انسانی برخوردار نیستند و  حق انسانهای در آن سرزمین  بدون در نظر داشت مرد و زن صلب گردیده است.

 

انهایی که شعار حقوق برای زنان سر میدهند باید بدانند وقتی  قوانین بر مبنای حقوق بشری را  در کشور تطبیق نمایند حقوق همه شهروندان چی زن و یا مرد کودک و جوان و پیر همه تامین میگردد دیگر نیاز برای  توجه به حقوق قشر  زن و مرد نیست  کاندیدان که برنامه های خود را طوری جلوه میدهند که گویی ما حق را که از انسانهای صلب شده است دو باره اعاده میکنیم آیا به این امر باور دارند  در یک جامعه مردم سالار و دموکراتیک باید و شاید  آنچه را که برای مردم وعده میدهید عملی شود و به مردم نباید دروغ گفت تامین حقوق شهروندان یکی از وظایف اصلی و اولیه حکومت ها است. وقتی همه مردم از حقوق شان بهرمند شوند دیگرنباید به مردم طبقات مختلف زن ومرد خطاب کرد بسیاربرازنده تر و مفید و موثر خواهد بود درجامعه سخن از عدالت گفته   میشود برای مردم فقط مردم خطاب کرد نه  به طبقات مختلف از انها نام برد.

 

اینکه بسیاری ها شعار تحقق حقوق زن را فقط برای رنگین ساختن  نطق ها و  برنامه های انتخاباتی خویش سر میدهند معنی این را میدهد که به کسانی که خود نمیتوانند برای حقوق شان برزمند ما میتوانیم کمک بکنیم تا انها از حقوق شان مستفید گردند. پس این شعار زنان را حقیر تر و ناتوان تر جلوه میدهد این  حقیقت انکار نا پذیر است که در در طول سال های متمادی این زنان بودند که منتظر لطف و شفقت خاموش نشستند و تا الحال محروم از پیشرفت های اجتماعی به مراتب عقب افتاده تر از  دیگران در جهان قرار گرفتندبسیار متاسف هستم در این شرایط ار بسیاری زنان هنوز به نام مشارکت سیاسی و اجتماعی  زنان در جامعه افغانستان  در موارد گوناگون سو استفاده صورت گرفته و آنچه را دیگران میخواهند مطابق ذوق و سلیقه خود برایشان انجام میدهند  وبه توانایی های انها در فعالیت های سیاسی و اجتماعی باور ندارند . این عدم اعتماد و بی باوری نسبت به زنان را خود زنان در جامعه ایجاد کردند چون بعضی از  زنان که به نام تحقق دموکراسی در جامعه حضور یافته اند  هنوز میخواهند به میل انهایی که کار کنند که انها را به کرسی های سمبولیک رسانده اند و از این طریق میخواهند از یک قشر وسیع جامعه  برای بر آورده شدن اهداف سیاسی  وسیله  خوبی برای خود بسازند  در حالیکه تجربه  ثابت ساخته است که  در جامعه همیشه مرد سالار افغانستان تحقق حقوق زنان فقط و فقط به دست خود انها باید تامین گردد وزنان خود تلاش نمایند که  درمیدان نه تنها مبارزه بلکه رقابت های سیاسی و اجتماعی  زنجیر اسارت را بشکنند و آنچه را رسوم  جامعه مرد سالار در طول سال های متمادی بر انها تحمیل میکندو از انها به طور مستقیم و غیر مستقیم برای رسیدن به اهداف سیاسی  و اجتماعی و شخصی خویش  سو استفاده مینمایند  از میان بردارند در یک جامعه مردم سالار  مشارکت سیاسی و اجتماعی در میان زنان هم باید  به اساس اصل شایسته سالاری  تامین گردد نه به اساس وابستگی  های مختلف شخصی و اجتماعی که خود این جفای بزرگی است در حق زنان همیشه محروم افغانستان.  



داکتر جلیله سلیمی
3 جولای 2009
  
  
Copyright © 2005-2009 www.khorasanzameen.net