غاصبان همیشگی قدرت بیشتر در حلقه های شخصی و فامیلی اند بازگشت برویۀ نخست

طوری که  میگویند روزگاری گروهی از مردم از  حکومت های سلطنتی شاهی در افغانستان شکایت داشتند که چرا قدرت را همیشه در گرو  خود دارند و نسل به نسل  دنبال میکنند و برای مردم دیگر فرصت اشتراک در حکومت را نمیدهند  برایم این دلیل چندان جالب نبود چون در آن زمان هنوز تولد نشده بودم  تا مسایل را  از نزدیک بیشتر درک کنم ولی بعضا فکر میکردم شاید مردم  حق داشته بودند  تا اعتراض کنند  اشتراک  در قدرت بین همه مردم باید به طور مساویانه و عادلانه باشد ولی  بعد ازآن زمان  مدتی است  که به مسایل سیاسی و اجتماعی  کشور کمی آشنایی پیدا کردم و حقایق  را که بیشتر از  دور برم در جامعه درک میکنم میبینم که با تغییر حکومت های شاهی هم  آن حالت  نه تنها تغییر چندانی نکرده است بلکه به شکل  دیگری  ادامه دارد   حالا هم وابستگی های فامیلی بسیاری ها را که از هر قوم و گروه و ملیت  دیگری هم که باشد به قدرت میرساند  فقط یک گروپ کوچک اشخاص  مشترک المنافع اند که به یک  اشاره شان اشخاص و افراد  را به هر  سویه و سلیقه که باشد به کرسی های مقام میرسانند و بیشتر موارد هم وابستگی های فامیلی را در اشتراک در قدرت  و مقام مقدم میشمارند هنوز هم سال های سال است  که افغانستان در گیر و دار مسایل و مشکلات پیچیده سیاسی فریاد میکشد  و سلیقه های  منطقوی و شخصی و گروهی  تصمیم گیرنده گان  اصلی  برای این ملت  فقیر و متاثر از بدبختی های طولانی مدت است نه مردمی.

 

دستان  مرموز از هر طرف سرنوشت این ملت را رقم میزنند و طرح های سلیقوی مربوط به خود را به این ملت مظلوم تحمیل میدارند .در طول چند دهه اخیر بسیاری از مردم افغانستان با تبدیل حکومت ها علاقه چندانی نداشته و به تغییر دولت ها و مقامات هم باورچندان برای  بهتر شدن آینده شان  ندارند.

 

در طول سه دهه اخیر وقتی در مورد مسایل و مشکلات افغانستان حرفی به میان میاید  فقط عده محدوداز  اشخاص و افراد  که در حلقه های کوچک و مخصوص خود اند و بیشتر این حلقه های کوچک به روابط های فامیلی ارتباط میگیردو مالکان همیشگی قدرت شده اندتصمیم  میگیرند نه مردم.

 

حلقه های کوچک فامیلی در این مدت  بدون در نظرداشت ضرورت های نسل های بعدی و حال  حکومت های سلیقوی خود را بالای مردم ما تحمیل کرده و اندیشه ها و افکار و برداشت ها سلیقوی و شخصی خود را به همکاری قدرت های با نفوذ خارجی  برای این ملت مظلوم تطبیق میکنند.

بیشتر کسانی که در طول این مدت سه دهه به اریکه قدرت تکیه زده اند فقط در محور خود میچرخند در حالیکه ضرورت برای تغییر و اصلاح سازی  جامعه افغانستان باید ملی و مردمی باشد نه فامیلی و گروهی و شخصی.

 

گروپ های کوچک فامیلی  در طول سال های جنگ با وابستگی های شخصی خود مردم نیازمند افغانستان را فراموش کرده اند و فقط  محدوده و اطراف کوچک خود را که توسط اشخاص استفاده جو و فرصت طلب محاصره شد ه است میبینند و بس.

 

تشکل احزاب مختلف در افغانستان در طول دهه های اخیر هم بیشتر روی منافع شخصی میچرخد تا مسایل سیاسی و مردمی.

بیشتر افراد و اشخاص که  نظر به ملحوظات مختلف از قدرت کنار زده شده اند برای رسیدن دوباره  به مقام دست  به تشکل احزاب میزنند .بدون اینکه هدف و منظور مشخص دراشتراک مسایل سیاسی و ملی در کشور داشته باشند.

 

بعضا بسیاری این احزاب  درک درست از اولویوت ها و موثریت و عدم موثریت  اهداف شان در شرایط کنونی جامعه افغانستان ندارند فقط دنبال آن اند که فقط چند نفر  مشخص را به این عنوان بدون در نظر داشت ضرورت های مردم فقیر و نیازمند افغانستان  به قدرت و مقام دست  یابند و به اصطلاح تیر شان به کمان برسد.

 

این امر سبب گردیده است که  مردم بیشتر ازاین حکومت ها نا راضی   بوده و بعضا هم عقده مند میباشند .اگرچه تجربه ثابت کرده است که این چنین حکومت ها نتواسته است دوامدار باشد ولی باز هم این وقت تلف کردن و زمان از دست دادن است که میتواند برای نسل های بعدی این کشور که منتظر یک جامعه بهترو ملی و مردم سالار اند بسیار مشکل  تمام شود وچانس های را که برای انکشاف کشور مهیا میشود دست خوش مناسبات شخصی و فامیلی  خود سازند.



داکتر جلیله سلیمی
7 فبروری 2009
  
  
Copyright © 2005-2009 www.khorasanzameen.net