مشکلاتیکه با تاریخ ریشه دارند بازگشت برویۀ نخست

بعضی اوقات طبیعت هم دربرابر مردم بدخشان غیرعادلانه برخوردمیکند ،فقط مثل حکومت های سالهای اخیر افغانستان .حکومت هائیکه اساس ،باوروتشکیل شان راتبعیض وبی عدالتی تشکیل میدهد، حکومت هائیکه گویا هرکدام استخدام شده اند اند تا برای تبار وولای خودکارکنند وایکاش حتی چنین هم میبود ،چون خودخواهی وخودنگری گاهی چنین عمیق میشودکه حتی رئیس جمهورهم درقریه خوددیگر موثریت ندارد.حکومت های سال های اخیربیشترین وبهترین فرصت های موجود را قربانی مسایل ومنافع شخصی وخانواده گی نمودند. ازسال 2001بدینسو فرصت های ایجادشده برای افغانستان بی سابقه بوده است. اجماع جامعه جهانی برای کمک های ، نظامی ، سیاسی شاید درتاریخ معاصر افغانستان بی سابقه بوده است ، حضور 38 کشورجهان ،  تعهد سیاسی نسبت به کمک به افغانستان همه و همه  فرصت های بی سابقه ایجاد شده بود ،ولی بادریغ ودرد که این همه فرصت ها توسط افرادیکه منافع ملی برای شان مفهوم ندارد حیف ومیل شدومردم افغانستان هنوزهم دربدترین شرایط زنده گی بسرمیبرند.

 

 من وهر زن دیگراین سرزمین شاید به مشکل خودرا قناعت داده بتوانیم که هنوزهم درولایت بدخشان مادرباردار، فاصله چهارروزرا به روی زینه چوبی درپشت مرکب به مرکزشهر فیض آباد بپیماید .شفاخانه فیض آباد هم که منتظرمیزبانی این گونه مریض رادارد به شیوه ابتدای وبدون هیچ نوع ستندرد عرضه خدمات دارد، داکتران این شفاخانه که ازامکانات دولتی وغیردولتی تنها احساس ملی ،وطندوستی ونوع دوستی دارند مجبورمیشوند عملیات را بدون آکسیجن پیش ببرند.

 

به هرصورت دلیل این مقدمه که ناشی ازارزیابی وبرداشت  من ازوضعیت موجود است بیان مختصرازجریان سفرهفته گذشته ام به ولایت بدخشان است.اگرچه این اولین سفرم به ولایت بدخشان وولسوالی های دوردست آن درفصل زمستان نیست ولی به یقین مشکل ترین وپرمخاطره ترین سفرهایم به این ولسوالی ها بوده است .این سفرکه برای افتتاح چندپروژه درشهرفیض آباد وولسوالی های اطراف آن بود ، الی شهرفیض آباد باطیاره صورت گرفت اما پرمخاطره ترین ودرعین حال جالبترین سفرازفیض آباد الی ولسوالی یفتل ،راغ، خواهان وکوفاب بود .این فاصله درفصل تابستان بدون وقفه یک روزراه پرپیچ خم است ، اما درفصل زمستان باراه های پوشیده بابرف وباران دوشبانه روزرا دربرگرفت .آنچه تاءسف باربود ،دیدن فامیل های باوضعیت رقت باراقتصادی وخراب ترین وضع حفظ الصحه بود، فاصله بین شهرفیض آبادالی  با زاراتفاق وقریه شلخه زارچهار ساعت راه است ، ولی دراثرریزش برف وباران وسرکهای گل آلود ،موترمابه اراده خود نبود ،موتر ما تن به تقدیرداده بود واین تن به تقدیری یک روزمکمل مارا دربرگرفت، وآنهم اکثریت راه را پای پیاده پیمودیم چون بودن موتر روی جاده بی ثبات وخطیربه این میماند که ملت را به دست زعیم بی دورنمابگذاریم واین زعیم بی برنامه ملت را گاهی به دروگاهی  به دیوار، گاهی به آب و گاهی به آتش میزند .ازترس وهراس این جاده واین موتر ما بیشترین این فاصله را با پای پیاده پیمودیم ،تابالاخره ساعت 8 شب درحالیکه هوارا غباربرف کاملاً پوشانیده بود که حتی دیدن چند قدمی برای ماممکن نبود به قریه شلخه زارولسوالی یفتل رسیدیم . تعدادزیادی ازعلما ومحاسن سفیدان درمسجد صف بسته بودند وانتظار رسیدن مارا داشتند ، بعد ازاحوال پرسی باید تصمیم میگرفتیم که شب را درکجا سپری کنیم .من که( 15) سال قبل نیزبه این قریه رفته بودم وبعضی ازدوستان را درآنجا میشناختم ،دریک لحظه تمام چهره هاوخانه آن دوستان ازنظرم گذشت. تصمیم گرفتیم که به دوگروپ تقسیم شویم من ویک ژورنالیست خارجی که برای تهیه گزارش ازوضعیت مردم  رفته بود ،ومارا همراهی میکرد به منزل یکی ازدوستان رفتیم وسایرهمکاران ما همراه بامسوولین امنیتی به خانه ارباب قریه رفتند ،چون تعدادمازیاد بود ومیزبانی توسط یک فامیل ازهرلحاظ مشکل بود مابه طرف خانه دوست ماحرکت کردیم تصویرکه ازخانه دوستم از15 سال قبل به ذهن داشتم با آنچه را که دیدم متفاوت بود دواتاق سیا ه یکی بزرگتر ویکی کوچکترهردواتاق دروسط خود تنورهای بزرگ داشتند به یکی ازاین اتاق ها رهنمائی شدیم اریکین کهنه درگوشه اتاق بود، چند لحظه ایستادم تاچشمانم به محیط اتاق وچگونگی تنظیم آن عادت کنند ..........

 

ادامه دارد.


فوزیه کوفی
نماینده ی ولایت بدخشان در پارلمان
19 عقرب 1388
  
  
Copyright © 2005-2009 www.khorasanzameen.net