به مناسبت اقدامات جنون آمیز دولت در جوزجان بازگشت برویۀ نخست

بیانیه کنگره ملی افغانستان

به مناسبت اقدامات جنون آمیز دولت در جوزجان

05.06.07 اروپا

   بنام خداوند جان و خرد 

  اقدامات دولت دربرابر مردم جوزجان، جنایت ونقض آشکارحقوق بشراست !

تشکیل دولت تحت حمایت غرب در افغانستان، باآنکه هیچ نما ومحتوای روشنی را بسود ارتقای نقش مردم برای فردای جامعه علامت نمی دهد، اما چند حسن تصادفی در آن هست که موجبات شگفتی امروز وشگوفایی فردا بتواند بود. اگر بخواهیم کمترین ارزشی را در کار این نظام، ولواز تصادفات روزگار بشناسیم، این ارزشها بیشتر در حوزه ی اندیشه پیدایی یافته اند و روان سیاسی جامعه را در آستانه گذار از مرحله ایدیولوژیها به باورهای سیاسی قرار داده اند. در ین زمینه موارد و مبانی تحول اندیشه و ناپایداری اعتقادات در برابر سیاست را منباب درک امروز از جامعه برمیشمارم:            

 

یک-  پایان دوران آرمانخواهی:                                                                                                                                                                                                        باورود به هزاره سوم مسیحی ( 2000 میلادی) دوران آرمانگرایی وبدیل سازیهای قهر آمیز و انقلابی هم در پایگاه جنبش های چپ مصطلح وهم در حوزه اعتقادات راست مذهبی؛ پایان یافته است. این ادعا بر شرایطی استوار است که درپرتو آن امــروز را از گذشته جدا می کنیم. درهم شکستن پیاپی و باالنوبه ساختار نظام های توتا لتر مبنی بر باورهای مکتبی و روشهای قهری در افغانستان، کارآمدی این ساختارهارا ازباور مردم و پیروان آن اندیشه ها برداشت.                                                                                                    همه میدانیم که نظام چپ تحت حمایت شوروی وقت یک ذره هم امکان انطباق اندیشه های افراطی خویش در جامعه را نیافت، مردم با این اندیشه ها بیگانه بودند واندیشه گران با مردم.  بسیاری از گروههای برامده از آن سازمان ( حزب دموکراتیک ) هنوز در رنج شکست ایدیولوژیک مکتب وبنیاد باوری خویش از ورود به شرایط امروز پرهیز میکنند.

همانگونه که دولت پریشان جهادی نیز معاشقه ایدیولوژیک را بر گزید وبا بی اعتنایی مطلق اندیشه سازی سیاسی را بیهوده می انگاشت، بسیاری از رهبران و صاحبنظران جهاد دراین اندیشه بودندکه، چگونه مراجع سعودی ومراکزمذهبی ( سنت و تشیع ) را در آینده افغانستان مشمول صلاحیت ورضاییت بسازند.                                                                                                            امارت نا تمام ونیمه حاکم طالبان در افغانستان، درحالیکه گند از حساب مذهب و اندیشه درآورده بود؛ مسخ تاریخ دین نمود و احیای بنیاد خشونت نوین کرد.  آنها تاهنوز دربازی بحران مهره ی اجرا در نمایشنامه ی بیگانه ها برای افغانستان خواهند بود.  

 

دو -  آغاز دوران فرایند سیاسی:

در تحلیلهای سیاسی کار شناسان ارشد بین المللی، اندیشه ی گذار از مرحله حمایت بالقووه  به مرحله پشتبانی بالفعل از جنبشهای سیاسی و حتی مذهبی در برابر نظامهای مخالف غرب، یک مساله روشن است که، بیش ازاین نباید به حمایت مخالفان یک نظام در یک کشور پرداخته شود، بلکه میباید، اصل نظام بدست نیروهای سیاسی ( غرب ) در کشورهای مورد نظر ساخته شود. دولتهای غیر ملی در عراق و افغانستان ار همین اندیشه ساختار یافته اند. ناپایداری و شکنندگی این ساختارها بدانجهت است که نیروهای ملی و آرمانخواه، نمیتوانند در دراز مدت با این بیگانه گرایی سازگار باشند، بنابران هراز گاهی سر ناسازگاری و سرکشی نشان میدهند و این مشکل تیوری دوران سیاسی کردن جنبش های آرمانی را دچار بی ثباتی کرده است. 

 

سه -  آسیب شناسی دوران گذار :

اگر به تجربیات مردم ما در افغانستان نگاه کنیم، روشنفکران و دانش آموختگان در یک چهار راه پیچیده و هراسناکی قرار گرفته اند، که دیار و دور دستی را علامت نمیدهند. راههای رفتنی بسوی فردا شش جهت نا شناخته اند و گزینش این راهها خرد باوری و تیز هوشی می طلبد. بزرگترین بازدارنده برای حرکت بسمت فردا؛ در سنجشهای سیاسی روشنفکران سنت باور امروز جامعه ی ماست.  همه گروههای اندیشه باور وسیاست گر افغانستان  دریافت واقعی از غرب ندارند. آنچه آنها می پندارند، روی واقعی و چهره ی راستین غرب نیست، گزینشها نه از سر درک وشناخت که بیشتر بر تافته از نفرت سیاسی ماست. گریز از گرایش به شوروی موجب شد که غرب در ما نفوذ کند و موج بزرگی از اهل اندیشه و آرمان برای سرویسهای غربی آگاهی برسانند.  فرزندان شوروی کفر غرب بودند و کافران غرب دلبسته ی شرق ( شوروی ) واین امر تفکر ملی را فنا نمود.

 

واما در جوزجان چه گذشت ؟

فرمان دادن و گلوله باران کردن مردم صبور جوزجان، ازسوی پولیس وافراد جمعه همدرد والی آن استان از وحشیانه ترین برخورد دولت حامد کرزی در شمال افغانستان و توهین آشکار به اهداف صلح و دموکراسی در افغانستان است. درپایان ماه می 2007 میلادی، گروههای گوناگون مردم اعم از شاگردان مدارس، دانشجویان، کارگران و اهالی شهر؛ در شهر شبرغان بخاطر بی کفایتی و بی برنامه گی کارداران ارشد دولت در امر تأمین برخی احتیاجات مردم آن شهر، به تظاهرات آرام وبدون خشونت پرداختند.

 

همانگونه که میدانیم، جمعه همدرد از سرکرده های حزب اسلامی و یکی از همکاران فعال طالبان در شمال افغانستان، والی جوزجان است. سرگذشت و شخصیت این قاتل معلوم الحال، برای همه آشکار است. دولت حامد کرزی که بوسیله خارجیان هدایت وحمایت میگردد؛ بر شخصیت هایی تکیه نموده است که یاباید همتبار رییس جمهور باشند و یا در آشوب ملی دوره طالبان و مداخلات پاکستان در افغانستان سابقه فعالیت داشته باشند. دادن اختیارات ولایت جوزجان برای یک چنین قاتل آشکار مردم، روشنترین عناد قومی و تعصب تباری حاکمیت پشتون مدار بیگانه گرای امروز کشورما است.

پیروی از سیاست خشونت و تهدید شهروندان که در دستور کار ارگانهای تحکیم قدرت دولت ( پولیس وا ستخبارات ) قرار دارد، زاده ی دوخصلت نابکار تیم رهبری حکومت کنونی افغانستان است. این دو پدیده ی پلید در منش وروش دولت هرروز بیشتر از پیش بدینگونه اشکار و پدیدار میشوند:

 

یک- حامد کرزی و تیم همکاران او به مردم افغانستان اتکا ندارند و برای آنها اهمیت نمیدهند. پس مردم نیز در نظر آنها میتوانند دشمن باشند. کار ایشان دامن زدن به مشکلات قومی، پیچیده ساختن اوضاع سیاسی، فروش داراییهای مردم بنام جایداد دولت در برنامه خصوصی سازی، تشکیل گروه سرمایداران دلال وابسته به خارج وجلوگیری از اتحاد نیرومند مردم در سراسر کشور است.

 

دو- رییس حکومت و شماری از اعضای بلند مرتبه دولت نیامده اند که برای مردم این سرزمین دولت ملی و مشارکت سیاسی روبراه کنند، وظیفه ی آنها ایجاد بحران ودوام نابسامانیهای کنونی در افغانستان است. کسیکه در دفاع مستقل کشوراز دوران تهاجم اردوی سرخ، سپاه منحوس طالبان و دوام مقاومت ملی تا امروز سهمی اگر داشته در پایگاه دشمن ویا دور از میهن بوده است؛ چگونه میتواند از آن آرمانها برای حفظ آزادگی پاسداری بکند؟

 

با نگاه در شگرد های ناپسند وغیر ملی نظام، بدین باور میشویم که آقای کرزی دربرابر مردم هیچگونه تعهد، مسوولیت وتکلیف وظیفوی در خویش احساس نمیکند. او از سوی دولت آمریکا به فرمانداری افغانستان برگزیده شده است ومردم را مرجع و مبدأ مشروعیت خویش نمیداند. وقتی برای اهداف ژـو پولیتیکی دولت آقای بوش، تحت نام طالبان مردم  عمدتاً پشتون تبار جنوب کشوررا بمب ریزان و هلاک میکند، برای مردم شمال که به ندرت از تبار او هستند، گل پاشان خواهد کرد؟

 

حمله مسلحانه و آتش گشودن پولیس طبق دستور والی و فرماندار شهر،بسوی گروههای مردم در جریان تظاهرات شبرغان که دهها کشته و زخمی بجا گذاشته است؛ روان شوونیستی و تبار گرایانه این حکومت آمریکایی و غیر ملی را نمایش میدهد. مجلسین پارلمان، جامعه ی مطبوعات آزاد، روشنفکران و فعالان سیاسی، احزاب ملی، تنظیم ها و نهاد های مردمی، مدافعان حقوق بشر و نیروهای حامی صلح و دموکراسی در افغانستان میباید، باتوجه به ریشه و اندیشه ی این ناروایی و دشمن پنداری مردم از سوی شمار فراوانی از مسولان حکومت؛ در نکوهش واعتراض علیه سیاست بیگانه محور وغیر مردمی دولت بپا شوند.

 

دولتی راکه مافیا تمویل میکند، تروریسم حمایت مینماید، با اندیشه غیرملی رهبری میشود، با شوونیسم قومی مدیریت میگردد، و با صدر طالبان در تفاهم پنهان؛ مردم شریف افغانستان را در جنوب و شمال بمب پاشان و تیر باران میکنند، چگونه میتوان نام دولت وحکومت ملی ویا افزون بر آن عنوان دموکراسی را گذاشت. مگر سزاوار نیست این دم ودستگاه وابسته به بیگانه ها و دشمن مردم بیچاره ی مارا، ابزار سرکوب مردم و همکار تروریستها و قاچاقبران وابسته به مافیا معرفی کنیم؟

 

شورای موسسان کنگره ملی افغانستان، از بامداد تشکیل این دولت، نگرانی و باور خویش را نسبت به آینده ی پریشان مردم و رنج فراوانیکه در تصور بود، بیان نمود. اما امروز بیاری زمان و داوری وجدان بیدار مردم مبارز و مجاهدافغانستان باردیگر هشدار میدهدکه، دولت حامد کرزی بسوی دموکراسی و مشارکت، صلح و برادری و آرامی و امنیت راه نمی برد. راهیکه در پیش روی نظام کنونی قرار دارد، از چهار سوی بحران، بسمت مافیایی کردن جامعه، آشفته کردن مناسبات اقوام ساکن در کشور، طالبانی کردن جنوب و تکثیر آن به شمال، ازهم پاشیدن وویران نمودن آخرین نهاد های کارگری و تولیدی که تصدیها و موسسات دولتی باشند، می گذرد!

 

همچنان به نمایندگان مردم جوزجان در پارلمان کشور ( وکلای جوزجان ) هشدار میدهیم که، دفاع از منافع و حقوق، شرافت و حیثیت انتخاب کنندگان شما، پیش از هرکس دیگری برعهده ی شماست. تاهنوز اقداماتیکه از سوی شما انجام شده است، نه تنها کافی نبود که نقش نمایندگی شما در آن میان متبارز نیست. رفتن بدنبال مصلحت، مداراکردن ناسودمند، وپشت کردن به مصالح جامعه و آنانی که شمارا رای داده اند؛ خیانت است. ما هر گونه همسویی با خیانت، بی اعتنایی با مردم، پیروی از فساد و معامله و وفاداری به بیگانگان را بی پرده و اشکارا نکوهش، افشا وبطرز شدیدی تردید میکنیم.

 

آگاه هستیم که این نظام نامردمی، برای پنهان نمودن ناتوانی آشکار خود درمدیریت جامعه، توسعه ی فساد اداری و گسترش ارتشا و بیروکراسی، معطل قرار دادن جریان باز سازی با ساختار مناسب در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و دهها مشکل دیگر، به اشوبها و نا آرامیهای خود ساخته و منحریف کننده ذهن جامعه مبادرت میکند. به نیروهای منتقد خویش برچسپ وابستگی به همسایگان اطراف افغانستان میزند. مخالفان ساختار انحصار گرایایی ودگر اندیش را ستون پنجم معرفی میکند و مردم را به صورت دسته جمعی تیر باران میکند؛ آنگاه فریاد می کشد دموکراسی همین است! وای بر دموکراسی چون اگر اینگونه باشد ووای بر مردمی که از این نظام انتظار آسودگی و سعادت ببرند.

 

در پایان مراتب غمشریکی و همسویی خویش را به  مناسبت شهادت المناک فرزندان مردم فداکار و با افتخارجوزجان ، بمنظور حمایت وپشتبانی سیاسی صفوف مردمی اعتراضیون در برابر مسولان ونمایندگان دولت؛ ابراز میکنیم و به آنها اطمنان میدهیم که تمام روشنفکران و نیروهای اندیشه گر برون مرز، از داعیه ی صلح آمیز و انسانی مردم جوزجان و فعالان سیاسی همگام با آنها قاطعانه حمایت میکنند.

 

شورای موسسان گنگره ملی، نخست مراتب احترام خویش را به پیشگاه مردم شریف شهر شبرغان مرکز ولایت جوزجان و آنگاه به همه مردم دلیر افغانستان ابراز مینماید، به مناسبت شهادت و زخمی شدن شمارزیادی از شهروندان با شهامت آن استان صمیمانه و از جان تسلیت عرض میکنیم. کنگره ملی افغانستان، نام این تظاهرات آرام در برابر نماینده حکومت را که از سوی اقشار گوناگون شهروندان شبرغان سازماندهی شده بود اما متأسفانه بوسیله حکومتگران مستبد و دشمن مردم، قهراً سرکوب شده است؛ نخستین گام از نافرمانی ملی ( مظهر مقاومت آینده و بنیاد انسجام سیاسی مردم بیدار افغانستان ) مسمی میکند.

 

شورای موسسان

کنگره ملی افغانستان اروپا



فرستنده: رحمت الله بیژنپور
  
  
Copyright © 2005-2007 www.khorasanzameen.net