فراخوان انتخاباتی محبوب الله کوشانی بازگشت برویۀ نخست

بسم الله الرحمن الرحیم


برادران و خواهران ارجمند!

برای من کمال افتخار است که به تأسی از فیصلۀ شورای مرکزی حزب آزادگان افغانستان نامزدی ام را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، برای نخستین بار در جمع شما هموطنان بادرد اعلام می دارم. در این شبها و روزهایی که دلهره و نومیدی از فردای سیاسی همه را با شدت می آزارد و ظاهراً کدام روزنه ای به سوی امید و نجات به چشم نمی خورد، همه از خود می پرسند چه باید کرد؟ ما نیز در این نگرانی با مردم شریک هستیم. آنچه به ما جرئت می دهد تا در این کارزار دشوار گام بگذاریم، وجود گروهها، شخصیتها و افراد آگاه و دردمندی چون شماست که با همنوایی و اعتماد به همدیگر می توانند در تغییر اوضاع موثر باشند. ما امیدواریم با یاری خداوند متعال و مشورتهای سازنده و همکاریهای بیدریغ شما دست کم رخنه ای در این ظلمت بیکران بسوی روشناییهایی که بدون تردید محصول اندیشه و عرقریزی فرزندان این کشور است ایجاد کنیم.

خواهران و برادران عزیز!

ما می خواهیم به فرد فرد مردم خود پیام بدهیم که:

فقط تو می توانی خودت را نجات دهی. انتخابات ریاست جمهوری نباید بازی چند نخبه ای باشد که برای جاه، مال و مقام، رأی ترا بخرد و خود بر مسند بی تفاوتی بنشیند. دموکراسی اگر نتواند بر تصامیم حکومت برای برآوردن نیازهای حیاتی تو تأثیر بگذارد، سرنوشتی جز ابتذال، تباهی، جنگ و خشونت بار نخواهد آورد.


بحران و مصیبت حاکم بر جامعۀ افغانستان را نمی توان با حمایت فلان و یا بهمان قدرت خارجی، دامن زدن به غرایز بدوی قومی و تکرار طوطی وار چند شعار عوام پسند مقطعی پایان داد. معضلات پیچیده ای که از چندین دهه بدینسو رویهم انباشته شده اند، راه حل های ریشه یی و دوراندیشانه می خواهند. این کار را می توان تنها با برنامه های اندیشیده و اعمال سیاست های قانونمند و جسورانه انجام داد.

انتخابات جاری، با همه پیش بینی هایی که در مورد غیرآزادانه بودن و غیرمنصفانه بودن آن می توان ابراز کرد، مدرسه ای است برای آزمودن ماها؛ یعنی ما بی قدرتان قدرتمند که نخبگان جاه طلب با غصب و خریدن آرأ ما، سکۀ قدرت ضرب می زنند و فردا همه وعده های شان را به طاق نسیان می گذارند.

حاضران گرامی!

ما به هر هم وطن خود پیام می دهیم که:

تو صبح که از خانه ات می برایی مطمئن نیستی که شب به خانه برمی گردی! صلح و امنیت پیش شرط هرگونه بهبودی و پیشرفت است. کشوری که نیروی نظامی و پولیس کافی ندارد، نمی تواند از امنیت سخن به میان آورد. اردو یی که هنوز وظایف ملی اش تعریف نشده است، بدون تردید مرتکب کشتار افراد ملکی می تواند گردد. پولیسی که معاش کافی و انضباط و اخلاق حرفه یی لازم ندارد، نمی تواند حافظ جان و مال شهروندان باشد. دولتی که نمی خواهد زمینه های دسترسی به یک شکم نان، یک سقف سرپناه زیر آسمان، صحت و تعلیم و تربیت را برای مردمش آماده سازد، ناگزیر زیر عنوان فریبندۀ "صلح" به دوام جنگ، فقر و عقب ماندگی کمک می کند.

 

حضار محترم!

یازده ملیون انسان این سرزمین زیر خط فقر زندگی می کنند. دهقان ما نه با رضایت خاطر بلکه از ترس فاقگی به جای گندم کوکنار می کارد. هیچ مقام مسؤول دولتی برنامه ای برای ایجاد بندهای بزرگ آب، اصلاح و ترمیم سیستم آبیاری عنعنوی، ایجاد سردخانه ها برای حفظ و نگهداشت محصولات پختۀ زراعتی و تأسیس کوپراتیف ها برای حمایت از منافع دهقانان و از لحاظ اقتصادی روی پا نگهداشتن آنها ندارد.

جلوگیری از تجارت و کشت مواد مخدر و کوکنار که یکی از ضرورت های انصراف ناپذیر برای توسعه و رشد اقتصاد قانونی در افغانستان است، بدون توجه عاجل به رفع نیازمندی های دهقانان نمی تواند به نتایج مطلوب برسد.


بیش از چهل در صد جمعیت شهر های افغانستان در بیکاری مطلق به سر می برند. لشکر گدایان در سراسر شهر، دست حاجت به سوی عابران دراز می کنند. قانون ضد گدایی گری راه حل نیست. ده ها هزار طفل گرسنه در جاده ها سرگردان اند. اعتیاد به تقاضای کمک های بشردوستانۀ بین المللی نه این فاجعه را کم ساخته است و نه می تواند با در نظرداشت بحران اقتصادی جهانی در همین مقیاس موجود هم نگه دارد. دولت هایی که دموکراسی را به معنای حل مشکلات و نیازهای مردم درک می کنند، خلق مشغله و کار را راه حل اصلی این بی سروسامانی ها می دانند. ایجاد پروژه های بزرگ مبتنی بر کار انسانی، ترغیب و حمایت از صنایع ملی، ایجاد ظرفیت های کاری، به جای شعبده بازی پولی در یک اقتصاد مطلقاً مصرفی، بدیل های تجربه شده و موفق در برابر دست روی دست گذاشتن های حکومت های مسؤولیت ناپذیر اند.


خانم ها و آقایان!

ملیون ها هم وطن مهاجری که به امید رهایی از ننگ توهین کشورهای میزبان داوطلبانه و یا به اجبار به وطن برگشته اند، از بیم بی کاری، غصب زمین و ملکیت های شان و فقدان امنیت، در ولایت های دیگر غیر از زادگاه شان به قسم بیجاشدگان به سر می برند. همین اکنون با شدت گرفتن خشونت ها و بی کاری، امواج مهاجرت های پرخطر به خارج از سرگرفته شده اند. توزیع عادلانۀ زمین های دولتی و ابزار کار به این خانه به دوشان یکی از راه حل های ممکن می باشد.
دانشگاه های ما باید مراکز تولید افکار علمی و تربیت دانشمندان راه گشا باشند. فارغ التحصلان باید در اسرع وقت برای ارتقای ظرفیت های حرفه یی مؤسسات دولتی و غیردولتی استخدام گردند. برای آنانی که به دلیل محدودیت ظرفیت پوهنتون ها، مجال تحصیل میسر نشده است، مشغله و کار ایجاد شود.

معلمان ما معماران جامعه اند. این معماران هرگاه نصف روز تدریس کنند و شب ها برای تأمین معاش خانواده به کشیک دادن و پاسداری از این سرای و آن مؤسسه غیردولتی بپردازند، نمی توانند به وظیفۀ اصلی شان که عبارت از تربیت فرزندان این کشوراست، به درستی رسیدگی کنند. آن خانم معلم که کودکش بدون پرستاری در خانه است، نمی تواند با خاطر جمع به فرزندان مردم تدریس کند. شاگردی که کتاب درسی و قرطاسیه مورد ضرورت را ندارد، چگونه می تواند علم بیاموزد؟ تأمین معاش کافی معلمان، ایجاد شیرخوارگاه ها و کودکستان ها در جنب مکاتب، تهیۀ کتب و لوازم درسی برای متعلمان، معارف ناتوان کنونی را به نیروی محرک سازندگی مبدل می سازد.
زنان نصف جمعیت کشور ما را تشکیل می دهند. به حاشیه راندن زنان از کار فعال بیرون از خانه و مدیریت سیاسی جامعه، وضع محدودیت ها و جفای قانونی و غیرقانونی بر حقوق زنان، نه تنها اکنون امواج بی سابقه و ترسناک خود سوزی های زنان را برانگیخته است که در دراز مدت نیز نسل فردای غافل از اقتضاات زمانه و حرکت بطی اجتماعی، در مسیر انکشاف را در پی خواهد داشت.
رسانه های آزاد شاهرگ های حیاتی اطلاعات یعنی معلومات مؤثق و همه جانبه برای شهروندان اند. خبرنگاران در پی تهیۀ گزارش ها و اخبار از رویداد های کشور، یکی پی دیگری قربانی توطئه های رسوا و خشونت های مرگبار می شوند. حذف محدودیت های غیرقانونی از حرفۀ اطلاع رسانی، حراست از زندگی و آزادی خبرنگاران و انفاذ قانون رسانه ها، چهارمین پایۀ دموکراسی را تحکیم می بخشد.

هموطن ارجمند!

خشکسالی های پیهم، تنها مولود جغرافیای کشور و قضا و قدر نیستند. تبدیل غاصبانۀ چراگاه های طبیعی به مناطق مسکونی، قطع بی امان جنگل ها بدون نهال شانی جدید، خانه سازی در مناطق سبز، ذخیره نکردن آب دریاها، تبدیل شهرها به شاهراه های وسایط نقلیۀ قراضه، همه و همه در تکرار این فجایع خطرناک دست دارند. نه تنها حویلی ما، بلکه کوچۀ ما، شهر ما و کشور ما باید چون خانۀ ما پنداشته شود. تلاش برای سرسبزی و حفظ توازن محیط زیستی آنها ضمانتی است برای زندگی خود ما، نسل های بعدی و مجموع بشریت.


طبیعت دست نخوردۀ کشور، خوشبختانه به تناسب سایر کشورها بروز امراض لاعلاج را کمتر ساخته است. مرگ و میر فراوان در افغانستان ناشی از فقدان طب وقایه است. توزیع آب پاک صحی باید در سطح عمومی کشور صورت گیرد. نبودن برق و وفور جنراتورهای تیلی، که زمین و آسمان کشور را به طور برگشت نا پذیری آلوده ساخته است، مایۀ امراض مهلکی می گردد. شبکۀ برق باید در سرتاسر کشور توسعه داده شود و در جایی که برق وجود دارد باید بدون تبعیض به صورت عادلانه توزیع گردد.


هموطنان عالیقدر!

سی سال جنگ صد ها هزار یتیم، بیوه، معلول و عاجز بار آورده است. بی نوایی این ها، لکه ای است بر جبین جامعۀ ما. بدون تضامن و همبستگی اجتماعی ای که بتواند زندگی انسانی این قشر فراموش شده را در مسیر طبیعی بیاورد، سلامت اجتماعی ناممکن می باشد.
هماهنگی اجتماعی و دوری از نفاق و خشونت ایجاب می کند که بر مبنای اصل عدالت و همبستگی به حل معضله کوچی ها توجه جدی شود.


مردم برای اجرای ساده ترین کارهای شان در ادارات دولتی سرگردان اند. رشوه ستانی و یا اختلاس در ادارات دولتی، یا به عبارت کلی تر فساد اداری را تنها به معاش کم کارمندان نسبت دادن، یکسره فریبکاری است. ریشه های این سرطان اجتماعی خیلی عمیق تر از آن است که گفته می شود. کوتاه ساختن دست مراجع تصمیم گیرندۀ غیر رسمی از امور دولتی، غیرشخصی ساختن تطبیق قوانین و نظامات دولتی، امحای باند بازی های دیوان سالارانه و ساختارهای مافیاگونۀ قدرت، ترویج و ترغیب اجراات و اخلاقیات فراحزبی در امور اداری، سپردن کار به اهل کار، تأمین معاش کافی برای کارمندان دولتی، در پهلوی آنکه متخلفان به خصوص در سطوح عالی رتبه به صورت قاطع و عبرت آموز مجازات گردند، راه های عملی ای اند که می توانند به ریشه کن ساختن فساد اداری منجر شوند.
مردم افغانستان هر یک به نحوی تحقیر و شکنجه و نقض حقوق بشر را تجربه کرده اند. این امر ایجاب می کند که جلو تجاوز به حقوق بشر گرفته شده، زندان های مخفی از بین رفته، متهمان در محاکم عادل و صالح محاکمه شوند. به حیات و زندگی مردم بی گناه و غیر نظامی توجه شود و صرف به معذرت خواستن های خشک و خالی از کشتار بی گناهان اکتفا نشود.


خواهر و برادرعزیزم!

نجات از این وضع مصیبت بار با وعده های پرطمطراق مشابه آنچه در هفت سال گذشته زیر نام دموکراسی صورت گرفته است، ممکن نیست. نخبه های قدرت طلب در فکر زراندوزی و رسیدن به جاه و مقام اند. کشورهای خارجی در صدد گسترش نفوذ اقتصادی و سیاسی خودشان اند. نجات واقعی از این تهلکه، ایجاب یک تغییر اساسی و مثبت را می کند.


خواهران و برادران ارجمند!

ما با یک منشور جامع در این انتخابات شرکت می کنیم. متن منشور بعد از طی مراحل قانونی نامزد شدن و اعلام نتایج آن، در دسترس عامه گذاشته می شود.

هرگاه فشرده مرام مان را برای شرکت در این انتخابات بیان کنیم، چیزی جز برانگیختن یک شجاعت مدنی برای آوردن تغییر مثبتی به سود صلح، امنیت، انکشاف، رفاه اجتماعی و اقتصادی، استقلال و بی طرفی افغانستان نمی باشد. چنین خواست مشترکی جز با همیاری عملی و نظری شما ممکن نیست.

زنده باد صلح!

توانمند و پایدار باد وحدت ملی!



محبوب الله کوشانی
کاندید حزب آزادگان در انتخابات ریاست جمهوری 1388
10 ثور (اردیبهشت) 1388
  
فرستنده: مجیب مهرداد
  
Copyright © 2005-2009 www.khorasanzameen.net