طالبان، لست سیاه ملل متحد وزمینه های برقراری صلح - ١ بازگشت برویۀ نخست

 

آیا صلح با ترور،وحشت،دشمنان حقوق وآزادی انسان وزن ستیزی ممکن است؟

 

روزنامه نیویارک تایمز بتاریخ  6 جنوری2010 به نقل از نمایندگی دایمی افغانستان در نیویارک خبری نشر نمود که این نمایندگی خواهان حذف نام ان عده طالبان است که به صلح بپیوندند آقای داکتر ظاهر طنین نماینده دایمی افغانستان در ملل متحد به شورای امنیت سازمان ملل متحد پیشنهاد را ارایه و خواسته شده تا اسم انها را از لست سیاه بیرون کنند(1) وکای آیده نماینده فوق العاده سرمنشی ملل متحد نیز خواهان بیرون شدن نام طالبانی است که به صلح میپیوندند . اما سوال اساسی اینجا است که صلح با کی ها ودر کجا وبا کدام ادرس وبه اساس کدام قانون ؟

بر میگردم کمی به عقب می بینیم طالبان کی ها اند؟ چگونه وتوسط کی ها بوجود امده اند؟ وچه انگیزه های برای ادامه جنگ دارند؟ وروابط انها با القاعده ، پاکستان وکشور های عربی چگونه است؟ ممکن است با فشار انها را وارد مذاکرات وسرانجام صلح نمایند؟ وصلاحیت های قانونی حکومت افغانستان غرض انجام مذاکره وصلح با گروهی که قبلا  آنها را تروریست ، دشمنان حقوق وازادیهای مردم ومدنیت میدانست ممکن است؟

 

تیوری طرح طالبان:

دکترین طرح وایجاد تحریک طالبان در پاکستان به حمایت ومشوره بعضی کشورهای غربی به منظور ازبین بردن حکومت تحت رهبری پرفیسور ربانی{تاجک ها} که با پاکستان روابط خوب نداشتند وبرخلاف در صدد تحکیم روابط سیاسی با هند، ایران وروسیه بودند، ارایه وتطبیق شد. انگیزه های اصلی این طرح در برگیرنده شعار های مذهبی وقومی بود.

ويژگي های مهم را به عنوان یک جريان تاريخی وعقبگرای که در قرن21 بزرگترین استفاده ابزاری را از دین تا اکنون نموده اند میشود در قالب گروه {طالبان} در یافت که دارای تفکر واندیشه ای، تعصب وتحجر،نژاد پرستي، زن ستيزی ،دشمنی با آزادی ودموکراسي{مردم سالاری} وهمه مظاهر مدنیت وترقی،خصومت باشيعيان، ودرفرجام مزدوری ووابستگی به سازمان اطلاعاتی پاکستان (ISI) در تبانی با استخبارات کشورها همسو غربی وکشورهای عربی.

حرکت طالبان با حمایت مستقیم پاکستان وکشور های خلیج و حلقات در غرب  در سال 1994 بوجود امد وبا حمله به شهر سپین بولدک در قندهار که مستقیما این حمله توسط اردوی پاکستان همراهی میشد این شهر رابدون ممانعت تحت تصرف خود در اوردند وبه تعقیب شهر های جنوب کشور را یکی بعد دیگر تصرف وافراد دولت اسلامی {مجاهدین سابق} را خلع سلاح نمودند ودر سال1996 قدرت را در کابل بدست گرفته وبا متحد شدن با سازمان القاعده از دایره کنترول وبرنامه ای اداره کنندگان اصلی خود بیرون شدند و با بر پایی ادره ای تحت نام{ امارت اسلامی} در کابل به ترویج اندیشه های افراطی در افغانستان و در جهان پرداختد وبا حمله با بر ج های نیویارک در سال 2001 عملا در مقابل امریکا وغرب قرار گرفتند.

 

1. انگیزه مذهبی: رهبران طالبان با استفاده از انگیزه های مذهبی ولشکرگیری از مدارس پاکستان در میان مهاجرین افغانستان پرداختند طراحان ایجاد تحریک طالبان از نفوذ ونقش مذهب  در میان مسلمانان سنتی خوب آگاه بودند و زمینه های تطبیقی انرا نیز می دانستند به همین منظور طالبان عقده مند را که سالیان متمادی از طرف حکومت های افغانستان کنار زده شده بودند به ماموریت ازبین بردن {دولت اسلامی مجاهدین} گماشتند که این پروژه تحت رهبری مستقیم سازمان اطلاعات ارتش پاکستان وحمایت کشور های ذینفوذ غربی وعربی بخوبی اکمال و تطبیق شد اما نتوانست تمام افغانستان را از راه جنگ تسخیر نماید .

 

2. انگیزه قومی: بعد از استقلال افغانستان در 1919 پشتونها در رهبری دولت در کابل قرار داشتند طراحان تحریک طالبان به انها تلقین می نمودند که وارث رهبری این کشور شما ها هستید که اکثریت 99%رهبری طالبان را نیز پشتونها تشکیل میداد اگر نظری به کابینه طالبان انداخته شود ملاحضه میگردد که از 25 وزارت 22 وزارت در اختیار پشتون ها و90% ان در اختاری ولایت قند هار بود.(2 )

رهبری طالبان تا اکنون ازین انگیزه منفور قومی که در اسلام منع شده است نیز استفاده می کند وحکومت فعلی به رهبری حامد کرزی را نیز {دست نشانده امریکایی ها}. میدانند.

 طالبان در سرباز گیری در میان مردم بیسواد وچادر نشین که کار روزگاری  خوبی ندارند طبعا ازین انگیزه ها استفاده نموده وماهانه برای شان مزد می پردازند.

 

3. نقش سازمان القاعده: آقای محمد اکرام اندیشمند در کتاب{ سالهای تجاوز ومقاومت} بحث جالب  درمورد رهبر شبکه القاعده دارد که انرا عاریتا نقل می نمایم:

 (اسامه بن لادن فرزند محمد بن لادن تبعه ي عربستان سعودي  مربوط خانواده ثروتمندي بود که پدرش با خانواده ي شاهي سعودي روابط نزديک داشت. بن لادن تحصيلات خودرا در رشته انجنرساختماني به پايان رسانيد ودرشرکت ساختماني پدرش که از شرکت هاي مشهورساختماني درعربستان محسوب مي شد کار ميکرد. زمانيکه استخبارات نظامي پاکستان(آي اس آي ) درسال هاي اول جهاد افغانستان عليه تجاوز واشغال شوروي از ترکي الفيصل رئيس استخبارات عربستان سعودي مصرانه تقاضا کرد تا يک مقام سلطنتي را به عنوان نماينده ي کشورش درجهاد تعين بدارد وبه پاکستان بفرستد، او ( فيصل) بن لادن را به چنين وظيفه اي برگزيد. ومسلم بود که رئيس سازمان جاسوسي عربستان سعودي هيچگاه نمي توانست اسامه بن لادن را بدون آگاهي ومشوره با سازمان جاسوسي ايالات متحده امريکا( سي آي اي) به وظيفه ي مذکور بگمارد. اسامه بن لادن با اين وظيفه، سالهاي طولاني درپاکستان ودرمرزهاي پاکستان وافغانستان نماينده ي سازمان استخبارات سعودي وهمآهنگ کننده ي کارسه سازمان جاسوسي امريکا، عربستان سعودي وپاکستان درابطه با جنگ افغانستان عليه شوروي وکمونيزم بود. بعد از خروج ارتش سرخ شوروي ازافغانستان وفروپاشي امپراطوري شوروي که افغانستان اهميت خودرا براي امريکا وغرب ازدست داد، اسامه بن لادن هم افغانستان وپاکستان را ترک گفت وبه سرزمين خود درعربستان سعودي برگشت. اما چند سال بعد دردوران ظهور طالبان دوباره سروکله ي اسامه درافغانستان پيدا شد واسامه بارديگر درکنار پديده وجرياني قرار گرفت که با حمايت وهمکاري پاکستان وعربستان سعودي که بصورت طبيعي تاييد وهدايت امريکا را با خود داشت، ايجاد گرديد. واين جريان( طالبان) درسايه ي اين حمايت به نيروي مسلط درجنگ وحاکميت بخش اعظم افغانستان مبدل شد. هرچند که بعداً حوادث وتحولات به گونه اي ديگر شکل گرفت وطالبان واسامه بروي ولي نعمتان خود چنان بي باکانه وگستاخانه پريدند که جز خفه کردن واز گلو آويختن راه ديگري باقي نماند. ) (3 )

 

طرح های یکطرفه وتیر های بی هدف حکومت افغانستان

 

1.پیشنهاد مصالحه ونقش ریس جمهور کرزی: حامد کرزی ازقبیله پوپلزایی واز منطقه ای در نزدیکی قندهارقریه (کرز) میباشد. پدرش عبدالاحد کرزی ازنمایندگان پارلمان دوره مرحوم محمد ظاهرشاه بود.

سه برادر حامد کرزی در ایالات متحد امریکا زندگی میکنند وی در هندوستان درس خوانده است ودردوره جهاد علیه قوای اشغالگری شوروی، عضویت تنظیم جبهه ی نجات ملی برهبری صبغت الله مجددی راداشت.

کرزی درحکومت مجاهدین بحیث معین سیاسی وزارت خارجه کار کرد و از افراد کلیدی درکودتای 11جدی 1372 توسط شورای هماهنگی (حزب اسلامی حکمتیار، حزب وحدت اسلامی، جنببش ملی ، جبهه نجات ملی) بود وبعداز نا کامی کودتا توسط اداره امنیت ملی وقت دستگیر و تحت توقیف قرار گرفت. اتفاقا در تعمیری که وی زندانی بود راکت اصابت می نماید او با برداشتن زخم های عادی از زندان فرار واز راه جلال آباد به پاکستان میرود.

کرزی در میان مردم قندهار علاوه ازینکه از محبوبیت برخور دار نیست تا اکنون چند بار از حملات مسلحانه مردم در ان ولایت جان به سلامت برده است، مردم مذهبی قندهار وی را بحیث عمال اجنبی میدانند.

به قول یکی از تحیلیگران غربی او سیاست مدار (حیله گر) است. وی توانسته با رقبای خود از بازی های چند گانه ای غرض ادامه قدرت خویش استقاده نموده وانها برای کوتاه مدت از پیشروی خود دور سازد که متاسفانه همه بازی سیاسی وی برمنافع شخصی وی استوار بوده ودران منافع ملی کشور در نظر گرفته نشده و پیشنهاد مصالحه با طالبان مسلح  زمانی مطرح میگردد که زوال مشروعیت نظام سیاسی وزعامت سیاسی کشور را فرا گرفته است .

اتهام حمایت از قاجاقبران مواد مخدر ومافیای قدرت اقتصاد دولتی، ناتوانی در اداره کشور وتامین امنیت سراسری- جعل ونقض قانون اساسی، پشتیبانی وحمایت از جریان های قومی وفاشیستی،عدم موفقیت در انکشاف متوازن افغانستان جنگ زده، از سوی کشور های حمایت کننده افغانستان که ملیارد ها دالر به افغانستان کمک نموده اند که مطبوعات ملی وبین المللی ومخالفین نظام براو وارد می نمایند اما آقای کرزی بعضی ازین اتهامات را رد کرده است. (4)

آقای کرزی که به قبیله ای پوپل زایی وملا عمر به قبیله ای اچکزی تعلق دارند اختلاف این دوقبیله مانع حضور انها در مذاکرات وشراکت در قدرت بحیث یک مشکل تاریخی مطرح باشد.

 

2 : رویای کشور آرام وسلطنت: جناب کرزی در یکی از صحبت های خود در دانشگاه کابل به دانشجویان دانشکده صحت اظهار نموده بود حالا که قدرت را گرفته ایم دیگر {ایلا دادنی نیستم} این  اظهارات کرزی در یک محیط اکادمیک ودانشگاه بخوبی میر ساند که وی بی علاقه به حفظ قدرت نیست، انتخابات سال 1388 وعدم پیروزی هیچیک از کاندیدان ولمیدن دوباره جناب کرزی به اشاره لالا {مقامات غربی دخیل } مصداق خوبی این ادعا است.

 

3: چشمداشت به حمایت طالبان: جناب کرزی مربوط به حزب جبهه نجات اسلامی تحت رهبری حضرت صبغت الله مجددی است که این حزب چندان نفوذ در میان مردم افغانستان ندارد که بتواند متکای به وی شود، جناب حضرت همه استخاره های وخواب های ارشیف را تکان داد تا بتواند کرزی را در چوکی ریاست جمهوری وخودش را در ریاست سنا کشور حفظ نماید.

آقای کرزی حاضر است به منظور حفظ قدرت دست به هرگونه تلاش های موفق ویا نافرجام بزند آوردن تعداداز نا راضیان حزب اسلامی که امیر شان{گلبدین حکمتیار} عملا در مقابل دولت ومردم می جنگد نمونه ازهمین تلاش ها به منظور حفظ قدرت است.

مصالحه با طالبان رویای است که ریس جمهوری انرا بار ها در خواب دیده است وی فکر میکند با برقراری صلح با طالبان ایشان رهبر بلا منازعه افغانستان وبه ویژه پشتون های کشور خواهد شد وپشتیبانی مردم را بدست خواهد آورد که در آیندگان رای خواهند بریزند وضرورتی تقلب در انتخابات کم شود.

تضعیف رهبران نسبتا پر نفوذ پشتون به اشاره ویا رضایت کرزی مانند: داکتر انوالحق احدی رهبر حزب افغان ملت{مطبوعات گذارشات را نشر نمودند در نا کامی وی پارلمان ریس جمهور دخیل بوده است} وخارج شدن داکتر اشرف غنی احمدزی وزیر مالیه موفق ان دوره وداکتر جلالی وزیر امورداخله که همه ایشان دارای پایگاهای در میان مردم جنوب وشرق کشوراند نیز از برنامه ها ورویا تک قدرتی جناب کرزی محسوب میشود.

تلاش های کرزی جهت دست یابی به صلح با طالبان که هیچگاهی از طرف ان گروه جواب مثبت داده نشده است میتواند تلاش های نا فرجام جهت ادامه و بقای وی درقدرت باشد .

 

4: زوال مشروعیت نظام در پرتوی قانون اساسی کشور: مذاکره وصلح اصل های ارزشمندی هستند که در تمام نظام های رایج جهان نقش اساسی ای جهت بر قراری صلح ودموکراسی ،حقوق وآزادیهای شهروندی، دارا میباشد اما مذاکره وگفتگو ایجاب یک سلسله قواعد واصول را می نماید که به ایتوریته وحیثیت مردم  ودولت را خدشه دار ننموده ومهمتر اینکه موجودیت طرفها وآمادگی انها برای گفتگو وتوافق بالای اجندای مشترک،آغاز مذاکرات ازنقاط توافق طرف ها ، پیش زمینه های مهم  وعملی ان حساب میشود.

تا یکسال قبل دولت طالبان را بحیث تروریست میدانست وشرط اصلی مذاکره با انها را پذیرش قانون اساسی وپیوستن به برنامه حکومت میدانست اما بعد از پیروزی های یک سال اخیر طالبان هر باری که مقامات دفتری ولشکری دولت افغانستان صدای گفتگو ومذاکره با طالبان را بودن هیچ پیش شرطی بیرون میکنند از طرف سخنگویان مجهول المکان طالبان جواب رد داده میشود.

قانون اساسی کشور درمورد مخالفین مسلح نظام پیشبینی مشخصی ندارد اما یکی ازخصوصیت های عمده قانون عمومی بودن ان است که بالای همگان یکسان تطبیق میشود اما مجریان قانون در دستگاه حکومت فعلی در موارد از قانون استفاده ویا تفسیر ابزاری می نمایند مثلا گروپ مسلح که موجودیت نظام را زیر سوال قرار میدهد واین نظام را ساخته وپرداخته امریکا میداند مطابق با کدام بند قانون اساسی ویا کدام فیصله لویه جرگه {مجلس عالی کشور} بحث حذف نام انها از لست سیاه سازمان ملل متحد مطرح شده است؟ ویابرخوردبا آقای پرویز کامبخش بخاطر برداشتن اوراق از صفحات انترنیت به 20 سال حبس محکوم شدن ودر نتیجه فشار مطبوعات بعدا ازادمیگردد و یا مذاکره گروه طالبان از 1994 تا اکنون صدها انسان بیگناه در اثر اغتشاش انها ویا قصدا به دستور انهاکشته شده اند تقاضای مذاکره  می نمایدازجمله برخورد های قشری وابزاری با قانون میباشد.

جناب ریس جمهور برای مردم و نمایندگان انها در شورای ملی جواب خواهند داد که در کجای قانون اساسی مذاکره وصلح با باغیان وادم کشان ، دشمنان انسانیت ، زن ستیزان قرن، متجران بدوی وادم کشان حرفوی که به فرمان انها هزان نفر در دشت های شمالی ،مزار شریف ، بامیان وکابل و...  به مسلسل بسته شدند رواست؟

 ماده اول قانون اساسی کشور مشعر است که :( افغانستان ، دولت جمهورى اسلامي ، مستقل، واحد و غيرقابل تجزيه مي باشد).

بحث جالب است اگر این دولت {جمهوری اسلامی} است پس جنگ درمقابل نظام جمهوری اسلامی جواز دارد؟ اگر جواز ندارد با مخالفین مسلح نظام اسلامی چگونه برخورد شود؟ کاریکه دادگاه عالی افغانستان به جای تمدید دوره کار ریاست جمهوری باید به آن پاسخ داشته باشد و یا شوری علما افغانستان باید به این امر مهم بپردازند تادق الباب هفته وار دفتر ریاست جمهوری وخواندن اعلامیه های واعلان حمایت از ریس جمهور.

ماده 65  قانون اساسی کشور چنین صراحت دارد:{رييس جمهور مي تواند در موضوعات مهم ملي سياسي ، اجتماعي و يا اقتصادى به آراى عمومي مردم افغانستان مراجعه نمايد. مراجعه به آراى عمومي نبايد مناقض احکام اين قانون اساسي و يا مستلزم تعديل آن باشد.} ایاصلح با کسانی که این قانون اساسی را نمی پذیرند وحکومت فعلی را دست نشانده امریکا میدانند میتواند در اجندای ملی داخل شود؟ ومقامات دولت راضی خواهند شد تا به ارای عمومی مراجه نمایند؟  
بند اول ماده يک صد و يازدهم  قانون اساسی صلاحیت تصمیم گیری را در موارد که حاکمیت ملی ومصالح علیای کشور  را تهدید نماید به لویه جرگه داده است . { -1 اتخاذ تصميم در مورد مسايل مربوطه به استقلال، حاکميت ملي ، تماميت ارضي و مصالح علياى کشور.}

مصالحه با طالبان زمان امکان پذیر ودر مصالح علیای کشور داخل میشود که انها از مردم معذرت بخواهند در صورت که مردم انها را ببخشد وقانون اساسی افغانستان را منحیث وثیقه ملی قبول و ازان حمایت کند  در انصورت راه مذاکره باز خواهد شد.

طالبان فعلا خود را منحیث یک جریان مسلح موجود مخالف دولت تثبیت نمودند مقاومت طالبان علیه قوای ناتو وایساف ،ناکامی حکومت در تامین امنیت و ناراضی بودن مردم از مقامات فاسد دولت در ارگانهای مختلف باعث حمایت های جدید مردمی وگسترش نفوذ طالبان در افغانستان گردید که هر روز به ازدیاد تلفات نیرو های خارجی می انجامد مقامات کشور های که در افغانستان نیروی نظامی دارند زیر فشار های مردم وخانواده های عساکر کشته شده بقول خود شان (جنگ بخاطر یک دولت فاسد) می ارزد؟  نیز بر فشار ها می افزاید.

  تمایل مقامات ناتو وامریکا  برای مذاکره با طالبان که خود را گیر مانده در باطلاق جنگ افغانستان میدانندجدی تر شده است.امریکا وکشورهای عضونیز متاثر از سیاست های منطقوی پاکستان اند وسیاستمداران پاکستان هیچگاه نمیخواهند که طالبان را که دست پروده انها است از دست بدهند در واقع این پهلوی دیگر از سیاست های پاکستان است که طالبان از هر راه ممکن به قدرت برگردند.

 

دیدگاه های طالبان و مذاکره جهت برقراری صلح :

 

تا یک سال پیش هیچ نوع مذاکره از جانب حکومت افغانستان وشرکا بین المللی با طالبان مطرح  نبود واین گروه بحیث گروه تروریست ودشمنان مردم افغانستان اعلان میگردید بالاثر ضعف دستگاه امنیتی کشور وفسادگسترده مسولین ولایات وبالا رفتن گراف تلفات غیر نظامیان که منجر به نارضایتی مردم در جنوب کشور گردید ،تلفات نیروهای خارجی ومصارف کمر شکن اقتصادی نیز از عوامل بازدارند جنگ فعلی با طالبان والقاعده است، جالب است هر موقعیکه مذاکره با گروه طالبان بدون هیچ نوع پیش شرطی مطرح میگردد از جانب سخنگویان انها با قاطعیت رد وعلاوه میگردد {که ما با دولت مزدور هیج مذاکره ای نداریم تا زمانیکه قوای خارجی در کشور ما هست ما به جهاد خود ادامه میدهیم.}

1: نقش پاکستان در مذاکره با طالبان: پاکستانی ها از نفوذ گسترده در میان رهبران وفرماندهان طالبان برخورداراند به قول احمد رشید ژورنالست مشهور پاکستانی شوری رهبری طالبان هنوز در کویته مستقر اند وازهمان محل جنگ در افغانستان را رهبری می نمایند.

دیدگاه پاکستانی ها در موضوع جنگ افغانستان واضح است که در رقابت جدی با هندوستان  افغانستان را محل امن برای خود میخواهند واین امر فقط در حضور یک دولت وابسته این کشور متصور است که طالبان این کار را به وجه احسن انجام داده میتوانند.

درین میان ناراضیان عرب که زمانی توسط دستگاه های استخباراتی غرب وپاکستان ترغیب وتسلیح میشدند تا در مقابل اتحاد شوروی وقت وحکومت تحت تاثیر ان به مبارزه بپردازند اکنون به درد سر بزرگی به همه حمایت کنندگان دهه نود خود مبدل شدند.

سازمان القاعده تحت رهبری اسامه بن لادن در مخالفت گسترده علیه امریکا واهداف غرب وکشور ها همسو با امریکا است روی این ملحوظ این سازمان با تسلیح وتجهیز مسلمانان افراطی در دوطرف مرز {افغانستان وپاکستان} در صدد ضربه زدن به اهداف خود در منطقه وجهان است که تا اکنون امریکا وناتو در مجموع کشور ها متحد انها در منطقه در نابودی این سازمان موفق نبوده اند. که کار مبارزه علیه طالبان در افغانستان وپاکستان را دشوار کرده است.

 

 2: نقش کشور های عربی در مذاکره با طالبان: کشور های عربی همپیمان ودوست امریکا تشویق میشوند که از نفوذ خود در مذاکره با طالبان گویا میانه رو{حرفی که از جانب مولوی وکیل احمد متوکل وزیر خارجه طالبان رد شد و ی همه طالبان را پایبند اصول میداند} تاثیر چندانی نمیتواند بالای طالبان داشته باشد چون طالبان انگیزه های اساسی برای پیشبرد این جنگ دارند مثلا به جنگجویان خود میگویند که کشور ما توسط امریکا وناتو اشغال شده است وحکومت کرزی یک حکومت مزدور است وجنگ با انها جهاد است وعلاوتا کشورها مرموز وگروه ها وشخصیت ملیاردر عربی وجوددارند که طالبان را کمک مالی میرسانند ودر امد های تریاک را نیز در اختیار  قراردارند.

 

3: نقش سازمان القاعده در مذاکره با طالبان : سازمان القاعده که متحد دینی واستراتیژیک طالبان افغانستان وپاکستان است نیز انگیزه های مهمی برای مبارزه با امریکا ومتحدانش دارد که شامل کشتار نیم قرنه واشغال سرزمینهای فلسطین وحمله بوش به عراق به بهانه موجودیت سلاح های زروی وویرانی ان کشور، همپیمانی ومتابعت دولت شاهی عربستان وبعضی کشور های خلیج با امریکا نیز شامل ادعا هاوانگیزه های انها است. این سازمان کوشش می نماید با کمک تخنیکی ومالی متحدین خود در مناطق کوهستانی دو کشور، سرنوشت شکست تلخی شوروی های را به امریکا یی ها بچشاند. نقش القاعده در حمایت مالی وتسلحاتی وراهمنایی به شورای رهبری طالبان بسیار موثر وتعین کنند خواهد بود.

 

4: نقش شورای رهبری طالبان ومذاکرات صلح: ساختار نظام طالبان به اطاعت از {امیرالمومنین} استوار است تا زمانیکه ملا عمر حیات است نقش  کرازماتیک را در بین نیرو های خود دارا است واز فیصله های او هوا دارانش اطاعت  می نمایند .

در طول مدت هشت سال رهبران طالبان برای هوداران شان انگیزه دادند که{ اینجا غربیها است وبه کشور ما تجاوز شده است} در صورت که شورای رهبری طالبان در نظارت کامل سازمان استخباراتی پاکستان قرار داشته باشد وبرنامه صلح با طالبان و حکومت کرزی هموار شود که هیچ تضمین وجود ندارد که نسل جوان طالبان  که بار اصلی جنگ را انها به دوش دارند درسرکشی از امر رهبری خود به جنگ ادامه بدهند و در تبانی با طالبان پاکستانی وسازمان القاعده به مقاومت ادامه پیداکند.

 طالبان خوب میداننددر صورت پذیرفتن صلح ویکجا شدن انها با دولت دیگر فلسفه وجودی انها که در جنگ رشد وتکامل یافته ومطرح شده اند ازبین میرود وانها با تشکیلات فعلی کاملا نا بود میگردند شاید افرادی دیگری از میان انها جای این رهبران را بگیرند.

دور کردن نام ملا عمر ودیگر افرادمطرح طالبان از لست سیاه ملل متحد نیز کاری اسانی نخواهد بود که تتنها با تقاضای ریس جمهور افغانستان انجام شده بتواند در کشور های غربی که حاکمیت  از ان مردم است و دموکراسی وازادی بیان موجوداست سیاستمداران واولیای امور چه جوابی برای جنگ چند ین ساله وکشته شدن فرزندانشان دارند.

از جمع کشورهای عضو شورای امنیت روسیه وچین نیز نگران جدی نا امنی در اسیا وکشور های همسایه خود هستند وبه سادگی حاضر نخواهند شد تا انها را که دیروز تروریست بودند وبخاطر کشتن ودستگیری شان ملیون ها دالر جایزه تعین شده بود امروز به سادگی جهت بیرون شدن انها از لست سیاه ملل متحد در شورای امنیت  رای دهند.  

 

منابع ورویکرد ها:

1.http://www.nytimes.com/aponline/2010/01/06/world/AP-UN-UN-Afghanistan.html

2. http://www.koofi.net/index.php?id=757

3. اندیشمند، محمد اکرام، کتاب:  سال های تجاوز ومقاومت

  بحث طالبان ، متاسفانه کتاب اصلی را در اختیار نداشتم که صفحه آنرا برایتان ذکر کنم اما میتوانید  این کتاب در قالب ورد در ویب سایت کتابخانه دل اباد مطالعه نماید. www.dilabad.tk

4. http://kabulpress.org/my/spip.php?article3628

 



عزیز احمد بارز
21 جدی (دی) 1388
  
  
Copyright © 2005-2009 www.khorasanzameen.net